تبیان، دستیار زندگی
بحث دستمزدهای نجومی برخی بازیگران سینما و البته فوتبالیست‌ها و هم چنین امکاناتی که در اختیار این قشر قرار می گیرد، ‌این روزها از سوژ‌ه‌های جذاب رسانه‌‌ای شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسایل مالی نویسندگان و هنرمندان


بحث دستمزدهای نجومی برخی بازیگران سینما و البته فوتبالیست‌ها و هم چنین امکاناتی که در اختیار این قشر قرار می گیرد، ‌این روزها از سوژ‌ه‌های جذاب رسانه‌‌ای شده است.


مسایل مالی نویسندگان و هنرمندان

نویسنده باید بیشتر دستمزد بگیرد یا بازیگر و فوتبالیست؟

بحث دستمزدهای نجومی برخی بازیگران سینما و البته فوتبالیست‌ها، ‌این روزها از سوژ‌ه‌های جذاب رسانه‌‌ای شده است. اما چرا کمترین دستمزد در بین همه هنرها و حوزه‌ها، نصیب نویسندگان و متفکران می‌شود؟

وقتی یکی از بازیگران یک سریال تلویزیونی با اعتماد به نفسی مثال زدنی در برنامه ‌زنده سیما از دستمزد 600 میلیونی‌اش در طول بازی در آن سریال گفت و آن را در برابر درآمد‌های نجومی برخی ورزشکاران و مربیان فوتبال ناچیز خواند،‌ نویسنده هم شاید سهمش همین چیزی باشد که هست.

یعنی طبیعی است که نویسنده‌ یا منتقد ادبی که بن‌مایه فرهنگی جامعه را شالوده‌گذاری می‌کند و توانش را در برابر ناملایمات زندگی به دست می‌گیرد تا شاید فرهنگنامه‌اش را که شاید ده سال برای آن وقت گذارده،‌ منتشر کند، در پایان چند مصاحبه و تقدیرنامه نصیبش شود و اگر هم برنده ‌جایزه‌ای معتبر شد، با چند ده سکه راهی خانه ‌شود.

به این فکر می‌کند این همه سال خواند و نوشت و یاد داد، اما چرا باید دربرابر نوکیسه ای چون صاحبخانه‌‌اش شرمنده شود، توان پرداخت جهیزیه دختر و عروسی پسر را نداشته باشد و استرس و فشار اقساط هر ماهه را تحمل کند؟

یا شاید هم اصلا سراغ ناشری متمول رفته تا شاید با انتشار کتابی بازاری،‌ ویراستاری نیمه وقت و مسافرکشی آخر شب هزینه زندگی را تامین کند که نه حق التحریر‌هایش در معدود رسانه‌‌های معتبر این زمانه برایش نان می‌شود و نه حقوق خودش و همسرش آب؛ که تا پاسی از شب باید جان بکنند.

به‌راستی جایگاه اقتصادی نویسنده در نشر امروز ایران کجاست؟ ناشر البته لطف کرده و کتاب فاخر او را در رویایی‌ترین شرایط با دو سه میلیون تومان حق التالیف منتشر می‌کند و آن را رکوردی می‌داند در پرداخت دستمزد. بماند که هزار توجیه در ناکارآمدی بازار نشر می‌گوید و ناتوانی‌اش را در پرداخت، طبیعی می‌خواند. شاید هم راست می‌گوید؛ اصلا برای کتابی که در نهایت 5 میلیون تومان می‌فروشد، آیا باید بیش از 3 میلیون حق التالیف پرداخت؟ این که تازه می‌شود ضرر به جیب ناشر!

به‌راستی جایگاه اقتصادی نویسنده در نشر امروز ایران کجاست؟

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در برنامه‌‌های حمایتی خود به شکل مستقیم از مصرف کننده و ناشر حمایت می‌کند و آثار ارزشمند را می‌خرد و کمکی می‌کند برای ناشر یا نویسنده تا کتابش به شکل مناسبی توزیع شود و به دست مصرف کننده برسد. اما واقعیت این است که حداقل می‌توان برای دستمزدها کف تعیین کرد و نظارت مناسبی داشت تا شاید نویسنده‌ نیز بتواند این هنر را شغل بداند. آن زمان می‌توانیم بگوییم نشر ما «حرفه‌ای» شده است.

شاید شما هم حق بازیگر و فوتبالیست بدانید که به‌واسطه شغل‌شان درآمد‌های زیادی داشته باشند؛ ولی به‌راستی این شاید مشکل همه ماست که باور نمی‌کنیم نویسنده و متفکر برای نوشتن نباید هرگز غم نان داشته باشد.

