تبیان، دستیار زندگی
فکر می‌کنی از «قیصر» نوشتن آسان است، ولی زود درمی‌یابی که نه، سهل و ممتنع است؛ آسان و سخت مثل فهمیدن شعرهایش.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت


فکر می‌کنی از «قیصر» نوشتن آسان است، ولی زود درمی‌یابی که نه، سهل و ممتنع است؛ آسان و سخت مثل فهمیدن شعرهایش.


قیصر را نمی‌شد دوست نداشت

به بهانه سالروز تولد این شاعر انقلابی و متعهد که شعر و ادبیات پایداری انقلاب اسلامی بسیار مدیون اوست، مروری می کنیم بر قیصر در نگاه دیگران و درود می فرستیم بر روان پاکش، با این امید که قرین رحمت الهی باشد:

علی معلم دامغانی: قیصر با حساسیتی عمیق و تا اندازه‌ای عجیب نسبت به ادبیات معاصر ـ ادبیات دوره نیما به بعد ـ کار خود را بنیان نهاد و آغاز کرد و در سالیان سلوک ادیبانه و درست او، سلوکی که از دانش‌آموزی خوش‌قریحه، استادی لایق در ادب فارسی آن هم در یکی از باسابقه‌ترین دانشگاه‌ها و دانشکده‌های ایران، یعنی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بار آورد و این سیاحت، اندک و سفر آسانی نیست.

صدیقه وسمقی: قیصر در این روزگار، دری نادر بود، چراکه شعرش هم از لحاظ زبان و هم از نظر آرایه‌های شعری و ادبی، استغنای خاصی داشت و هم از پشتوانه بسیار غنی فکری و فرهنگی و هم از ذوق زیبایی‌شناسی و نبوع شاعرانه برخوردار بود؛ یعنی شعر و کلام او در هر دو بعد و هر دو جهت غنی بود.

محمدکاظم کاظمی: قیصر در شعر پس از انقلاب، کمابیش شباهتی به حافظ در میان شاعران کهن می‌یابد. حافظ، نه زبان سوری را دارد، نه تخیل منوچهری و بیدل را، نه تفکر مولانا را و نه صنعتگری انوری و خاقانی را، ولی تنها کسی است که همه اینها را تا حدی قابل پذیرش در شعرش فراهم آورده و چنین است که شعرش، مقبولیتی ثابت و یکنواخت در همه زمان‌ها و مکان‌ها یافته است.

قیصر، مهارت خاصی در شکار لحظه‌های شاعرانه دارد و یک رخداد کوچک و یک چشمدید ناگهانی، می‌تواند برای این شاعر، انگیزه سرایش باشد.

قیصر در شعر پس از انقلاب، کمابیش شباهتی به حافظ در میان شاعران کهن می‌یابد.

عبدالجبار کاکایی: امین‌پور، شاعری متفکر و صاحب اندیشه سیاسی و اجتماعی است و لزوما هر کسی که صاحب اندیشه سیاسی ـ اجتماعی است، از قواعد بازی گروه‌ها و احزاب سیاسی تبعیت می‌کند؛ اما قیصر، تعلقات روح شاعرانه‌اش، او را از قلمروها جدا کرد و مثل ابری آرام رها شده در هوای وجدان جمعی جامعه هر جا که اراده کند، می‌بارد و سخنش را در هر ظرفی که لازم می‌داند می‌ریزد.

قیصر موفقترین پرنده مجمع مرغان جهان بود که عهد بسته بودند با وفاداری به سنت‌های ارزشمند ملی و دینی و تداوم اصول مدرنیسم، آفرینش‌های بدیعی کند و جامعه منفعل و خسته روشنفکری ایران را در عرصه ادبیات در حوزه شعر با یک پدیده جدید آشنا سازند.

سیدعباس سجادی: قیصر، وقتی قدم بر وادی غزل گذارد، مهر خود را به یادگار گذاشت که از  تنفس صبح گرفته تا دستور زبان عشق این مهر را می‌بینیم. در شعر نیمایی هم قیصر ردپایی با نشانی از خود باقی گذاشته است. او باعث بالندگی و حرکت رو به جلوی این نوع شعر شد. وقتی هم وارد تصنیف‌سرایی شد با آن‌که دیر آمده بود، زود به مقصد رسید که «نیلوفرانه‌ها»، نمونه بارز این ادعاست.

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت

سیدحسام‌الدین سراج: قیصر، از کوته‌نظری‌های دیگران، بزرگوارانه می‌گذشت و همه را عین لطف حضرت حق می‌دید. او با دلش روراست بود و آنچه را دلش نمی‌پذیرفت، نمی‌گفت. با همه درد و رنج و بیماری، همیشه دیگران مهمان لبخند و تواضع او بودند، اما این اواخر، گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود و دلش از زمین و زمان گرفته بود که گفت: «بیا مرا ببر ای عشق با خودت به سفر».

