فصل کبوتر در بیان فتاحی
گفتوگو با حسین فتاحی* درباره آخرین رمانش فصل کبوتر عنوان آخرین کتاب حسن فتاحی است که به مبارزات مردم ایران با رژیم ستم شاهی در سالهای 55 و 56 میپردازد و در آن به موضوعاتی همچون فضای زندگی مردم در آن دوره، فضای اجتماعی شهرها بخصوص تهران و اوضاع و احوال جوانان و دانشجویان اشاره شده است. داستان این رمان که برگزیده دومین دوره جشنواره داستان انقلاب شد حول محور مبارزه میچرخد و زندگی و مبارزه جوانان دانشجو را روایت میکند. از این رو میتوان فصل کبوتر را اثری با زاویه دید متفاوت درباره انقلاب اسلامی ایران دانست
فتاحی که ارزشهای آن دوره را از دست رفته میبیند از دغدغههای خود در این کتاب و مشکلات امروز نویسندگان ادبیات پایداری سخن گفت.
- درونمایه اصلی کتاب «فصل کبوتر» چیست و در چه فضایی اتفاق میافتد؟
این رمان به مبارزات مردم ایران با رژیم ستم شاهی در سالهای 55 و 56 برمیگردد و در آن به موضوعاتی همچون فضای زندگی مردم در آن دوره، فضای اجتماعی شهرها بخصوص تهران و اوضاع و احوال جوانان و دانشجویان اشاره شده است. از طرف دیگر تلاش کردهام تا تاثیر روشنفکران و کتابها بر روشنگری جوانان و نقش جنبشهای دانشجویی بر انقلاب سال 57 را به نوعی شرح دهم.
- با این وصف محور کلی داستان تکیه بر جنبه مردمی و دانشجویی انقلاب اسلامی ایران دارد؟
داستان حول محور مبارزه میچرخد، یعنی تاکید من در این رمان بیشتر بر چگونگی مبارزه دانشجویان در جریان مخالفت با رژیم شاه است. چند جوان دانشجو که از دانشگاه اخراج شدهاند و از لحاظ فکری بالاتر از عموم مردم هستند با گروهی از جوانان کاسب که از همه اتفاقات و جریانها بیخبرند مواجه میشوند و با آگاهی بخشی روی فکر و عقاید آنها تاثیر میگذارند و آنها را به مبارزه علیه رژیم حاکم دعوت میکنند. این رمان در واقع روایتی از تحول اجتماعی عمیق در دوران انقلاب است و به فرآیند مردمی شدن انقلاب، خارج شدن مبارزات از فضاهای بسته و جمعهای کوچک و کشیده شدن به مساجد، دانشگاها و خیابانها اشاره میکند. بدینترتیب در این داستان نقش دانشجویان در انتقال انقلاب و اندیشه مبارزه و حق خواهی به عموم جامعه نشان داده شده است.
- دغدغه شما در نگارش این داستان با تاکید بیشتر بر مبارزه دانشجویان چه بوده و نتیجه کار تا چه اندازه به هدف شما نزدیک است؟
یکی از اهداف من در این داستان عینیت بخشیدن و قابل لمس کردن مفهوم مبارزه برای جوانان امروز بود. در این رمان سعی من بر این بود تا ابعاد کامل زندگی جوانان در آن دوره از جمله زندگی خانوادگی، دانشجویی و مفاهیم عمیقی همچون عشق را به تصویر بکشم و به جوانان امروزی نشان دهم که چطور در دورهای از تاریخ این کشور جوانانی از امکانات رفاهی زندگی، تحصیلات و مادیات در راه آزادی گذشتند و شکنجه، زندان و حتی مرگ را به جان خریدند تا به هدف خود برسند. هدف اصلی من از نگارش این کتاب ساختن آیینهای بود از سالیانی که ما به شدت از آن فاصله میگیریم.
هدف اصلی من از نگارش این کتاب ساختن آیینهای بود از سالیانی که ما به شدت از آن فاصله میگیریم.
البته من نمیتوانم بگویم که صد درصد به هدف خود رسیدهام و توانستم همه ابعاد مبارزه را بیان کنم چراکه هر اثر خشتی از یک ساختمان عظیم است که ادیبات ملی ماست. در جریان مبارزات آن دوره مردم از اقشار و طبقات مختلف اجتماعی با عقاید گوناگون حضور داشتند و به تعداد مبارزین انقلابی داستانهایی با قابلیت تبدیل به یک اثر ادبی وجود دارد که من فقط توانستم بخشی از آن را در این کتاب به تصویر بکشم، باید موقعیتی فراهم شود تا نویسندگان انقلاب بتوانند ساختمان ادبیات ملی این کشور را به خوبی بسازند.
- به نظر شما این ساختمان عظیم ادبیات ملی ما امروز تا چه حدی پیش رفته است و مشکلات و موانع پیشروی ادبیات پایداری و انقلاب در ایران چیست و شما به عنوان نویسندهای که در آثار خود همیشه دغدغه انقلاب را نشان داده است در این زمینه چه راهکاری را برای گسترش و ارتقای آثار در این حوزه پیشنهاد میکنید؟
یکی از دلایل دور شدن از ارزشها و آرمانها فراموش کردن خاطرات دوران انقلاب است. نویسندگان باید با به تصویر کشیدن خاطرات و اتفاقات انقلاب آرمانها را زنده نگه دارند. باید ارزشها را به ملت بازگردانیم و روحیه ملی را در مردم تقویت کنیم. یکی از این مشکلات فراهم نبودن بستر مناسب برای تولید کتابهاست. همانطور که اشاره کردم باید موقعیتی فراهم شود تا نویسندگان بتوانند آثار خود را عرضه کنند و این موقعیت با پشتیبانی مادی و معنوی نویسندگان توسط دولت و وزارت ارشاد حاصل میشود.
