تبیان، دستیار زندگی
علی‌اکبر والایی* می‌گوید: در شرایط فعلی با آثاری روبرو می‌شویم که می‌توانستند خلاق و مطرح باشند، اما چون روی کاغذ نیامدند، اصلاً دیده نشده‌اند. بسیاری از شاهکارهای داستانی ما، آثار تولیدنشده‌ای هستند که در ذهن خالقشان مردند و هرگز متولد نشدند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاهکارهای داستانی ما می‌میرند


علی‌اکبر والایی* می‌گوید: در شرایط فعلی با آثاری روبرو می‌شویم که می‌توانستند خلاق و مطرح باشند، اما چون روی کاغذ نیامدند، اصلاً دیده نشده‌اند. بسیاری از شاهکارهای داستانی ما، آثار تولیدنشده‌ای هستند که در ذهن خالقشان مردند و هرگز متولد نشدند.


شاهکارهای داستانی ما می‌میرند

از علی‌اکبر والایی به تازگی رمان «خلوت مدیر» توسط نشر نیستان منتشر شده است. این نویسنده در صدد نوشتن جلد دوم این رمان است که نگارش آن هنوز شروع نشده و در حال حاضر در مرحله تحقیقات و تکمیل طرح است. والایی هم مانند دیگر نویسنده‌هایی که در کشور قلم می‌زنند، در زمان نوشتن جلد اول خلوت مدیر و به گفته خودش حتی در حال حاضر که مشغول تکمیل طرح جلد دوم این رمان است، با دشواری‌هایی روبرو بوده است؛ دشواری‌هایی که او از آنها با نام سختی‌های نوشتن یاد می‌کند. این دشواری‌ها بهانه‌ای شد تا سخنان او را در ادامه بیاوریم.

والایی گفت: از دهه 70 به بعد، ادبیات داستانی کشورمان با کمبود آثار مطرح روبرو شده است. این کمبود به خصوص در عرصه رمان‌نویسی احساس می‌شود. این موضوع باید با یک رویکرد تحقیقی، پژوهشی و مطالعاتی مورد کارشناسی قرار داد. به هر حال مشکلاتی وجود دارد و دشواری‌هایی بر سر راه نوشتن و خلق رمان احساس می‌شود.

وی افزود: از جمله این دشواری‌ها که در این سال‌ها شدت گرفته و البته از سال‌ها قبل وجود داشته است. این است که نویسندگان ما بسیاری از موضوعاتی که در ذهنشان شکل می‌گیرد را به دلیل شرایط موجود، به فراموشی می‌سپارند و به نوعی خودسانسوری می‌کنند. فضا به گونه‌ای است که اگر نویسنده‌ای در اثرش به موضوعی اشاره کند، با بدبینی به اثرش نگاه می‌شود. این یکی از آفت‌های نگران‌کننده نوشتن در شرایط فعلی است.

از جمله این دشواری‌ها که در این سال‌ها شدت گرفته و البته از سال‌ها قبل وجود داشته است. این است که نویسندگان ما بسیاری از موضوعاتی که در ذهنشان شکل می‌گیرد را به دلیل شرایط موجود، به فراموشی می‌سپارند و به نوعی خودسانسوری می‌کنند.

این نویسنده ادامه داد: این وضعیت باعث می‌شود، اثر در نطفه بمیرد. به همین دلیل بسیاری از آثار متولد نمی‌شوند و نویسنده ناکام می‌ماند. پس با آثاری روبرو می‌شویم که می‌توانستند خلاق و مطرح باشند، اما چون روی کاغذ نیامدند، اصلا دیده نشده‌اند. به هر حال، بسیاری از شاهکارهای داستانی ما، آثار تولیدنشده‌ای هستند که در ذهن خالقشان مردند و هرگز متولد نشدند. دغدغه دیگر نویسندگان که باعث می‌شود، خودسانسوری کنند، این است که ممکن است در جامعه مورد قضاوت‌های نادرست قرار بگیرند و درباره‌شان پیش‌داروی شود.

