تبیان، دستیار زندگی
بهترین واژه‌هایی که درباره آیة الله ‌العظمی بهجت باید بکار برده شود این است که ایشان عبورشان از عالم جبروت و ورودشان به عالم لاهوت و اخلاص بود و از آنجا هم عبور کرده بودند و به توحید مطلق رسیده بودند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نگاه بزرگان

حاج‌آقاي منفرد

بهترين واژه‌هايي که درباره آية الله ‌العظمي بهجت بايد بکار برده شود اين است که ايشان عبورشان از عالم جبروت و ورودشان به عالم لاهوت و اخلاص بود و از آنجا هم عبور کرده بودند  و به توحيد مطلق رسيده بودند.

آيت الله مصباح يزدي

بنده در سال 1332 در مدرسه حجتيه حجره‌اي داشتم و مرحوم آيةالله بهجت رضوان‌الله‌عليه مجاور مدرسه حجتيه منزلي

نگاه بزرگان

داشتند و بطور طبيعي هر روز چند مرتبه ايشان را ما در رفت‌و‌آمد زيارت مي‌کرديم مخصوصاً صبح‌ها که مشرّف مي‌شدند حرم گاهي ما هم توفيق داشتيم در بين راه، برگشتن و در حرم زيارت مي‌کرديم يک قيافه نوراني ملکوتي و يک احساس هم علاقه قلبي و هم احساس کوچکي در مقابل عظمت آن روحي که در آن بدن تجلّي داشت داشتيم منتها مبهم، هم به يک سلام‌و‌عليکي که در بين راه مي‌کرديم و اظهار ارادت و ايشان هم يک بزرگواري مي‌فرمود.

بعدها از دوستان و اينها درباره ايشان چيزهايي شنيديم که هم از لحاظ علمي و هم از لحاظ مسائل معنوي و اخلاقي ايشان امتيازات زيادي دارند و ما هم بطور اجمال به گوشمان مي‌خورد گاهي و تا اينکه اين شنيده‌ها هم باعث اين شد که بيشتر علاقمند بشويم که به نحوي از حضور ايشان استفاده کنيم اگر لايق باشيم.

حاج آقا صديقي

ما در مورد مرحوم آيةالله‌العظمي آقاي حاج‌شيخ‌محمدتقي بهجت صلوات‌الله‌عليه سلام‌الله‌عليه اعلي‌الله‌مقامه‌‌الشريف واقعاً تصوّر ما طي بيش از 45 سال ارتباط آشنايي که در محضرشان بوده، ما مصداق بارزي از اين آيه ديديم ايشان را که رابطه‌اش رابطه فناء في الله بود جز خدا آيةالله‌العظمي آقاي بهجت هيچ نداشت به تعبير بعضي بزرگان آقاي بهجت کمپاني فقر بود فقر الي الله در وجود ايشان در ميان معاصرين و رهيافتگان و بزرگان خودساخته و متخلّق که ما مي‌شناسيم از همه فقيرتر بود.

او يک معامله با خدا کرده بود إنا لله را که گفته بود باورش آمده بود که مال خداست و جز براي خدا براي کسي حساب باز نکرده بود حتي از آيةالله‌العظمي آقاي بهجت دعوت براي اطعام کردند از ايشان خواستند که قدم‌رنجه بکنند منزل کسي را متبرک بکنند و آنها مفتخر بشوند که ضيافتي از آيةالله‌العظمي آقاي بهجت بعمل بياورند ايشان فرمودند که من جز با اجازه امام زمان به جايي نمي‌روم.

و چون فقر الي الله را داشت بقاء بالله پيدا کرده بود همه چيزش الهي بود، آقاي بهجت در زندگي جلوه خدا بود حرکاتش سکناتش قيامش قعودش محبتش اخمش نمازش درسش خوردوخوراکش حتي خوابش يقيناً براي خدا بود يعني هيچ ضايعات عمري نداشت.

يعني عبدي بود که همه امورش با اذن مولايش تنظيم مي‌شد، هيچ کاري از پيش خودش نداشت، و يک مقدار از اين امور را مرحوم آيةالله‌العظمي آقاي بهجت قبل از آنکه وارد مرحله سير و سلوک و تربيت معرفتي در پيش آيةالله‌العظمي آيت حق آقاميرزاعلي قاضي بشود يا مراتب معنوي آقاشيخ‌محمدحسين غروي اصفهاني را درک بکنند و به ساير بزرگان صاحب نفس ارتباط پيدا بکنند خداوند متعال در ذات آقاي بهجت يک نورانيتي قرار داده بود.

نگاه بزرگان

بنده در کتابخانه آستان مقدس امام‌رضا عليه‌السلام‌ در جمع کارکنان آنجا يک صحبتي کردم و ارادت قديمي که ما به آقاي بهجت داشتيم عاشق ايشان بوديم الان هم فراغ ايشان خيلي سخت است آقاي بهجت را کسي ديده باشد تحمل بکند خلأ وجودش را، صبر خدا مي‌خواهد، اين است که ما در تمام يعني در بيشتر صحبت‌هايمان يک چيزي از آقاي بهجت در ذهنمان مي‌آمد نقل مي‌کرديم.

