تبیان، دستیار زندگی
با پایان یافتن اکران عمومی فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی فرصت پرداخت جدی تر و به دور از هیاهوهای رسانه ای به این فیلم فرارسیده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد صابری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روایتی دیگر از یک جدایی


با پایان یافتن اکران عمومی فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی فرصت پرداخت جدی تر و به دور از هیاهوهای رسانه ای به این فیلم فرارسیده است.


روایتی دیگر از یک جدایی

سینمای ایران از دهه هشتاد کارگردانان تازه کار زیادی را به خود دیده است اما در این میان نام یکی از آنها در طول این دهه برسرزبانها افتاد تا جایی که در اواخر این دهه سینمای ایران یکی از بهترین کارگردان های تاریخ خود را پرورش داده بود. اصغر فرهادی در سال 1351 در خمینی شهر اصفهان متولد شد در 14 سالگی اولین فیلم کوتاه خود را با دوربین 8 میلی متری ساخت و با آن جوایز مختلف حشنواره های استانی گرفت. وی کار حرفه ای خود را با نویسندگی سریال هایی همچون «روزگار جوانی» و «پشت کنکوری ها» آغاز و پس از آن کارگردانی را تجربه کرد و سریال «داستان یک شهر 1 و2» را ساخت. سریالی که در بیان واقیت های جامعه  از شیوه متفاوتی برخوردار بود و مورد توجه هم واقع شد. او این بار دست به فیلمنامه نویسی زد و برای فیلم های «دایره زنگی» و «کنعان» (مشترک با مانی حقیقی) فیلمنامه نوشت. همانطور که در تلویزیون از نویسندگی به کارگردانی رسیده بود در سینما هم همین روال را در پیش گرفت و اولین فیلم سینمایی خود با نام «رقص در غبار» را در سال 81 کارگردانی کرد، فیلمی که می توان آن را شروع خوبی برای فرهادی دانست و یک سال بعد «شهر زیبا» را ساخت فیلمی پخته تر چه از لحاظ فیلمنامه و چه از منظر کارگردانی. این فیلم توانست نظر منتقدان و سینماگران را به خود جلب کند. در قدم بعد «چهارشنبه سوری» را در سال 84 به پرده سینما برد. با بازیگران حرفه ای تر و کارگردانی قویتر که نشان از روند رو به رشد وی داشت. تقریبا با این فیلم بود که سینمای فرهادی پایه های شکل گیریش زده شد و مخاطبانی پیدا کرد. اما سه سال باید می گذشت، تا بتواند «درباره الی...» را بسازد. فیلمی نو که از همه منظر نسبت به سه فیلم قبلی اش کامل تر بود.

فیلمهای فرهادی نمی تواند در نوع «رئالیسم اجتماعی» قرار بگیرند چرا که دغدغه فرهادی بیشتر از اجتماع به افراد و روابط انسانی حاکم بر آنها و اخلاق جاری در بین افراد بازمی گردند. فقط در جدایی نادر از سیمین است که آن هم به صورت بسیار کم رنگ دو طبقه از جامعه در اثر یک اتفاق در مقابل هم قرار می گیرند

فرهادی برای بحث پیرامون ارزش های اخلاقی، از قراردادن شخصیت های مختلف در موقیت های حساس و به چالش کشیدن آنها و نمایش تضاد بین گفته ها و رفتار انسان های جامعه امروزی استفاده کرده است. «درباره الی...» خرس نقره ای پنجاه و نهمین جشنواره برلین و سیمرغ بلورین جشنواره فجر را برای فرهادی به همراه داشت. اما آخرین ساخته وی که روایتی است از جدایی, روایتی با زاویه دید متفاوت به معضل طلاق با همان دغدغه همیشگی او یعنی نمایش و چالش انداختن اخلاق و چگونگی واکنشهای انسانی در وضعیت های گوناگون است. این بار دروغ درونمایه فیلمنامه فرهادی است و بعنوان آفت ارزش های انسانی مورد نقد قرار می گیرد.

