سرگردانی و ثبت نام
خانوادههایی که فرزندشان از یک مقطع تحصیلی وارد مقطع دیگری میشود، در به در دنبال مدرسه خوب میگردند. میگوید: «این یکی به درس بچهها نمیرسد. این مدرسه خوب است اما به بودجه ما نمیخورد. این یکی نیاز به پارتی دارد. مدرسه از منزل ما دور است ...
خانوادههایی که فرزندشان از یک مقطع تحصیلی وارد مقطع دیگری میشود، در به در دنبال مدرسه خوب میگردند. میگوید: «این یکی به درس بچهها نمیرسد. این مدرسه خوب است اما به بودجه ما نمیخورد. این یکی نیاز به پارتی دارد. مدرسه ... از منزل ما دور است». شما چه انتظاری از مدرسه بچهتان دارید؟ میگوید : «معلم خوب درس بدهد ... بچهها به حال خودشون رها نشوند... تعداد بچهها توی کلاس 40 نفر نباشه... مدرسه سرو سامان داشته باشه و...».
سطح نازل آموزش در مدارس دولتی به دلایلی مانند دو نوبتی بودن مدارس، تراکم بالای دانش آموز در کلاسهای درس، بیانگیزگی و کم کاری معلمان و ضعف مدیریت مدرسه باعث شده که خانوادهها دنبال مدارس غیر دولتی بروند. تعداد کمی دانشآموز از طریق آزمونهای سخت در مدارس تیزهوشان و مدارس نمونه دولتی پذیرفته میشوند اما پیدا کردن مدرسه غیردولتی مناسب برای بقیه کار آسانی نیست. خانوادهها متناسب با سطح درآمد خود به مدارس دولتی معروف، مدارس شاهد، مدارس غیرانتفاعی صاحب آوازه در سطح شهر، مدارس غیر انتفاعی معروف در منطقه، مدارس غیرانتفاعی سر کوچه، مدارس سما (وابسته به دانشگاه آزاد) و... مراجعه کرده و با مدیر و ناظم این مدارس حرف میزنند. مادر یک دانش آموز که تازه از مدرسه راهنمایی غیر انتفاعی ... باز گشته میگوید : «شهریه این مدرسه 2 میلیون و دویست هزار تومان است و دست کم 800 هزار تومان هم باید بابت سرویس رفت و آمد بپردازم". این مدرسه مانند اغلب مدارس غیر انتفاعی امتحان ورودی برگزار کرده است. بر روی برد مدرسه نوشته شده : "تعداد محدودی دانش آموز در سال اول از طریق آزمون و مصاحبه پذیرفته میشوند".
ریشه اصلی مشکل اینجاست که سال به سال تعداد بیشتری از خانوادهها اعتماد خود را به کارآمدی مدارس دولتی از دست میدهند و دنبال مدرسه جایگزین غیر دولتی میروند، اما این کار برای طبقه متوسط فرهنگی جامعه در شرایط کنونی مانند رفتن دنبال سراب و نتیجه آن سرخوردگی است
خانوادهها معمولاً با شرمندگی از میزان شهریه میپرسند. وقتی که برای پذیرش 75 نفر به گفته مدیر، 6 هزار دانش آموز داوطلب شدهاند، پرسش از میزان شهریه چندان جایگاهی ندارد. آزمون ورودی این مدارس بدون هیچ نظارتی برگزار میشود. دفترچهای مشتمل بر 18 صفحه کاغذ آ4 در دست من است. روی جلد آن نوشته: آزمون ورودی پایه اول راهنمایی مجتمع آموزشی ....تعداد سوالات 120 . مدت زمان پاسخگویی 120 دقیقه . در جمعی خانوادگی متشکل از یک مهندس، یک دبیر دبیرستان، یک دبیر مقطع راهنمایی و یک دانشجوی رشته شهرسازی این جزوه را ورق میزنیم و به سوالات آن پاسخ میدهیم. پویان دانش آموز پنجم دبستان که امسال با معدل 20 قبول شده، به 90 درصد سوالهای این آزمون که به گفته او تا حالا به گوشش نخورده شانسی جواب داده. تنها ده درصد پرسشها در سطح دبستان است. بیشتر سوالها در سطح دوم و سوم راهنمایی و حدود 20 درصد در سطح دبیرستان است. معلوم نیست دانش آموزی که تازه پنجم ابتدایی را گذرانده از کجا باید مطالب کتابهای درسی راهنمایی و دبیرستان را بداند؟
این آزمونها در درجه اول جنبه تبلیغاتی و بازارگرمی برای مدرسه دارد. فرق بهترین مدرسه غیرانتفاعی با بدترین مدرسه دولتی سر کوچه چیست؟ به همان اندازه که در مدارس دولتی کم کاری و اهمال صورت میگیرد در مدارس غیر انتفاعی با شهریههای 4- 3 میلیونی به دانش آموز فشار میآورند و حافظه او را از معلومات مختلف پر میکنند. در واقع این مدارس به نام قبولی در المپیاد و رسیدن به رتبه زیر صد کنکور، شادابی و روحیه زندگی را در نوجوانان میکشند و آنها را تبدیل به ماشین بی اراده مطالعه میکنند.
