تبیان، دستیار زندگی
سید عبدالحسین حدوداً شش ساله بود که به مکتب خانه رفت تا از معلمان و عالمان دلسوز، قرآن بیاموزد. ایشان در فراگیری قرائت قرآن، استعداد فوق‌العاده خود را نشان داد و در هفت سالگی می‌توانست با صدای دلنشین قرآن قرائت کند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حامد رهنما
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آغاز راه

تحصيلات

سيد عبدالحسين حدوداً شش ساله بود که به مکتب خانه رفت تا از معلمان و عالمان دلسوز، قرآن بياموزد. ايشان در فراگيري قرائت قرآن، استعداد فوق‌العاده خود را نشان داد و در هفت سالگي مي‌توانست با صداي دلنشين قرآن قرائت کند و اين مايه اميدواري پدر و مادرش نسبت به آينده اين فرزند مي‌شد. سيد عبدالحسين اکنون وارد هشت سالگي شده بود، قرآن را به خوبي قرائت مي‌کرد و بسياري از سوره‌هاي شريف کتاب خدا را حفظ کرده بود. خواندن و نوشتن را ياد گرفته بود. پدرش سيد يوسف هم، مراتب عاليه تحصيل را در حوزه علميه نجف با موفقيت به پايان رسانده بود و کوله‌باري از تجربه علمي اندوخته بود. لذا وقت آن رسيده بود تا براي نشر زکات اندوخته‌هاي خويش و هدايت مردم ديار خويش به زادگاهش جبل عامل برگردد.

سيد يوسف و سيده زهرا به همراه فرزندان خردسالشان براي وداع با آشنايان و بستگان به کاظمين آمدند. مدتي در کنار بارگاه ملکوتي امام جواد و امام کاظم(ع) مهمان آشنايان و نزديکان خود بودند. پس از مدتي اقامت در کاظمين سيد يوسف بار سفر بست، اما اين بار سفر براي سيده زهرا بسيار سنگين بود. زهرا مي‌خواست فرزندش شرف الدين براي فراگيري علوم ديني و تربيت علمي  نزد پدربزرگش آيت الله صدر و دايي‌هاي عالم بماند. اما جدايي پدر از فرزند بسيار سخت بود و سيد يوسف به اين کار راضي نشد. پس از مشورت با همديگر قرار بر آن شد شرف الدين را با خود ببرند و خودشان به تعليمات و تربيت او همت گمارند. وقتي بزرگ شد براي ادامه تحصيل به کاظمين و نجف برگردد تا به مقام‌هاي علمي بلندمرتبه دست يابد.

اين گونه شد که سيد عبدالحسين در سال 1298 هجري قمري به همراه پدر و مادرش به وطن اجدادي خويش که تا آن روز آن جا را نديده بود برگشت.

سفر به عتبات

زندگی سرشار از معنویت، افتخار و درخشندگی سید عبدالحسین از ابتدای تولد تا لحظه پرواز مرغ روح از قفس تن، همه و همه در هجرت و مسافرت گذشت. او در یک سالگی همراه پدر و مادرش از کاظمین به نجف هجرت کرد و در هشت سالگی از عراق به زادگاه اجداد پدری‌اش (جبل عامل) کوچ کرد و در بیست سالگی برای استحکام پایه تحصیلات تکمیلی و علمی‌اش دوباره به سرزمین پاک علوی و حوزه علمیه هزار ساله نجف اشرف مهاجرت می‌نماید و به دنبال عشق واقعی خویش که همان تحصیل علوم دینی و وعارف حقه الهی است بار سفر می‌بندد.

آری سال 1320 هجری قمری بود، سید عبدالحسین در عنفوان جوانی بود  دلش در تب و تاب حوزه علمیه نجف اشرف می‌گداخت و هوای دیار شهیدان همیشه جاوید و سرافراز کربلا اشتیاقش را برای سفر دوچندان می‌کرد.