والایی افزود: باید فضایی برای نویسندگان وجود داشته باشد که بتوانند با راحتی و بدون دغدغه بنویسند. این فضا باید با همت کسانی که از ادبیات داستانی حمایت می‌کنند و نهادهایی که متولی حمایت هستند، به وجود بیاید. من برای جلد دوم خلوت مدیر هم که در حال حاضر پیگیرش هستم، با این مشکلات روبرو هستم. وقتی طرح کار را شروع کردم، چند بار داشتم از ادامه کار منصرف می‌شدم، ولی در نهایت، کار را ادامه دادم. نویسنده باید فضا را راحت ببیند تا با فراغ بال کار کند. در این صورت است که زایش اثر، خلاقانه می‌شود.

شاهکارهای داستانی ما می‌میرند

نویسنده رمان «خلوت مدیر» گفت: سفارش‌دهندگان کار یا حامیان، بخش دیگری از دشواری‌های نویسندگی هستند که چارچوب‌های از پیش تعیین‌شده را معین می‌کنند. این چارچوب‌ها باعث می‌شود اثر آن گستردگی لازم را هنگام تولید، پیدا نکند و همه جانبگی اثر از بین می‌رود. به نظرم نویسنده در انتخاب موضوع باید آزاد باشد و موضوع از پیش تعیین شده به فرآیند نوشتن لطمه می‌زند. یکی دیگر از دشواری‌ها که به خصوص در این دو رمان اخیر خودم با آن روبرو بودم، زبان و لحن نثر است. خیلی وقت‌ها، فضای داستان اقتضا می‌کند که اثر با سبک و سیاق انتقادی پیش برود و لحن و زبان حالت نقادانه داشته باشد، اما نویسنده باید مواظب باشد تا به عده یا گروهی بر نخورد.

وی ادامه داد: این موضوع مرتب فکر نویسنده را به خود مشغول و او را از قصه اصلی دور می‌کند. امروز مخاطب ما به دنبال این نیست که تعریف و تمجید بشنود یا تقدس‌گرایی مستقیم و صرف ببیند. این موارد در آثار 3 دهه گذشته فراوان است. مخاطب امروز از اینکه نویسنده جبهه‌گیری ‌کند و موضع خودش را اعلام کند، گریزان است. نویسنده نباید در داستانش، مانند مقاله به بیان نظرات و دیدگاه‌هایش بپردازد، بلکه باید همه جامعه را مخاطب خود بداند. نویسندگان ما اگر بخواهند کتابشان مورد توجه قرار بگیرد و روی فرهنگ جامعه تاثیرگذار باشد، باید دیدشان را نسبت به مخاطب مورد بازبینی قرار بدهند و با او آشتی کنند.

سفارش‌دهندگان کار یا حامیان، بخش دیگری از دشواری‌های نویسندگی هستند که چارچوب‌های از پیش تعیین‌شده را معین می‌کنند. این چارچوب‌ها باعث می‌شود اثر آن گستردگی لازم را هنگام تولید، پیدا نکند و همه جانبگی اثر از بین می‌رود.

والایی گفت: خواننده می‌خواهد از خواندن لذت ببرد. نویسنده نباید این را از مخاطبش دریغ کند. در عین حال که ارزش‌ها در اثرش نهفته هستند، نباید از ایجاد جذابیت‌های ادبی غافل باشد. هر جا نویسنده به متولی اثر فکر کند، از اصل اثر فاصله گرفته و مخاطب اثرش را نمی‌پسندد و هرجا هم که به خواننده فکر کند، یک قدم به تولید اثر ناب نزدیک‌تر شده است.

پی نوشت:

والایی داستان نویسی را به طور جدی تر از سال 64 آغاز کرد. از سال 65 همکاری اش را با برنامه قصه ظهر جمعه رادیو آغاز کرد. و نویسندگی این برنامه را با وقفه هایی چند ساله به مدت دوازده سال ادامه داد. والایی سال 1368 اولین اثرش را که یک داستان بلند است به دست چاپ رساند.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: خبرگزاری مهر، سوره مهر