تبیان، دستیار زندگی
همه اینها [مداحان] باید بدانند در چه موقفی هستند؟ چه کاری را دارند انجام می دهند؟ برای چه این کارها را می کنند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رزش مداحی اهل بیت علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحيم

آقايان مداح و ذاکر اهل بيت عليهم السلام که مبتلا هستند به اين شغل و اين کار، مشغول باشند به مداحي اهل بيت عليهم السلام، به ذکر فضائل آنها و مطاعن اعداء اهل بيت عليهم السلام و مصائبي که بر ايشان وارد شده است.

همه اينها [مداحان] بايد بدانند در چه موقفي هستند؟ چه کاري را دارند انجام مي دهند؟ براي چه اين کارها را مي کنند؟

بايد بدانند که همان مودت ذي القربي را که در قرآن هست، دارند پياده مي کنند، چه ذکر فضائل اهل بيت عليهم السلام باشد و چه ذکر مصائب آنها؛ همه اينها ادا کردن اجر رسالت است؛ تثبيت کردن مردم را به  قرآن است.

چرا؟ [زيرا] که در قرآن هست:  إلا الموده في القربي.  اگر کسي بگويد:  ما قرآن را مي خواهيم و مي گيريم، اما به اهل بيت کاري نداريم، چه کار داريم به اهل بيت؟ حسبنا کتاب الله ، مي گوئيم:[ آيا مي شود] کتاب الهي که در آن  إلا الموده في القربي  هست قبول داشته باشيد ولي بگوييد به اهل بيت کاري نداريم؟ کتاب الله که در آن آيه  اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي. مائده/3  هست و شما هم آن را مي خواني، آيا اکمال محقق مي شود بدون ولايت اهل بيت عليهم السلام؟ در قرآني که مي گوئيد آن را قبول داريم، آيه  انما وليکم الله و رسوله و الذين يؤتون الزکاة و هم راکعون. مائده/5  هست؛ يا اينکه در قرآن شما اين آيه نيست؟! بله اگر در قرآن شما اين آيه ها نباشد، ممکن است بگوئيد ما قرآن را مي گيريم، ولي در قرآن که اين آيه ها نيست.

پس، بايد بدانيم که يک واجب بزرگي بر دوش همه است، معلمين به وسيله تعليم و بر مادحين به عمل به اينها بفهمانند که از محبت اهل بيت عليهم السلام نبايد دست بر داشت، همه چيز توي محبّت است، اگر چيزي داريم از محبّت است.

اگر ما خدا را دوست داشته باشيم، آيا ممکن است دوستانش را دوست نداشته باشيم؟ آيا ممکن است اعمالي را که او دوست دارد، دوست نداشته باشيم؟ آيا چنين چيزي ممکن است که کسي دوست خدا باشد، اما دوست دوستان خدا نباشد، دوست اعمالي که خدا دشمن دارد، باشد؟ آيا چنين چيزي ممکن است؟ قهراً کسي که گفته:  حسبنا کتاب الله  [مي گويد] خير نه وصيتي و نه هيچ چيز ديگري لازم نيست. [ اين حرف] دروغ واضح و اشکار است؛ مثل اينکه در روز بگويد حالا شب است، يا در شب بگويد حالا روز است.

کتاب الله که پر است از  کونوا مع الصادقين. (و امثال آن)؛ کتاب الله که متقين و فاسقين را در دو صف قرار داده است، ببينيد متقين کيانند؟ فاسقين کيانند؟ راستگويان کيانند دروغگويان کيانند؟

آيا مي شود تفکيک کرد. اين مثل اين است که بگويند: ما نصف قرآن را قبول داريم، نصف ديگرش را قبول نداريم. کما اينکه نصاري و يهود از دوستانشان در سيصد سال قبل معاهده گرفته اند که لعن يهود و نصاري بايد از قرآن حذف شود و غير از خداپرستي چيز ديگري در قرآن نباشد!!

آيا چيزي را که تنصيفش کنيم قرآن است؛ پس [شايد بگويند] خداپرستي هم لازم نيست در قرآن باشد؛ همين که انسان کسي را نکشد، کسي را نزند [کافي است]!! خداپرستي هم لازم نيست!! بت پرستها هم بگويند:  ما هم نکاحي داريم، سفاحي داريم، مال مردم خوري داريم و ... - [ بالاخره] يک چيزهائي را آنها قائلند- اما اينکه خدا يکي باشد، نه، اين [ بتها]  شفعائنا عند الله  اگر بنا باشد بر تبعيض، اکثر مردم اصلاً خداپرست نيستند، اکثر مردم بت پرستند.

