تبیان، دستیار زندگی
- مسلمانان با اعتراف به مراتب یاد شده می‌گویند که: آن حضرت یک فرد امّی بوده و مقصود از امّی این است که درس نخوانده بود، نه این که فاقد سواد و دانش بوده است و تمام اشتباه در این نقطه است، زیرا «درس نخوانده» به معنای بی علم و دانش بودن نیست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیا پیامبر اسلام می‌خواند و می‌نوشت؟

سؤال

پیامبر حضرت محمد (ص)

آقای سیّد عبداللّطیف رییس انستیتوی مطالعات فرهنگی، در مقاله خود که درباره باسواد بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) نوشته است، با ذکر دلایلی معتقد شده که پیامبر اسلام، پیش از بعثت می‌خواند و می‌نوشت و این که در میان مسلمانان معروف است که پیامبر اسلام فاقد سواد بوده ظلم بزرگی است که از ناحیه پیروان آن حضرت بر او وارد آمده است، آیا این مطلب صحّت دارد؟

پاسخ

ما پیش از آن که ادلّه نویسنده نامبرده را بررسی کنیم نقطه بحث را از نظر مسلمانان معیّن کرده و منظور مسلمانان را از «امّی» بودن پیامبر توضیح می‌دهیم تا هرگونه اشتباهی در این زمینه رخ داده است برطرف گردد.

- ما معتقدیم که: پیامبر اسلام سرآمد جهان بشریّت از نظر علم و عمل بوده، کتاب آسمانی و قوانین و احکام او، مواعظ و نصایح و دستورالعمل‌های مختلف او، گواهی روشن بر علوم سرشار و معارف دینی فوق العاده اوست.

- ما معتقدیم که: پیامبر اسلام به رموز جهان خلقت و اسرار آفرینش و قوانینی که در سراسر جهان هستی حکومت می‌کند واقف بوده و این مطلب نه تنها مورد انکار احدی از مسلمانان نیست، بلکه خودی و بیگانه در برابر آثار و سخنان و قرآن عظیم او سر تعظیم فرود می‌آورند.

- ما معتقدیم که: آن پیشوای بزرگ، همه این کمالات را از طریق وحی گرفته و در مکتب نبوّت تمام این دروس و معارف را آموخته است، هرگز پیش معلّمی درس نخوانده و کسب دانش نکرده است; زیرا نبوّت یک نبوغ فردی و اجتماعی نیست که دارنده آن بسان سایر نوابغ از طریق تعلیم و تعلّم این برتری را به دست آورد، بلکه یک موهبت الهی است که به افراد لایق وشایسته عطا می‌شود.

پیش از نزول قرآن کتابی را نمی‌خواندی و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی، برای این که کافران پس از بعثت در آیین و نبوّت تو شک نکنند

- مسلمانان با اعتراف به مراتب یاد شده می‌گویند که: آن حضرت یک فرد امّی بوده و مقصود از امّی این است که درس نخوانده بود، نه این که فاقد سواد و دانش بوده است و تمام اشتباه در این نقطه است، زیرا «درس نخوانده» به معنای بی علم و دانش بودن نیست همچنان که پیامبران بزرگ درس نخوانده اند ولی بزرگترین معلّمان در عالم بشریّت بوده اند. حضرت آدم یک فرد درس نخوانده بود، ولی به تصریح قرآن مجید معلّم فرشتگان بود، چنان که در سوره بقره بطور تفصیل این مطلب در طیّ آیه‌های 28 تا 32 بیان شده است.

هرگاه مقصود از باسواد بودن پیامبر اطّلاع وسیع و علوم سرشار او حتی از طریق وحی باشد، این مطلب مورد تصدیق تمام مسلمانان است و اگر مقصود از باسواد بودن این است که بسان دیگران در مکتب‌های معمولی درس خوانده و استاد دیده، صفحات پرافتخار زندگی آن حضرت و صریح آیات قرآن شدیداً آن را تکذیب می‌کند.