اما مشکلات دیگری هم وجود دارد، من به عنوان نویسنده به وظیفه خود عمل میکنم و کتابی را مینویسم؛ ناشر هم کتابم را منتشر میکند اما این فقط پنجاه درصد از کار است، بزرگترین مرحله عرضه کتابها به مخاطبین و معرفی آن به جامعه است. میگویند ما در زمینه ادبیات انقلابی کمبود داریم اما به نظر من این کمبود نه به دلیل کم بودن کتابها و آثار است و نه به دلیل کم بودن تقاضای مردم بلکه علت اصلی آن ضعف در زمینه توزیع و شناساندن آثار به مخاطب و کم بودن تیراژ کتابهاست.چهل میلیون مخاطب در کشور وجود دارد اما کتابی مثل کتاب من فقط در 2500 نسخه عرضه میشود و اگر بخواهیم واقعبین باشیم میتوانیم بگوییم انگار کتابی منتشر نشده است. بعضی از این کتابها در تهران با جمعیت چند میلیونی فقط در چند کتابفروشی محدود یافت میشود و گمان میکنم در شهرستانها این مشکل حادتر است. مشکل توزیع و کم بودن تیراژ کتاب در زمینه بسیاری از کتابهای دینی، فلسفی و تاریخی وجود دارد و این مشکل فقط از طریق هماهنگی همه ارگانهای فرهنگی قابل حل است. امید میرود سازمانها و ارگانهای فرهنگی با کمک به نویسندگان این عرصه به رشد ادبیات پایداری و انقلابی ما کمک کنند.اگر این آثار به دست مردم نرسد طبیعی است که خاطرات و اتفاقات به دست فراموشی سپرده شود. همچنین رسانهها و خبرگزاریها باید در معرفی کتاب به سازمانهای فرهنگی کمک کنند تا بتوان این مشکلات را پشت سر گذاشت.
- طی ماههای گذشته در گفتوگوها و سخنرانیهای خود چند بار درباره وقایع کشورهای منطقه صحبت کردید. معمولا کمتر انتظار میرود که یک نویسنده درباره وقایع سیاسی و اجتماعی کشورهای دیگر اظهارنظر کند. نظر شما در مورد اتفاقات و انقلابهای اخیر در منطقه چیست و چقدر به انقلاب اسلامی ایران شباهت دارد؟
به نظر من همه مردم دنیا به علت فطرت مشابه در درون خود از ظلم بیزارند و جویای آزادی هستند.مردم ایران هم در طول تاریخ همیشه به دنبال آزادی بودند تا بالاخره انقلاب اسلامی را رقم زدند. در آن دوره هم انقلابهای خارج از ایران برای ما الگو بودند از جمله انقلاب مردم الجزایر، اتفاقات ویتنام و انقلاب مردم روسیه و از همه آنها بالاتر و ارزشمندتر واقعه عاشورا. ما همواره این سخن امام حسین (ع) که میفرمودند: من زیر بار ظلم نمیروم را سرلوحه مبارزات خود قرار داده بودیم.
اتفاقاتی که امروزه در مصر، لیبی، بحرین و دیگر کشورها در جریان است از همین الگوها پیروی میکنند. یکی از الگوهایی که نقش پررنگی در این انقلابها داشته الگوی پیروز شده انقلاب اسلامی در ایران است و دلیل آن شباهت و اشتراکات فرهنگی میان ما و آنهاست که مهمترین آن دین اسلام است. من نمیتوانم ادعا کنم که انقلابهای منطقه صد درصد از انقلاب ایران الگوبرداری کردهاند اما انقلاب اسلامی ایران درصد زیادی روی انقلابها و قیام مردم منطقه تاثیرگذار بوده است.
یکی از الگوهایی که نقش پررنگی در این انقلابها داشته الگوی پیروز شده انقلاب اسلامی در ایران است و دلیل آن شباهت و اشتراکات فرهنگی میان ما و آنهاست که مهمترین آن دین اسلام است.
- نویسندگان و روشنفکران ایرانی چه وظیفهای در جریان این انقلابها دارند؟
ما در جریان انقلاب کتابها و آثار انقلابهای مختلف را مطالعه میکردیم و تا حدی آنها را الگوی خود قرار میدادیم، همچنین آثار ادبی نقش پررنگی در به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی داشتهاند. به نظر من باید جریانی به راه بیفتد تا آثار انقلابی ما در منطقه عرضه شود و مردم دیگر کشورها که درگیر مبارزه هستند بتوانند از آن استفاده کنند. نباید تنها به اخبار بسنده کنیم چرا که کتاب به عنوان یک رسانه قدرت بیشتری برای ارائه تجربیات به مردم را دارد.
موثرترین راه و کمک برای مردم منطقه رساندن راهها و روشهای مبارزه در قالب کتاب و دیگر رسانههای فرهنگی است. در این راه نویسندگان ایرانی و دیگر نویسندگان جهان بخصوص نویسندگانی که در دل انقلابها هستند باید بتوانند با این رسانه یعنی کتاب با مردم مبارز ارتباط برقرار کنند و آنها را به سوی پیروزی سوق دهند.
پی نوشت:
* حسین فتاحی متولد 1336 یزد، دارای مدرک کارشناسی در رشته حسابداری است. فتاحی در سه حوزه تألیف، ترجمه و بازنویسی آثار کلاسیک فارسی برای کودکان و نوجوانان آثار متعددی منتشر کرده است.فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منابع: تهرانامروز (گفتگو از نسترن سلیمانی)، پاتوق کتاب