قهر و آشتی با جنگ قبل از هر چیز باید بگویم من داستاننویس غریزی هستیم, این طور نیستم که بنشینم برای خودم چارچوب و فرمول بگذارم و داستان خودم بنویسم.
احمد دهقان در سال 1345 ه.ش در کرج متولد شد. اولین رمانش با عنوان «سفر به گرای 270 درجه» در سال 1375 منتشر شد. دو سال بعد همین رمان ابتدا به عنوان یکی از آثار برگزیده 20 سال داستاننویسی گردید و مدتی بعد بهعنوان برگزیده 20 سال ادبیات پایداری معرفی شد.
بعد از آن مجموعه «من قاتل پسرتان هستم» را منتشر کرد. «پرسه در خاک غریبه» تازهترین رمان احمد دهقان است، رمانی که دوباره درباره جنگ است.
از آثار دیگر احمد دهقان میتوان به «گردان چهار نفره» ، «پرنده و تانکـ »، «روزهای آخر»، «ستارههای شلمچه»، «ناگفتههای جنگ»، «نگین هامون» و «هجوم» اشاره کرد.
سخنان احمد دهقان درباره ی داستان ها و جهان داستانی اش:
خشونت زیادی در «پرسه در خاک غریبه»
قبل از هر چیز باید بگویم من داستاننویس غریزی هستیم, این طور نیستم که بنشینم برای خودم چارچوب و فرمول بگذارم و داستان خودم بنویسم. یعنی فرمم را انتخاب نمیکنم بعد داستانم را بنویسم. داستان من در حین نوشتن شکل میگیرد. وقتی مجموعه داستان «من قاتل پسرتان هستم» را نوشتم بعضی گفتند داستان روایت آدمهای بعد از جنگ است؛ این موضوع را بعد از این که «من قاتل پسرتان هستم» را نوشتم و مجموعه را کنار هم قرار دادم متوجه شدم که همه داستانهایش در مورد آدمهای بعد از جنگ است. در حین نوشتن «پرسه در خاک غریبه» هم متوجه خشونت آن نشده بودم؛ بعد از نوشتن دیدم خشونت در آن زیاد است.
جنگ تمام نشده است!
در همه دنیا حوادثی که معاصر هستند بعد از مدتی به حوادث تاریخی تبدیل میشوند. به عنوان نمونه انقلاب سال 57 الان یک موضوع تاریخی است و کسی به عنوان موضوع روزمره به آن نمینگرد. درباره انقلاب 57 هر کس بخواهد بنویسد میتواند بنویسد و هیچ مشکلی برایش به وجود نمیآید؛ هیچکس نیست که خطکش دستش بگیرد و سانت به سانت آنرا مورد تحلیل قرار دهد و امروزیاش کند، اما جنگ اینطور نیست. جنگ هنوز در زندگی ما حضور چشمگیر دارد. شما هر لحظه که تلویزیون را نگاه میکنید، میبینید یک صحنه جنگ را دارد نشان میدهد، به گونهای که موضوع امروزین ما است و حتی در خیلی از موارد هم نتوانستیم آنرا با دنیای امروزینمان منتقل کنیم، اما همچنان درباره جنگ صحبت میکنیم.
من این جور داستان نوشتن را دوست دارم؛ اینکه جنگ به امروز برسد و نگاه امروزی و آدمهای امروزی به جنگ را در داستان خودم وارد کنم، اما بزرگترین مشکلی که وجود دارد، این است که به این جنگ هشت ساله هنوز به عنوان موضوع تاریخی به آن نگاه نمیشود. به این جهت با نگاه امروزین خیلی نمیشود به آن نزدیک شد.
جنگ هنوز در زندگی ما حضور چشمگیر دارد. شما هر لحظه که تلویزیون را نگاه میکنید، میبینید یک صحنه جنگ را دارد نشان میدهد، به گونهای که موضوع امروزین ما است.