- مسلمانان معتقدند که: آن حضرت پیش از بعثت نه کتابی را می‌خواند و نه صفحه ای می‌نوشت و این مطلب را خود قرآن با کمال صراحت در سوره عنکبوت، آیه 48 بیان نموده،

چنان که می‌فرماید: «پیش از نزول قرآن کتابی را نمی‌خواندی و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی، برای این که کافران پس از بعثت در آیین و نبوّت تو شک نکنند» و تفصیل این مطلب در پاسخ ادلّه نویسنده خواهد آمد.

آیا آن حضرت پس از بعثت می‌خواند و می‌نوشت، یا نه؟ در این مورد یک نظر قطعی صد در صد نیست، مشهور این است که آن حضرت بعد از بعثت نیز عملا نمی‌خواند و نمی‌نوشت و تمام نامه‌های پیامبر را دیگران می‌نوشتند و خود او انشا می‌کرد و روایات اسلامی این نظر را تأیید می‌کند.

حضرت محمد (ص)

آری، برخی از علما اعتقاد دارند که نخواندن و ننوشتن او گواه بر عدم قدرت او بر نوشتن و خواندن نیست; زیرا خواندن و نوشتن یک کمال بزرگی است که نمی‌توان گفت پیامبر اسلام فاقد این کمال بوده است - اگر چه او از این کمال استفاده ای نمی‌کرد.

مرحوم مجلسی در بحار، فصل «حدیبیّه» می‌فرماید: توانایی آن حضرت نسبت به خواندن و نوشتن مورد تردید نیست; شخصیّتی که صاحب این همه معجزات و کرامات و این همه معارف و علوم است، چطور می‌شود به یک سلسله حروف و نقوش آشنایی نداشته باشد.(1)

آنچه که الآن مطرح است این است که آیا دلایل این نویسنده هندی اثبات می‌کند که پیامبر یک فرد تحصیل کرده بود؟ و آیا اثبات می‌کند پیامبر اسلام پیش از بعثت و پس از آن قادر به خواندن و نوشتن بود و از این قدرت استفاده می‌کرد؟

اکنون نظریّه و دلایل نویسنده نامبرده را بررسی می‌کنیم

- او می‌گوید: مفسّران برای این که ثابت کنند که قرآن کلام پاک و خالص خداست و پیامبر چیزی بر آن نیفزوده است، چنین پنداشته اند که راه حلّ آن این است که پیامبر اسلام را فاقد

سواد معرّفی نمایند، در صورتی که شخص مبعوث شده از طرف خداوند، مطلقاً - خواه فاقد سواد باشد یا نه - در کلام خدا دخل و تصرّف نمی‌کند.

پاسخ: گفتار فوق شگفت آور است و هرگز چنین نظری در کتاب‌های معتبر علمای اسلام پیدا نمی‌شود و بطور مسلّم مانع حقیقی از دخل و تصرّف پیامبران در کلام الهی، شایستگی روحی و به اصطلاح «عصمت» آنهاست، نه فقدان سواد.

ولی با اعتراف به مطلب مزبور، مسلمانان پیامبر اسلام را به حکم آیه «اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الاُمِّیَّ; همان‌ها که از فرستاده (خدا) پیامبر امّی پیروی می‌کنند»(2) امّی به همان معنا که گفته شد می‌دانند.

نویسنده هندی در تفسیر معنای «امّی» و علّت توصیف پیامبر با این صفت دچار دو اشتباه شده، یکی این که تصوّر کرده است علّت امّی دانستن پیامبر برای حفظ قرآن از هرگونه دخل و تصرّف از ناحیه پیامبر بوده، در صورتی که علّت غیر این بوده، دوّم این که خیال کرده معنای «امّی» بی سواد بودن است، در حالی که معنای آن درس نخوانده و به اصطلاح پیشوایان لغت عربی، کسی که «لا یقرأ و لا یکتب; نمی‌خواند و نمی‌نویسد»(3) می‌باشد و فاصله این دو معنا از هم زیاد است.