مسایل مالی نویسندگان و هنرمندان

در فراسوی اعزام هنرمندان به حج؛

چرا نویسندگان از سفر به خانه خدا سهمی ندارند؟

در سال‌های اخیر، جمع پرشماری از هنرمندان مشهور سینما و تلویزیون با سفر به خانه خدا تشویق شده‌اند، اما اهل قلم با اینکه امکان اثرپذیری بیشتری از حج دارند، بهره‌ای از این سفرها نداشته‌اند.

موضوع اعزام هنرمندان به سفر عمره مفرده و یا حج تمتع، یکی از برنامه‌های ویژه دولت است که پایه و اساسش در دولت احمدی‌نژاد گذاشته شده است. اگرچه این ماجرا با اعزام هنرمندانی چون محمدحسین لطیفی در حج تمتع سال 86 آغاز شده، اما در سال 90 و با اعزام دسته‌جمعی سوپراستارهای سینما مانند محمدرضا شریفی‌نیا، حسام نواب صفوی، محمدرضا گلزار، الناز شاکردوست، مهناز افشار، الهام حمیدی و ... رنگ و بوی تازه‌ای پیدا کرد و موجب انتقادهایی در جامعه هنری کشور شد.

نتیجه، بازخورد و انعکاس این سفرها در آثار و تولیدات هنری چگونه ارزیابی و دیده می‌شود؟

چرا اهالی قلم از چنین امتیازی که به راحتی در اختیار چهره‌های گیشه‌پسند سینما قرار می‌گیرد، سهم و بهره‌ای ندارند؟

نویسندگان زیادی در طول تاریخ قلم در کشور ما به اختیار و هزینه خود راهی این سفر مقدس و نورانی شده‌اند. حاصل این سفرهای معنوی هم کتاب‌های ارزشمند و ذی‌قیمتی مانند «خسی در میقات» جلال آل‌احمد است که نظیر آن را در میان سفرنامه‌های حج کمتر می‌توان یافت. سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی نیز یکی از بهترین و ماندگارترین سفرنامه‌های حج را نگاشته که روایت متفاوتی از زیارت قبله مسلمین به شمار می‌رود. ‌کارهای دیگری هم از نویسندگان و شاعران گوناگون به بازار کتاب راه یافته است که محمد ناصری، جابر تواضعی، گلعلی بابایی، علیرضا قزوه (پرستو در قاف) و ... آنها را نوشته‌اند. پیش از اینها هم از سلاطین و امیران قاجار تا علما و روحانیون و نویسندگان مختلف دست به قلم برده‌اند و حال و هوای حج را وصف کرده‌اند. شاعران بسیاری هم به سرایش اشعاری در توصیف این سفر پرداخته‌اند که برخی از آنها نامی در میان شاعران آیینی ندارند و صرفاً تأثیرات شگرف حج و گشایش طبع و ذوق شعری خود پس از این سفر را یادآوری کرده‌اند.

نویسندگان زیادی در طول تاریخ قلم در کشور ما به اختیار و هزینه خود راهی این سفر مقدس و نورانی شده‌اند. حاصل این سفرهای معنوی هم کتاب‌های ارزشمند و ذی‌قیمتی مانند «خسی در میقات» جلال آل‌احمد است که نظیر آن را در میان سفرنامه‌های حج کمتر می‌توان یافت.

بنابراین آشکار است که اثرپذیری تولیدات مکتوب از سفر مقدس و معنوی حج به مراتب بیشتر از قالب‌های هنری است که در عمل، تاکنون نمایش مشخص و برجسته‌ای از این تأثیرپذیری ندیده‌ایم. علاوه بر اینها، قلم و صاحبان آن نسبت به سایر ابزارهای هنری از آزادی عمل بیشتری برخوردار است و اگر نویسنده می‌تواند با استفاده از قلم، هر آنچه در دل دارد روی کاغذ بیاورد، این انتقال حس از طریق دوربین انجام شدنی نیست. چه اینکه برداشتن تصویر از اماکن مقدسی چون مسجدالحرام یا مسجدالنبی دچار موانع و محذوریت‌های جدی است و شاید اصلاً امکان‌پذیر نباشد، اما چه کسی می‌تواند قلم را برای انجام وظایفش محدود کند؟

نویسندگان ما با وجود این همه امکان از کاروان حج جا می‌مانند و حمایت‌های دولتی به سوپراستارهایی از سینما تعلق می‌گیرد که در کارنامه هنری خود، تقریباً گوشه‌چشمی به آثار معناگرا و ارزشی نداشته‌اند. به گونه‌ای که حتی برخی از آنان به دلیل بعضی نقش‌های هنری، در کنار خانه خدا مورد انتقاد زائران ایرانی قرار می‌گیرند یا به استفاده از رانت‌های دولتی و ارتباط با جریان انحرافی متهم می‌شوند.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، خبرگزاری فارس