با اشاره و کسب اجازه از محضر پدر و مادر، کوله‌بار سفر را بست ‌اما این بار تنها نبود، بلکه مادرش بانو سیده زهرا که دوازده سال پیش از عراق به جبل عامل آمده بود ‌با اجازه همسرش سید یوسف، آماده سفر به وطن اجدادی خود شده بود. علاوه بر مادر، همسر جوان سید عبدالحسین نیز، به اتفاق او می‌رفت. سید شرف الدین همگام با مادر و همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و از پدر و دیگر آشنایان و دوستان و مردم مسلمان و باصفای روستای «شحور» وداع کرد و در روز نهم ربیع‌الاول 1310 هجری قمری،‌جبل عامل را به دیار زادگاه اجداد مادری‌اش ترک کرد. دعای خیر پدر هنگام سفر سید عبدالحسین، آتش عشق به حق را در دلش شعله‌ورتر ساخت و سبب شد سید عبدالحسین قدم‌هایش را محکم‌تر بردارد.

ورود به کاظمین

سید عبدالحسین به همراه مادر، همسر و برادرش پس از مدتها مسافرت و تحمیل سختی و مرارت‌های سفر وارد شهر اجدادی مادر خویش، کاظمین گردید. در کاظمین ابتدا به زیارت مرقد مطهر دو امام بزرگوار حضرت امام موسی کاظم(ع) و امام محمدتقی(ع) رفت و پس از زیارت قبر این دو امام همام علیهما السلام به دیدار اقوام مادری‌اش رفت و مدتی در آن شهر ماند تا مقداری ازخستگی راه و رنج سفر آنها کاسته شود.

سید عبدالحسین ضمن مشورت با جد خود حضرت آیت الله سید هادی صدر، اظهار داشت که می‌خواهد در عراق بماند و به تحصیلات خویش ادامه دهد.

از سوی دیگر مرجع بزرگ شیعه حضرت آیت‌الله شیرازی در شهر سامرا اقامت داشت و بزرگان زیادی در عراق از محضر ایشان در حال استفاده بودند، از جمله آن بزرگان سید حسن صدر فرزند آیت‌الله صدر و دایی سید عبدالحسین، به همراه پسر عمویش سید اسماعیل صدر در سامرا اقامت داشتند. بنابراین آیت‌الله سید هادی صدر به سید عبدالحسین پیشنهاد کرد که به سامرا برود و در حوزه علمیه آن دیار، و تحت اشراف دایی‌اش، تحصیل را شروع کند.

سید عبدالحسین در پی توصیه پدربزرگش به همراه خانواده به دیار سامرا شتافت. سید عبدالحسین با شور و شوق فراوان وارد سامرا شد و دایی خویش را پیدا کرد. آنان دوازده سال همدیگر را ندیده بودند،‌ دیدار سید عبدالحسین و دایی‌اش بسیار خاطره‌انگیز بود.

شرف‌الدین پس از گفتگو با  دایی خویش و مشورت با سید اسماعیل صدر، تحصیلات فقهی و اصولی را نزد دو تن از استادان معروف حوزه علمیه سامرا به نام‌های شیخ حسین کربلایی و شیخ باقر حیدر شروع کرد.

شرف‌الدین کتاب معروف «الفصول فی علم الاصول» را در محضر شیخ حسین کربلایی و کتاب بی‌بدیل و پرمحتوا و ارزشمند شرح لمعه را که یک دوره کامل فقه استدلالی و علمی است را نزد شیخ باقر حیدر آموخت،‌کتابی که از قلم دو تن از بزرگان فقه شیعه به نام‌های شهید اول و شهید ثانی تراوش یافته و به زیور طبع آراسته شده است.

هم چنين هر صبح جمعه، وي با شور و رغبت وصف ناپذيري، پاي درس اخلاق حكيم الهي آيت الله شيخ فتحعلي سلطان آبادي حضور مي‎يافت و دل عطشناكش را از آن چشمة عشق حق سيراب مي‎ساخت.


نویسنده: گروه حوزه علمیه

منابع:

کتاب المراجعات

کتاب حياة‌ الامام شرف الدين

کتاب چاووش وحدت