محمود شاهرخی: مرتبت و منزلت والای دکتر امین‌پور، چه از حیث منش و اخلاق و چه از حیث دانش و ادب، به جمیع ارباب معرفت روشن است. قیصر از حیث ایمان و اعتقاد، موحدی یگانه و مؤمنی بلندمرتبه بود و شعر و سخنش از تابناک‌ترین آثار و سروده‌های معاصر به شمار می‌رود.

علیرضا افتخاری: قیصر امین‌پور، شخصیتی روحانی و آرمانی داشت و می‌توانم بگویم که هیچ یک از سرایش‌هایش با زمینی‌ها یکی نبود. این افتخار من بوده است که در چند برنامه کاری، بتوانم در خدمت قیصر امین‌پور باشم و در همین کارها فهمیدم، اعتقاد او غیر از اعتقاد من و امثال من است. او مدد مخصوصی می‌گرفت و به اصطلاح «وصل» بود. ترانه‌هایش زنگار هر دلی را پاک می‌کرد. هرکس که آلبوم‌های نیلوفرانه را می‌شنید بیش از هر چیز شعرهای قیصر امین‌پور بود که به دلش می‌نشست.

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت ... او میوه‌ای رسیده بود که سرانجام چیده شد!

شعر امین‌پور، سیال، یکدست و به ویژه از نظرگاه طبیعی بودن زبان، تقریبا در میان شاعران انقلاب بی‌بدیل است نوعی وحدت و سلامت در زبان امین‌پور می‌توان دید که در بیرون از شعر، خود شاعر نیز آیینه همین ویژگی‌هاست.

فاطمه راکعی: قیصر از همان زمان به شیوه خاص خود زندگی می‌کرد. نگاه او به جنگ، آدم‌ها و فضای پیرامونش کاملا متفاوت بود. وقتی شعری برای جنگ او چاپ شد، همه این نگاه و تفکر او را نسبت به جنگ تحسین کردند چراکه این نگاه به دور از خشونت و لطیف به جنگ، برای شاعری از دزفول که جنگ و پیامدهای آن را لمس کرده بود، مایه شگفتی بود.

سوتیتر: ترانه‌هایش زنگار هر دلی را پاک می‌کرد. قیصر را نمی‌شد دوست نداشت ... او میوه‌ای رسیده بود که سرانجام چیده شد!

حمید سبزواری: قیصر امین‌پور، جامعه‌اش را خیلی خوب می‌شناخت و زبان گویای رنج‌های مردم بود و به همین دلیل، در دل آنها جای داشت. وقتی با کسی آشنایی پیدا می‌کرد، در رفاقت صادق بود و صداقت در کارها و آثارش مشهود است؛ او شاعری مردمی بود که نبض جامعه در دستش بود.

ساعد باقری: شعر قیصر در بین هم‌نسلان ما کمال‌یافته‌ترین و راهگشاترین برای جوان‌ترها بوده است. شعر قیصر، فرزند حلال‌زاده زمان خویشتن است. شعر قیصر، سلیقه آدم روشنفکر درس‌خوانده ما را مجاب کرده. آنها با شعر قیصر، پیوند برقرار کرده و عامه ما هم از شعر او بهره‌ گرفته‌اند.

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت

سعید یوسف‌نیا: دکتر قیصر امین‌پور یکی از اندک شاعرانی است که توانست حضور خود را در ساحت شعری اصیل و مؤثر تثبیت کند. یکی از دلایل موفقیت‌های امین‌پور، نزدیک شدن به زبان گفت‌وگوست؛ زبانی که سادگی را در خود و با خود دارد و در عین حال نسبتا سهل و ممتنع می‌نماید. شعرهای قیصر هرچند در برخورد اول، زودیاب و آسان جلوه می‌کند، در قرائت‌های بعدی و بعدی درمی‌یابیم که اینچنین نیست و شعر او مثل جاده‌ای است که هر بار از آن عبور می‌کنیم، چیزهایی را می‌بینیم که قبلا ندیده بودیم.

مجید نظافت: اگر امروزه در حافظه جمعی مخاطبان شعر سیلان دارد، نه به علت داشتن تریبونی فراگیر و تبلیغاتی دامنه‌دار و همیشگی است که امین‌پور به دلیل شعرهای بی‌ادعا و ماندگاری همچون شعری برای جنگ، افتخار اقبال فراگیر شعردوستان را دریافت کرده است.

اگر در تقدیر شاعران انقلاب باشد که نام‌هایی با داوری زمان ـ که همواره بهترین داورهاست ـ جواز ماندگاری در تاریخ ادبیات را دریافت کنند، بی‌شک امین‌پور، یکی از درخشانترین آن نام‌هاست.