- او می‌گوید: قرآن پیامبر را چنین معرّفی می‌کند: «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَة; و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد»(4) و حدّاقلّ شایستگی کسی که می‌خواهد محتویات دانش یک کتاب را بیاموزد آن است که بتواند قلم به کار ببندد و یا دست کم آنچه را با قلم نوشته شود، بخواند.

بطور مسلّم چنان که گفتیم قدرت بر خواندن و نوشتن خود کمالی است که پیامبر واجد آن بوده، اعمال و به کار بردن و استعمال آن کمالی است دیگر، ولی روی یک سلسله مصالح بزرگ، پیامبر اسلام از به کار بردن قلم اجتناب می‌ورزید

پاسخ: ممکن است کسی بگوید که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) قادر به خواندن و نوشتن بود اگر چه مطلقاً حتّی پس از بعثت نیز از این قدرت بهره برداری نکرده است ولی با این اعتراف، این آیه مدّعای نویسنده را ثابت نمی‌کند; زیرا طرز تعلیم انبیا با روش آموزگاران مدارس فرق دارد; زیرا پیامبر اسلام با خواندن آیات الهی از حفظ، و به وسیله بیانات شیرین و راهنمایی‌های علمی، وظیفه سنگین خود (تعلیم و تربیت) را انجام می‌داد و این طرز آموزش و پرورش، در گرو خواندن کتاب و نوشتن روی صفحه کاغذ یا تخته سیاه نیست.

اشتباه نامبرده این جاست که تصوّر کرده طرز تعلیم و تربیت پیامبران بسان آموزگاران و دبیران مدارس است، در صورتی که زندگی پر افتخار پیامبران - خصوصاً زندگی رسول خدا - برخلاف این مطلب گواهی می‌دهد.

- او می‌گوید: قرآن مجید طرفدار مقام علم و قلم است و چنین فرموده: «اَلَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ* عَلَّمَ الاِنْسانَ مِا لَمْ یَعْلَمْ; همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد.»(5) تا آن جا که نام یکی از سوره‌هایی که در مکّه نازل گردیده سوره «قلم» است; بنابر این، آیا می‌توان باور کرد که با این همه طرفداری از قلم، پیامبر که مأمور تعلیم قرآن بوده از به کار بردن قلم اجتناب می‌ورزید!

پاسخ: بطور مسلّم چنان که گفتیم قدرت بر خواندن و نوشتن خود کمالی است که پیامبر واجد آن بوده، اعمال و به کار بردن و استعمال آن کمالی است دیگر، ولی روی یک سلسله مصالح بزرگ، پیامبر اسلام از به کار بردن قلم اجتناب می‌ورزید.

زیرا، اگر او بسان مردم دیگر درس می‌خواند و نامه می‌نوشت، مخالفان نبوّت او آن را دستاویز قرار داده و چنین وانمود می‌کردند که آیین توحید او و شرایع و احکام وی زاییده افکار و نتیجه مطالعات و بررسی‌های کتاب‌های پیشینیان است و ارتباطی با جهان وحی و خداوند ندارد.

حضرت محمد(ص)

قرآن این حقیقت را با روشن ترین عبارت بیان کرده است و می‌فرماید: «ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتاب وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینکَ اِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ; تو هرگز پیش از این کتابی نمی‌خوانی و با دست خود چیزی نمی‌نوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند شک و تردید کنند».(6)

با این که صفحات زندگی او گواهی می‌دهد که درس نخوانده بود - مع الوصف - گروهی از یهودیان پیامبر را متّهم کردند که این مطالب را از روی کتاب‌های پیشین برداشته است، چنان که قرآن این تهمت را از آنان نقل می‌فرماید:

«و قالُوا اَساطِیرُ الاَوَّلینَ اکْتَتَبَها فَهِیَ تُملَی عَلَیْهِ بُکْرَةً وَ اَصِیلا* قُلْ اَنْزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّمَواتِ وَ الاَرْضِ اِنَّهُ کانَ غَفُوراً رَحِیماً; و گفتند: این همان افسانه‌های پیشینیان است که وی آن را رونویس کرده و هر صبح و شام بر او املا می‌شود. بگو: کسی آن را نازل کرده که اسرار آسمان‌ها و زمین را می‌داند; او (همیشه) آمرزنده و مهربان بوده است».(7)

او با این همه دوری که از خواندن و نوشتن داشت، باز از نیش تهمت حسودان آسوده نبود; اگر فرضاً دو روز کتابی به دست می‌گرفت، صفحاتی را می‌نوشت، حربه ای به دست مخالفان و دشمنان او می‌افتاد، دیگر آنچه می‌خواستند می‌گفتند و نسبت می‌دادند!

پیامبر در سنّ دوازده سالگی دقایقی چند همراه کاروان قریش با راهبی که در راه شام بود ملاقات نمود، اکنون خاور شناسان آن را دستاویز قرار داده و جنجالی به راه انداخته اند و با کمال گستاخی مدّعی هستند که «محمّد» این حقایق را در آن چند لحظه از راهب شامی آموخته است!

- او می‌گوید: قرآن، پیامبر را چنین معرّفی می‌نماید: «رَسُولٌ مِنَ الللهِ یَتْلُوا صُحُفَاً مُطَهّرَةً; پیامبری از سوی خدا (بیاید) که صحیفه‌های پاکی را (بر آنها) بخواند»(8) و ظاهر آیه این است که پیامبر قرآن را از رو می‌خوانده نه از حفظ.

پاسخ: جای گفتگو نیست که پیک وحی (جبرئیل) قرآن را از روی نوشته نمی‌خواند و آن را بر روح و روان و به اصطلاح بر قلب پاک پیامبر (بدون این که نوشته ای در کار باشد) نازل می‌کرد، چنان که می‌فرماید: «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمینُ * عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذَرینَ; روح الامین آن را نازل کرده است، بر قلب (پاک) تو تا از انذار کنندگان باشی».(9)

اکنون باید دید این نوشته ای که نویسنده نامبرده مدّعی است که پیامبر از روی آن می‌خواند چه نوشته ای بود؟ آیا جبرئیل امین نوشته ای به دست پیامبر داد؟

طلب دانش را بر هر مرد و زن لازم شمرده، حتّی معلّمان و دانش طلبان را بر کسانی که مشغول عبادت‌های مستحبّی بودند ترجیح داده و در کنار مسجد آموزشگاهی (صفّه) تشکیل داده بوده که افراد مسلمان در آن جا دانش بیاموزند

این مطلب که با صریح آیه فوق مخالف است، زیرا مرکز نزول قرآن روح و قلب مبارک آن حضرت بوده است; و یا این که خود پیامبر می‌نوشت، و یا این که پیامبر املا می‌کرد و دیگران می‌نوشتند و پیامبر از روی آن تلاوت می‌کرد؟

بطور مسلّم پیامبری که به فرمان و خواست خدا حافظ آیاتی بود که بر او نازل می‌گردید، احتیاجی نداشت که خود بنویسد و یا املا کند که دیگری برای او بنویسد و نویسندگان وحی، قرآن را برای خود و سایر مسلمانان می‌نوشتند نه برای پیامبر.

لذا در هیچ یک از تواریخ اسلام چنین مطلبی نیست که پیامبر قرآن را می‌نوشت و می‌خواند، یا دستور می‌داد بنویسند تا از روی آن بخواند; روی این اصل، مقصود از تلاوت صحف از آیه، همان تلاوت از حفظ است; و تلاوت صحیفه و به اصطلاح «خواندن کتاب» در عرف و لغت در هر دو معنادستان - از حفظ و از روی نوشته - به کار برده می‌شود.

