سیاستمداری با سلاح قلم دکتر جواد منصوری، مبارز دیروز و سیاستمدار و نظریهپرداز امروز یکی از همانانی است که سلاح و قلمش نشانگر راه انقلاب است
جواد منصوری در سوم شهریور 1324 در محلهای در کاشان معروف به محله صابونیها در خانواده ای متوسط و مذهبی متولد شد. وی درباره زندگیاش میگوید: « در دوران قبل از دیپلم، روزها در مدرسه تدریس و شب ها به آموزشگاه شبانه خزائلی رفته و تحصیل میکردم و همزمان با تدریس و تحصیل به مبارزات سیاسی هم میپرداختم. به این ترتیب بعد از 15 خرداد 1342 وارد مبارزه مسلحانه با رژیم پهلوی شدم. در سال 44 دستگیر و به 6 سال زندان محکوم شدم. در اواخر سال 1348 از زندان آزاد و برای ادامه تحصیل در مرداد همان سال در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذیرفته شدم. البته سازمان ساواک آن زمان تلاش بسیاری کرد که از تحصیل محروم شوم اما در نهایت با تهدیدهای ساواک و دادن تعهد برای انجام ندادن فعالیت سیاسی، وارد دانشگاه شدم. بنابراین، فعالیتهای سیاسیام را در بیرون از دانشگاه و مخفیانه در حزب ملل اسلامی ادامه دادم، تا اینکه دوباره در سال 1351 در حالی که در اواخر سال سوم دانشگاه بودم دستگیر شدم و تا آغاز انقلاب یعنی تا آذر 1357 در زندان ماندم.
در آنجا فرصت نسبتاً زیادی برای مطالعه داشتم اما فرصتهای مهمی را برای تحصیل و اخذ مدرک از دست دادم. با پیروزی انقلاب مجدداً فعالیتهای جدیدی را آغاز کردم.»
دکتر جواد منصوری در طول این مدت 16 جلد کتاب نوشته و در سالهای بعد از انقلاب دهها مقاله در دهها کنفرانس ارائه داده است. وی در اوایل 1389 وارد مرکز اسناد انقلاب اسلامی شده و در حال حاضر عضو هیأت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد است. منصوری در این مرکز، هم مشغول تدوین تاریخ بعد از انقلاب و نوشتن خاطرات بعد از انقلاب بوده و هم تحقیقی درباره مباحث تاریخ معاصر دارد.
25 سال حاکمیت آمریکا در ایران، فرهنگ استقلال، مقدمهای بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، جنگ فرهنگی علیه انقلاب اسلامی، شناخت و تحلیل پدیدههای سیاسی، سیر تکوینی انقلاب اسلامی، فرهنگ استقلال و توسعه، قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، هویت سیاسی و نهادهای اجتماعی، خاطرات جواد منصوری، قیام 15 خرداد (تاریخ تحلیلی نهضت اسلامی)، آمریکا و خاورمیانه، چالش های ایران و آمریکا و نظام سلطه در قرن 21 از آثار اوست.
در زندان فرصت نسبتاً زیادی برای مطالعه داشتم اما فرصتهای مهمی را برای تحصیل و اخذ مدرک از دست دادم. با پیروزی انقلاب مجدداً فعالیتهای جدیدی را آغاز کردم
جواد منصوری از آثارش، از وضعیت کتاب های سیاسی در ایران و بطور کل از وضعیت کتاب و رسانه در ایران می گوید:
درباره ی آثارم:
از مجموع 16 اثر من که به چاپ رسیده، شاید به سختی دو یا سه جلد از آنها را پیدا کنید. هیچ یک قابل دسترسی نیستند. دو اثر از کتابهایم به عنوان مرجع در موضوع تاریخ معاصر مورد استفاده قرار میگیرند که برای تألیف آن 100 هزار صفحه از اسناد ساواک را بررسی کردم و از بین 1000 صفحه آن، تاریخ معاصر ایران را از سال 1332 تا 1343 نوشتم. این کتاب الآن در بازار نیست و هنوز تجدید چاپ هم نشده است.
نخستین کتابم «ویژگیهای امپریالیزم» بود که در سال 1358 به چاپ رسید و تاکنون بیش از 20 بار با عناوین متفاوت چاپ شده است.
بعد از 3 بار چاپ، عنوان این کتاب به «شناخت استکبار جهانی» تغییر نام داد و به چاپ مجدد رسید و بعد از آن چند سالی است که با تجدیدنظر و اضافات جدید،با عنوان «استعمار فرانو» دو بار تجدید چاپ شده است. کتاب دیگری دارم با عنوان «25 سال حاکمیت آمریکا بر ایران» که تجزیه و تحلیلی است از کودتای 28 مرداد تا انقلاب اسلامی، و کتابهای دیگر که آخرین آنها کتابی است با عنوان «چالشهای ایران و آمریکا» و در دست چاپ است.
دو کتابم ترجمه شدهاند؛ یکی کتاب شناخت استکبار ... که به سه زبان ترکی استانبولی، اردو و انگلیسی و اثر دیگرم کتاب فرهنگ استقلال که به دو زبان انگلیسی و اردو و ترجمه شدهاند.