محمدرضا سنگری: شعر امین‌پور، سیال، یکدست و به ویژه از نظرگاه طبیعی بودن زبان، تقریبا در میان شاعران انقلاب بی‌بدیل است نوعی وحدت و سلامت در زبان امین‌پور می‌توان دید که در بیرون از شعر، خود شاعر نیز آیینه همین ویژگی‌هاست. شعر و زندگی امین‌پور، یگانه است و سرشار از صداقت و صفا و سادگی و یکپارچگی و این چیزی است که در روزگار ما با چراغ باید به دنبالش بروند.

دکتر امین‌پور، کاشف فروتن لحظه‌های شاعرانه است. شعر او به صمیمیت و سادگی و دلنشینی خودش با عاطفه و اندیشه گره می‌خورد و جز لذت کشف، فرصت تأمل‌های ژرف را برای خواستن فراهم می‌آورد.

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت

پرویز بیگی حبیب‌آبادی: قیصر عزیز را می‌شناسم، آن هم در 24 سالی که هیچ کس را زلال‌تر و بزرگوارتر از قیصر نیافته‌ام. قیصر آیینه تمام‌نمای بودن‌ها و سرودن‌ها و ستودن‌هاست؛ انسانی با اندیشه‌های روشن که همواره چراغی فرا راه شاعران این روزگار می‌آویزد.

حسین اسرافیلی: شعر قیصر، شعر مسئولیت و ساختن و باورهای والای انسانی است. او مانند غواصی است که در اقیانوس فرهنگ و ادب گذشته و حال این سرزمین به دنبال گوهرهای جاودان و کم‌نظیر می شود و آن را در سروده‌های خود نشان می‌دهد و برای این کار در همه عناصر شعری و آرایه‌های کلامی و معنوی استادانه و ماهرانه کمک می‌گیرد.

حمیدرضا شکارسری: شعر قیصر امین‌پور، شعری است که تکنیک و اندیشه را همراه دارد؛ تکنیک را پشتوانه اندیشه و اندیشه را پشتوانه تکنیک. مهمترین مددکار اندیشه قیصر در همراهی تکنیک شعری او، تخیل شگرف اوست؛ چنان شگرف و بلند که کلاه از سر مخاطب می‌اندازد و اگر تلاش امین‌پور در سلامت و صمیمیت زبان را به این تخیل متمایز اضافه کنید، به اسکلت محکم و ساختار منسجم و فرم دلنشین و بعضا بکری می‌رسید که خاص شعر انقلاب است.

مشفق کاشانی: دکتر قیصر امین‌پور در کنار مقام بلند شاعری، در انسانیت و شجاعت فطری و فضیلت و تقوا نیز یگانه است.

اکبر بهداروند: از ویژگی‌های شعر قیصر، صداقت، زلالی، عاطفه و تعهد است و شاعری است، موفق و تأثیرگذار؛ هم در قالب‌های کلاسیک و هم امروزی. قیصر ذهنی وقاد و هوشی سرشار دارد. شعرهایش را با علاقه‌مندی می‌خوانم که کلامش لبریز از عاطفه است و زبانی ساده و هنرمندانه دارد.

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت

مصطفی علی‌پور: قیصر، غمی دارد همچون مولانا و این غم با همه غم‌های آدم‌های غمگین دنیا فرق می‌کند. غم‌های او امضای شعرهای اویند چندان که شعرهای او را بدون امضا نیز می‌توان شناخت.

محمدرضا ترکی: قیصر، آدمی مستقل و منزه است. هیچ گاه برای نام و نان قلم نزده است. قیصر از شاعران نام‌آشنای روزگار ماست و شعرخوانان جامعه به شعر او التفات دارند و این در حالی است که او شاعری بی‌ادعا و بی‌توقع است.

و سرانجام...

شاعر بزرگ دوران سید حسن حسینی  در گفت وگویی درباره او گفته بود:

تنها کسی که هم شعرش و هم شخصیتش را دوست دارم، قیصر است. یک نکته را هم همیشه گفته ام که فاصله بین شعر و شخصیت قیصر به حداقل رسیده و هر چه فاصله بین شعر و شخصیت شاعر به نظر من کمتر باشد، مردم آن شاعر را بیشتر باور می کنند.

در واقع، مهربانی و لطف و صمیمیت و آن لبخند معروف قیصر، در اشعارش نیز دیده می شود.

و اما... این نوشته را با نامی آشنا به پایان می بریم.

قیصر را نمی‌شد دوست نداشت

سلمان هراتی، شاعر خوش قریحه و یار صمیمی قیصر، شعری را در سال 1363 به او تقدیم کرده:

 برای شاعر صمیمیی قیصر

دست‌سپید و پاک و نجیب تو
دنبال یک شکوفه آبی‌ رفت
هم‌شانه با نسیم سحرگاهی
از روی نعش سرد سرابی رفت
تو مثل قلب مردم دشتستان
از ازدحام حوصله سرشاری
وقت هجوم دغدغه پنهان
دستی به سمت لطف خدا داری...

برادرت

سلمان هراتی

بخش ادبیات تبیان


منبع: تابناک