بنابر این، لفظ «تلاوت» دلیل بر خواندن از روی نوشته نیست. آیا در زبان فارسی به کسی که اشعار فردوسی و سعدی را از حفظ بخواند، نمی‌گوییم فلانی یک صفحه یا چند صفحه از شاهنامه و بوستان را خواند، اگر کسی پیام فرماندهی را برای زیر دستان از حفظ بخواند، نمی‌گویند فلانی پیام فرماندهی را خواند؟

آیه یاد شده بسان آیه‌های دیگری است که درباره پیامبر نازل گردیده و او را چنین معرّفی کرده است: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ; که آیات او را بر آنها بخواند».(10)

این حقیقت مخصوصاً با توجّه به تاریخ زندگی پیامبر که همواره قرآن و وحی را از حفظ می‌خواند بخوبی روشن می‌شود.

حضرت محمد(ص)

- نویسنده نامبره تحت عنوان «پیامبر معلّم است» یک سلسله روایات و متون تاریخی آورده که اسلام و پیامبر طرفدار علم و دانش و نوشتن بود; مثلا، طلب دانش را بر هر مرد و زن لازم شمرده، حتّی معلّمان و دانش طلبان را بر کسانی که مشغول عبادت‌های مستحبّی بودند ترجیح داده و در کنار مسجد آموزشگاهی (صفّه) تشکیل داده بوده که افراد مسلمان در آن جا دانش بیاموزند و خود او نیز برنامه کلاس را به عهده می‌گرفت و در جنگ «بدر» از اسرای جنگی خواست که هریک به ده نفر از مسلمانان نوشتن بیاموزند و آزاد شوند.

وی پس از نقل این مطالب نتیجه می‌گیرد که: آیا می‌توان تصوّر کرد چنین رهبری که این همه در فکر تعلیم و آموزش پیروانش بوده، خود را از فواید خواندن و نوشتن محروم ساخته باشد؟!

پاسخ: آنچه نویسنده محترم از شواهد تاریخی و آثار اسلامی نقل کرده همه صحیح است; ولی هرگز مدّعای او را (پیامبر اسلام پیش از بعثت و پس از آن می‌خواند و می‌نوشت) ثابت نمی‌کند; زیرا طرفداری اسلام از علم و دانش از طرق گوناگون، بر کسی پوشیده نیست.

و بحث در این است که آیا پیامبر اسلام پیش از بعثت و پس از آن از این توانایی استفاده می‌کرد و بر خلاف صریح آیه 48 سوره عنکبوت، دست به خواندن و نوشتن می‌زد؟ و آیا طرز تعلیم پیامبر بسان معلّمان امروز بوده که از روی کتاب تدریس کند؟ یا این که طرز آموزش و پرورش با خواندن آیات قرآن از حفظ و تعلیم حلال و حرام و دادن تعلیمات عالی اسلام و

اندرزها و نصایح بوده است؟ برای توضیح بیشتر به کتاب «در مکتب وحی» که بحث مبسوط و گسترده ای پیرامون «امّی» بودن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)نموده است، مراجعه فرمایید.

پی نوشت:

1. بحارالانوار، جلد 16، صفحه 136.

2. سوره اعراف، آیه 157.

3. به تفسیر المنار، جلد 9، صفحه 234 مراجعه شود.

4. سوره آل عمران، آیه 164.

5. سوره علق، آیه 4 و 5.

6. سوره عنکبوت، آیه 48.

7. سوره فرقان، آیه 5 و 6.

8. سوره بینه، آیه 2.

9. سوره شعراء، آیه 193 و 194.

10. سوره آل عمران، آیه 164.

بخش عترت و سیره تبیان


منبع :

ناصر مکارم شیرازی

پایگاه دفتر آیت العظمی مکارم شیرازی مدظله

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.