خاطراتم در این سال ها
در سال 1371 به این فکر افتادم که مسایل بسیار مهمی بر من گذشته که باید آنها را بنویسم. زمانی که سفیر ایران در پاکستان بودم، مدتی پیش آمد که خانوادهام به تهران آمدند و من فرصتی را داشتم که در تنهایی این خاطرات را بنویسم. سال 1372 در بازگشتم به ایران از حوزه هنری سازمان تبلیغات، با من تماس گرفتند که طی مصاحبهای با من خاطراتم را در دوران مبارزه و انقلاب بنویسند و تدوین و چاپ کنند. من که آن را قبلاً انجام داده بودم، دفتر دستنوشتههایم را به آنان دادم و با اضافهکردن تعدادی سؤال از کتاب و پاسخ به آن ها که تشریح بعضی از نکات بود و در پاورقی آمده است، کتاب را با عنوان خاطرات جواد منصوری به چاپ رساندند که چاپ دوم آن مشروحتر و مستندتر و در حدود 500 صفحه آماده انتشار است و توسط آقای محسن کاظمی آماده شده و احتمالاً زمان نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ماه منتشر خواهد شد.
بهترین کتبی که تا به حال خواندهام
سه کتاب در زندگی برایم بسیار جالب و مؤثر بودند. یکی کتاب «جهان کم رشد» یا به نام دیگری که ترجمه شده «جهان توسعه نیافته» از نویسنده فرانسوی به نام «یون کیت» که آن را در سال 1348 خواندم و تا چندین سال جزو کتابهایی بود که به آن مراجعه میکردم و کتاب بسیار ارزندهای بود. کتاب دیگری هم بود از استاد شهید مرتضی مطهری به نام «عدل الهی» که بسیاری از پرسشهای سیاسی و مذهبی و اجتماعیام را پاسخگو بود. این کتاب را در زندان دوره پهلوی خواندم. کتاب دیگری که استفاده زیادی از آن بردم «شیر و عقاب» اثر «جیمز بیل» بود درباره تاریخ روابط ایران و آمریکا که مباحث بسیار اساسی در آن آمده است.
وضعیت کتابهای سیاسی در ایران
نویسندگانمان در ایران از نظر سیاسی وضعیت خوبی دارند اما ضعف ما در این است که کتابهای ترجمه نسبت به تألیف زیادند و متأسفانه در کتاب های ترجمه شده هم این اشکال است که بدون نقد و اظهار نظر ترجمه میشوند. بعضی از مطالب کتابهای ترجمه شده بسیار غلط اند و اشتباهات واضح و فاحشی دارند. اما مترجم فقط ترجمه کرده و گذشته است.
آخرین کتابی که ترجمه بوده و خواندهام، کتابی است به نام «آمریکا و اسلام سیاسی» که نویسنده آن آمریکایی است. متوجه شدم که این نویسنده در موارد متعددی مسایل اسلام را نفهمیده و مترجم هم همان گونه ترجمه کرده و حتی یک پاورقی ننوشته که نویسنده مطلب را اشتباه فهمیده است و این در کتابهای ترجمه مشکل بزرگی است. این مسئله به وزارت ارشاد نیز مربوط است و به نظر می رسد که وزارت ارشاد در بعضی از موضوعات کارشناس زبدهای ندارد.
بزرگترین آسیبی که علوم سیاسی ما را تهدید میکند، این است که نویسندگان و مترجمان ما از قرآن و معارف دینی و سیره پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام اطلاع کمی دارند یا هیچ اطلاعی ندارند.
آسیبهایی که کتابهای سیاسی را در کشورمان تهدید میکنند
بزرگترین آسیبی که علوم سیاسی ما را تهدید میکند، این است که نویسندگان و مترجمان ما از قرآن و معارف دینی و سیره پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام اطلاع کمی دارند یا هیچ اطلاعی ندارند. قرآن این همه مباحث سیاسی دارد که اصلاً نمیدانند. امروزه بسیاری مردم ما نمیدانند و در علوم سیاسی، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی و ... به قرآن مراجعه نمیکنند، در حالی که آنچه در قرآن است بسیار عمیق و اساسی است.
وضعیت کتاب و رسانه در ایران؟
متأسفانه در بخش رسانه، نارساییهای زیادی داریم و در بخش کتاب نیز گویا کنترل و نظارت دقیقی، آنچنان که باید، نیست و تعریف نشده. اینکه دهها کتاب مبتذل مربوط به روانشناسی، تعبیر خواب و رویا و رمل و فرقههای شیطانپرستی و ... در کشورمان به فروش برسند، به صلاحمان نیست. البته کتابهای خوب و ارزشمند کم نیستند اما ناقصند. نکته دیگر اینکه در حال حاضر اینترنت و کتابخانههای مجازی و اینترنتی رقیب کتاب شدهاند و در مواردی هم جانشین آن. موضوع دیگر این است که در ایران به محقق و نویسنده آنطور که باید بها داده نمیشود. محقق با عشق و علاقه خود به کار میپردازد و در کارهای سنگین تحقیقاتی نسبت به محرومیتها گذشت دارد. بنابراین عملاً در زندگانیاش با کاستیهایی روبرو میشود که برای این موضوع هنوز فکری نشده است.
آینده کتاب و نگارش در ایران
دانش مکتوب قابل عرضه در سطح جهانی، بسیار کمتر از گذشته خواهد بود. اگر در گذشته توانستیم کتابهایی را در سطح بینالمللی عرضه کنیم، مثل کتابهای جلال آل احمد به عنوان یک صاحب قلم و نظریه پرداز و یک روشنفکر و آزاداندیش، در آینده اینگونه نخواهد بود و بهرغم تعداد دانشجویان علومانسانی که بسیارند، چیزی برای عرضه جهانی نداریم. حتی دایرةالمعارفها هم آن کیفیتی را که باید داشته باشند،ندارند. اینها همه به مشکلاتی کلی که در کشورمان داریم برمیگردد.
فرآوری: رویا فهیم
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: خبرگزاری کتاب ایران