تبیان، دستیار زندگی
علمای بزرگ شیعه در هر عصر و موقعیتی به ستیز با ظلم برخاسته‌اند و پیوسته حامی عدل و جانبدار ستمدیدگان و محرومان جامعه بوده‌اند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حامد رهنما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
در عرصه قیام و جهاد

مبارزه با فئوداليسم

علماي بزرگ شيعه در هر عصر و موقعيتي به ستيز با ظلم برخاسته‌اند و پيوسته حامي عدل و جانبدار ستمديدگان و محرومان جامعه بوده‌اند.

سيد عبدالحسين يکي از اين مبارزان ظلم‌ستيز بود که پس از بازگشت از نجف و شروع زعامت ديني در جبل عامل، به مبارزه با نظام ظالم و ستمگر «فئوداليسم» برخاست و در برابر زمينداران ظالم و ستمگر که خون دهقانان و کشاورزان مظلوم و بي پناه را در شيشه کرده بودند و با حاصل دسترنج و زحمات آ‌نان، مشغول عيش و نوش و خوشگذراني بودند، مردانه قد علم کرد و با اين نظام استثمارگر به مبارزه و دفاع از حق رعيت بي‌پناه پرداخت.

علامه شيخ مرتضي آل ياسين نجفي درباره درگيري سيد عبدالحسين با زمينداران مي‌نويسد:

شرف الدين در جبل عامل، زندگي جديدي آغاز کرد. درباره امور ديني و شعائر اسلامي سخت‌گيري مي‌کرد، اما در اخلاق و رفتار ملايم بود در آن روزگار، در لبنان، زمينداري ناهنجاري وجود داشت. توده‌هاي مردم در برابر مالکان اختياري از خود نداشتند و براي زندگي، چاره اي جز بردگي نداشتند. اما شرف الدين مؤمن و آگاه، هرگز از آنان هراسي به دل راه نداد. او به تنهايي در برابر همه آنها ايستاد. و نظام منحوس بردهداري وارباب رعيتي را با تمام قوا محکوم کرد و با آنان وارد سخت‌ترين مبارزات شد. در اين راه از هيچ کوششي دريغ نکرد، سرانجام مرد حق پيروز شد و کوششهاي آنان همه تباه گشت.

در عرصه قيام

قرن چهاردهم هجري قرن بيداري اسلامي بود، قرني که مسلمانان در پي فرياد بيدارگر «سيد جمال الدين اسدآبادي» از خواب غفلت بيدار شده بودند و در همه جا زمزمه‌هاي انقلاب و استقلال طلبي فراموش شدند. شرف الدين در اين مدت در کنار مردم ماند و در جبل عامل، به عنوان رهبر ديني و سياسي، پناهگاه مردم بي‌پناه بود. براي اولين بار و با تأييد حركت گروههاي استقلال طلب، شرف الدين وارد ميدان مبارزات سياسي و درگيريهاي اجتماعي شد. در دوران جنگهاي استقلال لبنان، وي در كنار مردم ماند و رهبري ديني و سياسي و پناه دادن به مردم بي‎پناه جبل عامل را تقبل كرد.

قيام عليه فرانسوي‌ها

در دوران حکومت عثماني، مبارزه سيد عبدالحسين منحصر به جهاد فرهنگي و علمي خلاصه مي‌شد، زيرا دولت حاکم در لبنان و تحت نظارت عثماني‌ها مسلمان بود و شعائر اسلامي را تا حدودي رعايت مي‌کرد. اما پس از مسلط شدن فرانسوي‌ها بر لبنان، حرمت احکام و شعائر اسلامي را در لبنان از بين بردند و مردم را تحت فشار قرار دادند.

سيد عبدالحسين در اين برهه خاص، بر حسب وظيفه شرعي خويش پا به عرصه جهاد و پيکار با دشمنان متجاوز گذاشت.

او با فراخواندن علما و رهبران جبل عامل براي تشکيل کنگره ضد فرانسوي در شهر «وادي الجحير» ضرورت قيام و جهاد عليه فرانسوي‌ها را تبيين کرد. پس از پايان کنگره براي خنثي کردن توطئه دشمنان، با علماي حاضر در کنگره هم‌قسم شدند که مانند ناموس مسلمانان از مسيحيان لبنان هم حمايت و محافظت کنند. بدين گونه راه مبارزه بر ضد اشغالگران فرانسوي بيش از پيش در لبنان باز شد. پس از بازگشت به خانه خويش مردم با او بيعت کردند که تا پاي جان عليه فرانسوي‌ها بجنگند.