عوارض این فشارها بروز انواع ناهنجاریهای روانی است که آثار آن تا سالها باقی میماند. به گمان من تحصیل در بهترین مدارس تهران که خانوادهها برای آنها سر و دست میشکنند و به خاطر پرداخت شهریه از بانک وام میگیرند یا مادران طلاهای خود را میفروشند و ریاضت اقتصادی بر خانواده تحمیل میکنند، از نظر تربیتی و آموزشی به مفهوم علمی، زیانبار بوده و برنامه آموزشی و تربیتی این مدارس مغایر با حقوق طبیعی کودکان است. اگر مدارس دولتی تفریط میکنند مدارس غیر انتفاعی افراط گری را پیشه خود کردهاند.
معروف است که برخی مدارس معروف به یمن نفوذ مؤسسان خود بازرسهای آموزش و پرورش را به داخل مدرسه راه نمیدهند. یکی از این مدارس که متعلق به یکی از وزرای اسبق آموزش و پرورش است به سبک کلیسا از دانش آموزان برگه اعتراف به گناه میگیرد. نظارت آموزش و پرورش بر نرخ شهریه و کار این مدارس جنبه سمبلیک دارد. این مدارس لیستی از هزینههای خود و کلاسهای فوق برنامه و اردو و غیره را به مناطق آموزش و پرورش ارایه میدهند. ادارات هم معمولاً این برآوردهای مالی را تصویب میکنند. در برخی از این مدارس علاوه بر شهریه مصوب تحت عناوین دیگر هم از والدین پول میگیرند. برخلاف تصور عمومی، عمده مشتریان مدارس غیر دولتی، سرمایه داران و مرفهان بی درد نیستند. والدین اکثر دانش آموزان این مدارس، کارمندان دولت، فرهنگیان، اساتید دانشگاه، نظامیان و افراد متوسط جامعه هستند که تحصیلات بیشتری دارند و به کیفیت تحصیل فرزندان خود اهمیت میدهند.
شهریه مدارس غیردولتی هرچند برای طبقه متوسط شهرنشین، کمر شکن است اما از حق نباید گذشت که سود سرمایه گذاری در بخش آموزشی در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصادی بسیار کمتر است. اما نکته اینجاست که بسیاری از مدارس غیردولتی که شهریههای 3-4 میلیونی میگیرند، متعلق به دولتمردان و شخصیتهایی است که در فضایی غیر رقابتی از رانتهای دولتی استفاده کرده و از ابتدا آورده مالی قابل توجهی نداشتهاند. میتوان فهرستی از این مدارس که معمولاً مؤسسان آنها از نگاه مردم پنهان نگه داشته میشوند را ارایه داد.
در واقع این مدارس به نام قبولی در المپیاد و رسیدن به رتبه زیر صد کنکور، شادابی و روحیه زندگی را در نوجوانان میکشند و آنها را تبدیل به ماشین بیاراده مطالعه میکنند
ریشه اصلی مشکل اینجاست که سال به سال تعداد بیشتری از خانوادهها اعتماد خود را به کارآمدی مدارس دولتی از دست میدهند و دنبال مدرسه جایگزین غیر دولتی میروند، اما این کار برای طبقه متوسط فرهنگی جامعه در شرایط کنونی مانند رفتن دنبال سراب و نتیجه آن سرخوردگی است. در آموزش و پرورش رضایت دانش آموز و اولیا مهمترین شاخص کارآمدی است. آموزش و پرورش باید با نظارت بر کیفیت کار در مدارس دولتی و ایجاد انگیزه خدمت در معلمان و مدیران و برگزاری دورههای ضمن خدمت برای نوسازی معلومات معلمان، به نیازهای آموزشی خانوادهها پاسخ داده و اعتماد جامعه به مدارس دولتی را بازگرداند. یکی از این راهها احیای مدارس نمونه مردمی است که در واقع راهی است برای به تحرک واداشتن مدارس دولتی.
خانواده ایرانی تبیان
منبع: شیرزاد عبداللهی