در آن جمع هم مطلبي از اين مرد خدا از اين عنصر ملکوتي مطرح کردم، بعد از صحبت من يک آقايي آمد فرهيخته بود فارغ‌التحصيل دانشگاه بود گفت فلاني من يک مشکلي داشتم سال‌ها من را رنج مي‌داد توسلاتم به حضرت رضا توسلاتم به اشخاصي که صاحب نظر بودند صاحب نفس بودند نتيجه‌اي نگرفتم، يک روزي ولي ديگر صبرم داشت تمام مي‌شد کلافه بودم، قابل تحمل ديگر برايم نبود، وارد حرم شدم ديدم آقاي بهجت مقابل ضريح امام رضا عليه‌السلام نشستند.

رفتم دو دستم را گذاشتم روي دو تا زانوي آقاي بهجت گفتم آقا من هم حقوق‌بگير حرم امام رضا هستم نان‌خور امام رضا هستم و هم اينکه مداحم مرثيه‌خوانم در مجالس براي امام حسين مصيبت مي‌خوانم از مردم اشک مي‌گيرم، با اين امتيازاتي که خدا به من داده که هم سر سفره امام رضا دارم ارتزاق مي‌کنم هم خادم امام حسينم با اين حال گيري دارم نه امام رضا تحويلم مي‌گيرد نه دعاي ديگران تا به حال اثر نکرده، شما را به اين امام رضا شما يک کاري براي من بکنيد طاقتم دارد تمام مي‌شود. گفت تا من اين تضرّع را پيش آقاي بهجت کردم آيةالله‌العظمي آقاي بهجت يک نگاهي به ضريح کرد يک نگاهي به من، فرمود مشکل شما حل شد، نفرمودند دعا مي‌کنم حل مي‌شود، فرمود مشکل شما حل شد.

برگشتم آمدم ديدم مشکل حل شد، يعني آقاي بهجت در موقعيتي نشسته بود که اگر مي‌خواست نيازي به دعا و اينها هم نداشت، قلب او مرکز مشيت خدا بود قلب او عرش الهي بود قلب المؤمن عرش الرحمان، در اين قلب خدا بود، اراده آقاي بهجت اراده خدا بود، هر کار مي‌خواست بکند اين در موقعيت اقتدار وجودي ايشان.آيت الله فقيهي

مرحوم آية الله ‌العظمي بهجت هم در بُعد علمي جزء قوي‌ترين مراجع معظم تقليد بودند و هم در بُعد عملي. مهمترين ويژگي‌ که در رابطه با شخصيت ايشان مي‌توانيم بيان بکنيم هماهنگي بين علم و عمل است که در رفتار ايشان و گفتار ايشان و اعمال ايشان نمايان بود.

ايشان در توکل در صبر در استقامت در شجاعت در تمام ابعاد معنوي به مقام والايي رسيده بود، ما وقتي خدمت ايشان مي‌رسيديم در آن منزل محقّري که داشتند که سقف آن منزل به جوري خراب شده بود که ما احتمال مي‌داديم که اين سقف بريزد،‌ ديوارها به قدري خرابه بود که واقعاً براي انسان‌هاي معمولي قابل تحمل نبود، ولي با اينکه خيلي ارادتمند به ايشان زياد بود خيلي‌ها بودند که خانه‌هاي خوب در اختيار ايشان حاضر بودند بگذارند ولي به هيچ عنوان امکان نداشت که ايشان را از آن منزل خارج کنند و در منزل ديگري ببرند.

تا اينکه مسأله خيابان‌کشي آنجا آن خيابان مطرح شد و منزل ايشان در مسير خرابي قرار گرفت، وقتي منزل ايشان در مسير خرابي قرار گرفت تنها موقعيتي پيدا شد که ايشان از آن منزل به منزل ديگري آمدند والاّ حاضر نبودند از آن منزل به منزل ديگري بيايند. يک منزل خرابه قديمي که واقعاً براي افراد معمولي قابل تحمل نبود.

در تمام مسائلي که ما از ايشان مي‌ديديم مثلاً فرض کنيد ايشان وارد مجلس مي‌شدند، خوب وارد مجلس مي‌شدند هر جايي که جاي خالي بود همان‌جا مي‌نشستند، وسط مجلس بود کنار مجلس بود آخر مجلس بود، اصلاً توجهي نداشتند که بالاي مجلس کجا هست پايين مجلس کجا هست، از در که وارد مي‌شدند يک کناري مي‌نشستند و اين اخلاق اخلاق پيغمبري و اخلاقي که به عمق جانش رسوخ کرده بود.


تهيه و فرآوري: گروه حوزه علميه

منابع:

کتاب به سوي محبوب

کتاب برگي از دفتر آفتاب

سايت آيت الله بهجت