[دين خدا] تبعيضي نيست، يا بايد همه اش را بگيري يا هيچ چيزش را نگيري.

[در زماني] يک مرد ناجوري بود. وصيت کرد وقت مردنش به بچه ها اينهايي که شما را دعوت مي کنند به خداپرستي و دينداري، تا مي توانيد انکار کنيد. اگر مغلوب شويد در برابر مدعي که خدايي هست، ديگر از شر اينها راحت نيستيد، بايد تابع اينها شويد که اگر بگويند: زن بايد از باطن دست وضو بگيرد و مرد از ظاهر دست، ديگر نمي توانيد مخالفت کنيد و تا آخر اين مطلب ادامه پيدا مي کند.

پس قهراً اين کساني که مي گويند: اين مدّاحي چيست؟ مصيبت خواني چيست؟ اشک ريختن چيست، اين قدر احمق هستند که نمي فهمند اين اشک طريقه تمام انبياء(ع) بود براي شوق لقاء الله، براي تحصيل رضوان الله، و مسأله دوستان خدا هم از همين باب است. محبت اينها هم اگر در فرح اينها و مصيبت و حزنشان اشک آورد، اين هم همان طور است [مثل گريه براي شوق و خوف خداست]

دليل خيلي است؛ اول اينکه همه انبياء(ع) از خوف خدا بکاء داشتند. آيا از شوق لقاي خدا بکاء نداشتند؟ انبياء(ع) کارشان همين بوده است. اگر کسي انبياء(ع) را قبول دارد بايد بکاء اينها را هم قبول داشته باشد.

و همچنين [از ادلّه بر مطلب] اين مسأله است که [در روايات] وارد شده و منصوص و ثابت است، در اذن دخول حرم سيدالشهداء(ع) که [شخص بگويد:]

 ءادخل يا الله، ءادخل يا رسول الله، ءادخل ...  و از تمام ائمه(ع) استيذان مي شود. بعد در ادامه روايت هست که:

 فان دمعت عينک فتلک علامة الاذن  . اگر اشکي از چشم آيد، علامت اين است که به تو اذن داده اند. اين اشک چشم، به اعلي عليين مربوط است. اما کيست که اين مطلب را بفهمد، کيست که عاقل باشد؟! اما نادانها مي گويند: اشک چيست- نعوذبالله- خرافات است، اينها چيست؟! اين اشک چشم، به آن بالا مربوط است.

عمل  امَ داوود آن قدر مفصل است که از ظهر تا غروب، بعضي ها آن را تمام نمي توانند بکنند [در آن نقل شده] که در سجده آخر آن، سعي کن اشکي از چشمت بيايد؛ اگر آمد، علامت اين است که دعايت مستجاب شده است. عجب شما مي گوييد اين اشک هيچ کاره است؟! نخير اين اشتباه محض است، اين اشک به اعلي عليين مربوط است، از آنجا استيذان مي کند، از آنجا استجابت دعا مي کند.

فلذا بايد کساني که حاجت مهمه اي دارند، يکي از همين نمازها و از اين عبادتهايي که براي حاجت ذکر شده است [بجا آورند] و اگر بخواهند تثبيت بکنند، تأييد بکنند و برسند به حاجت خودشان بلاشک، ملتفت باشند بعد از آن طلب حاجت و نمازها و دعاها بروند به سجود و در سجود سعي کنند [به اندازه] بال مگسي چشم تر بشوند، اين علامت اين است که مطلب تمام شد.

بله چيزي که هست اين است که عينک ما درست صاف نيست، ما نمي فهميم، فرضاً ما از خدا خانه مي خواهيم، اما خدا به مصلحت ما نمي داند، چه مي کند؟ آيا باطل مي کند دعاي ما را؟ خير بالاتر از خانه به ما مي دهد؛ به ملک مي فرمايد: چند سال بر عمر اين شخص بيفزا. اين بيچاره خيال مي کند اين همه زحمت کشيد، آخر اثري از خانه و دعاي خودش نديد، دعايش مستجاب نشد، اما نمي داند بالاتر از استجابت اين دعا را به او داده اند، ولي او نمي فهمد.

حسن ظن به خدا بايد داشته باشيم، عينکت بايد واسع و صاف باشد، کدورت نداشته باشد.

به خدا مي سپاريم همه را در تثبيت اين اصل اصيل که  مودّت ذي القربي  است با همه لوازمش تا آخر، که ثابت قدم باشيم. ان شاء الله.

 والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته 


تهیه و فرآوری: گروه حوزه علمیه

منابع:

سایت آیت الله بهجت(ره)

کتاب به سوي محبوب

کتاب برگي از دفتر آفتاب