فرداي روز بيعت فرانسوي‌ها به خانه شرف الدين حمله کرده تا خانه را اشغال و خودش را دستگير نمايند. در پي جستجوي فرانسويان براي دستگيري شرف الدين، وي ابتدا به زادگاه خويش در جبل عامل رفت و سپس آنجا را به مقصد دمشق ترک كرد. وی در دمشق در اجتماعات سياسي، علمي و ديني دمشق حضور يافت. چون آوازه علمي و سياسي‎اش آفاق كشورهاي اسلامي را پر كرده بود، هر جا مي‎رفت قدر مي‎ديد و بر صدر مي‎نشست. او علما، دانشمندان، سياستمداران، روشنفكران و مبارزان را راهنمايي مي‎كرد و راه درست مبارزه سياسي را به آنان نشان مي‎داد. فرانسويان كه به شرف الدين دست نيافتند، خانه و كتابخانه‎اش را آتش زدند و بسياري از آثار خطي او را سوزاندند!

کتابخانه عظيم شرف الدين هم به آتش کشيده شد و شمار زيادي از کتابهاي خطي و چاپ نشده‌اش که قريب بيست جلد بود از بين رفت. پس از اين فاجعه هر وقت شرف الدين به ياد کتابهاي چاپ نشده‌اش مي‌افتاد مي‌گفت: غم از دست دادن فرزند، چه بسا از دل برود، اما غم از دست دادن فرزندان فکر و زاده‌هاي انديشه، تا روزگار باقي است، باقي است...

شرف الدين علاوه بر فعاليتهاي سياسي و اجتماعي در دمشق، به اوضاع تبعيديان مسلمان لبناني و غير لبناني رسيدگي مي‎كرد. او و ديگر مبارزان لبناني، مدتي را در دمشق گذراندند، تا اين كه فرانسويان توطئه طلب و تجاوزكار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاك سوريه را نيز اشغال كردند. شرف الدين به همراه خانواده‎اش به فلسطين رفت و در شهر "حيفا " سكني گزيد. چندي بعد در سال 1338 ق. با لباس مبدل و براي دومين بار عازم مصر شد. وي علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمي، سياسي و ادبي بر حضور در مساجد و محافل علمي، سياسي و ادبي هر روز با افراد و گروههاي مختلفي ديدار و گفتگو مي‎كرد و اكثر سخنانش در نشريات آن روز مصر به چاپ مي‎رسيد.

در يكي از سخنرانيهاي پرشور خود جمله پرمحتوا و عميقي گفت كه حقيقت وحدت اسلامي را بيان مي‎كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نويسنده مشهور مصري كه در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتي در مجله خود المنار چاپ كرد و آن جمله اين بود:

شيعه و سنّي را روز نخست، سياست از هم جدا كرده است و اكنون نيز بايد سياست (و مصالح سياسي اسلام و مسلمانان) آن دو را در كنار هم بنشاند و متحدشان كند.

هوشياری و تساوي حقوق شيعه و سني

پس از پايان جنگ جهاني اول، بر اساس قرارداد متفقين، کشور لبنان تحت سلطه نظامي فرانسه درآمد و اين خود درد ديگري بود که دل شرف الدين را به درد آورد و به تعبيري کشورش از چاله به چاه افتاد.

پس از مدتي کم کم اعتراضها عليه حکومت فرانسوي بالا گرفت و پايه‌هاي حکومت تازه نفر فرانسوي را به لرزه انداخت و وحشت فرانسوي‌ها را گرفت. در اين ميانشرف الدين فرصت را غنيمت شمرد و با ياري عالمان شيعي در رابطه با تساوي حقوق سياسي و اجتماعي شيعيان و اهل سنت در لبنان به مذاکره نشست. حاکمان فرانسوي براي جلب رضايت شيعيان و کاستن جو نارضايتي، درخواست شيعيان را به صورت رسمي قبول کردند و پس از آن شيعيان از حقوق مساوي برخوردار شدند اما قبل از آن به خاطر حمايت دولت عثماني از اهل سنت، شيعيان اهل بيت(ع) از هيچ گونه حق سياسي و اجتماعي برخوردار نبودند.


نویسنده: گروه حوزه علمیه

منابع:

1. کتاب النص و الاجتهاد

2. کتاب المراجعات

3. کتاب حياة‌ الامام شرف الدين

4. کتاب چاووش وحدت