روایتی دیگر از یک جدایی

همانطور که از این کارگردان انتظار می رود «جدایی نادر از سیمین» از فیامنامه و کارگردانی بسیار حرفه ای تری نسبت به ساخته های پیشین او برخوردار بود. ساختار فیلم های فرهادی بخصوص در دو فیلم اخیر اینگونه است که با یک مقدمه طولانی(طولانی تر از فیلمهای درام کلاسیک) آغاز می شود و در این مقدمه به ظاهر معمولی که در مواقعی حتی کسل کننده از دید مخاطب می نماید و در آن با شخصیت های فیلم و داستان اولیه اشنا می شویم ناگهان رویدادی در فیلم منجر به انحراف داستان اولیه می شود و از اینجا به بعد است که تماشاگر باید برای اینکه بتواند قضاوتی درست داشته باشد (که همان هدف فرهادی است) باید به همان مقدمه مراجعه کند. تکنیک وی در این است که با قرار دادن جزئیات و دادن نشانه هایی در همان مقدمه که تماشاگر به راحتی ازکنار آنها می گذرد ذهن بیننده را مدام به ابتدای فیلم باز می گرداند و کشف واقعیت را به بیننده خود القا می کند و او را در مقام قضاوت قرار می دهد. فرهادی همواره چیزی را از تماشاگر پنهان می کند. شخصیت هایش کمتر در خلوت خود هستند او اجازه نمی دهد بیننده با ورود به حریم تنهایی شخصیت ها با آنها همدلی کند. او تماشاگر را وادار می کند با فاصله از شخصیت بایستد و در همین فاصله است که مخاطب را وادار به قضاوت می کند. فیلم های فرهادی نمی تواند در نوع «رئالیسم اجتماعی» قرار بگیرند چرا که دغدغه فرهادی بیشتر از اجتماع به افراد و روابط انسانی حاکم بر آنها و اخلاق جاری در بین افراد بازمی گردند. فقط در جدایی نادر از سیمین است که آن هم به صورت بسیار کم رنگ دو طبقه از جامعه در اثر یک اتفاق در مقابل هم قرار می گیرند و آن هم نه به واسطه جایگاه اجتماعی، بلکه صرفا بخاطر یک اتفاق.

جدایی نادر از سیمین یک واقعه تلخ است ولی تلخ تر ار آن نحوه ادامه یافتن زندگی این دو است بدون یکدیگر. حتی انتخاب ترمه میان مادر یا پدر مهم جلوه نمی کند، زیرا اصل جدایی است.

در واقع تقابل دو قشر مختلف از اجتماع موضوع نیست بلکه فقط و فقط بستری است برای روایت بهتر و ملموس داستانی که در جامعه می تواند شکل بگیرد. وجه تراژیک فیلمهای فرهادی اما در پایان خود را نشان می دهد. پایانی که گاهی با مرگ همراه است و گاهی با جدایی. و صرفا یک اتفاق نیست که تراژدی را برجسته می کند. بلکه ادامه زندگی است که همراه با تلخی بی پایان است. مرگ به خودی خود اتفاق تلخی است و تلخ تر از آن نحوه ادامه یافتن ارتباط شخصیت های دیگر است. جدایی نادر از سیمین یک واقعه تلخ است ولی تلخ تر ار آن نحوه ادامه یافتن زندگی این دو است بدون یکدیگر. حتی انتخاب ترمه میان مادر یا پدر مهم جلوه نمی کند، زیرا اصل جدایی است. اتفاقی هم اگر بیفتد ناگریز است. زیرا در طول فیلم و در جریان اتفاقات، این دو به سمتی می روند که دیگر نمی توانند با هم زندگی کنند. چه پدری (پدر نادر) باشد یا نباشد. چه سیمین بخواهد از ایران برود یا نرود. مهم این است که در شرایط خاص شناخت نادر و سیمین از یکدیگر از اساس متحول شده و آن دو همان زن و شوهر قبلی نیستند، همان زن و شوهری که شاید در روزگاری نه چندان دور هیچ مشکلی نداشتند و در نهایت پایانی باز می ماند برای پرونده ای بسته شده.

بابک طالقانی

بخش سینما و تلویزیون تبیان