در داستان جنگ به هر موضوع که نگاه میکنی میبینی که نمیتوانی خیلی از چیزها را بنویسی و چون نمیتوانی بنویسی سعی میکنی به کل وارد این ماجرا نشوی. معتقدم باید وارد این عرصه شد و داستان جنگ را از نگاه آدمهای امروز نوشت و این چیزی است که داستاننویسی ما از آن غافل مانده است.
اینکه این اتفاق موضوع رمان بزرگی باشد و آنگونه که به موضوع جنگ با نگاه آدمهای امروزی بپردازد؛ هنوز در داستان جنگ ندیدهایم و داستاننویسی ما به شدت آنرا فراموش کرده و شاید نادیده گرفته است.
تنها به وجه خوب جنگ پرداخته می شود؟
نگاههای متفاوتی درباره این موضوع هست. من به عنوان یک نویسنده اولین نکته و نگاهم این است که در جنگی که هشت سال طول کشید، ما متجاوز نبودیم، دفاع کردیم و این دفاع ما تا روز آخر طول کشید، به این خاطر احتیاج به فریاد کشیدن ندارد. احتیاج به این نداریم که دم به دم التماس کنیم تا این حرف را بزنیم. به همین جهت در داستان بسیار آزادنه میشود جولان داد. اما گروهی دیگر به گونهای دیگر عمل کردند و فکر کردند داستان جای فریاد کشیدن است؛ این بزرگترین مشکل است.
به همین خاطر، خیلی جاها کارهایی که آنگونه داستاننویسان نوشتند به داستان نزدیک نشده و داستان نیست. من نخواستم هیچگاه جنگ را خارج از آنچه بوده است نشان دهم، سعی کردم آینه تمامنمای جنگ باشم. سعی میکنم داستانم واقعیات را بازتاب دهد.
روایت ها و تجربه شخصی
من به تجربه کردن خیلی اعتقاد دارم، گاه برای دیدن یک منطقه سفر میکنم. درباره داستان «دشتبان» گفتهام من برای اینکه بتوانم زندگی در آن شرایط را تجربه کنم، نان بلوط پختهام و تک تک آنها را تجربه کردهام، اما این تجربیات، تجربیات کامل و کنسروی نیست که به روی ورق آمده است؛ یعنی از همه آن تجربیات استفاده شده است، اما همه آنها با تخیل در هم تنیده است تا چنین قصهای نوشته شده است.
شاید هیچکدام از آدمهای روایتم را در واقیعت نمیشناسم، اینها در ذهن من شکل گرفتهاند، اما اگر آن آدمهای واقعی را نمیدیدم نمیتوانستم آنها را اینگونه شکل دهم، یعنی خیلی جاهای این منطقه را ندیدهام، اما اگر تجربیات زندگی در این شرایط را نداشتم، نمیتوانستم این مناطق را بنویسم. این تجربهها عینی نیست، اما همه اینها از تجربههای زندگی من است. این تجربهها در خواندن، زندگی کردن در سفر، دیدن و شنیدن بوده است، همه اینها برای من مهم است.
انتخاب موضوع برای داستان ها
علاقه شخصی من رماننویسی در مورد جنگ است و هنوز از موضوع سیراب نشدهام، اما گاهی از این موضوع بسیار خسته میشوم؛ از حواشی آن خسته میشوم، گاه تصمیم میگیرم که قهر کنم و به سمت موضوعات دیگر بروم، اما همواره این قهر زیاد طول نکشیده است.
این قهر و آشتی همچنان دارد با من بازی میکند و هنوز نتوانستم که با این موضوع قهر کنم و سوژههای جنگ هنوز برایم جذاب هستند.
حاشیهها و شرایط روزگار گاهی آدم را خسته و دلزده و دلشکسته میکند، اما باز بر میگردم به همان موضوع و فکر میکنم داستانهای جنگ میتواند دل شکستگیهای امروزین جنگ را از بین ببرد و مرهمی باشد.
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منبع: خبرآنلاین، سوره مهر