وقتی طلبه شدم (7)
بخش قبلی را اینجا ببینید
البته ما به طلاب و کسانی که قصد دارند وارد حوزه شوند توصیه میکنیم این مجموعه داستانها (وقتی طلبه شدم) را مطالعه کنند از آن جهت که برای آنها مفید خواهد بود و برخی کج راهه را برایشان نمایان خواهد کرد.
اما به دوستان دیگری که طلبه نیستند و از طلبگی تصور خاصی دارند و یا شاید تصور بخصوصی هم ندارند و هنوز نمیدانند ماهیت آن چگونه است، توصیه میکنیم این مقالات را بخوانند تا با فضای سالم یک دوره درس و تحصیل در حوزه آشنایی بیشتری پیدا کنند.
ادامه داستان ....
مصطفی را که به یاد داری، اوایل طلبگی یک شخصیت بسیار بذلهگو و شوخطبع بود. در مجلسی که او حضور داشت، همه از خنده رودهبر میشدند، قدرت تقلید صدا یا رفتار همه را دارد، به راحتی میتواند هزار نفر آدم را دور خود جمع کند و ساعتها بخنداند. البته از همان اول در کار تحصیل و طلبگی بسیار جدّی بود. بعدها به این نتیجه رسید که از این توانایی فقط باید در حدّ ضرورت و برای انجام رسالت بزرگ طلبگی استفاده کند. میگفت: من دلقک نیستم که از من انتظار ادا و اطوار داشته باشید. با شوخی و طنز و متلک هم نمیتوان تأثیرات عمیق تربیتی ایجاد کرد.
در جبهة جنگ فرهنگی، همه نباید آرپیجیزن باشند، به همة نیروهای متخصص نیاز هست! البته نیرو باید کارآمد باشد، نه اینکه در حملة اول تلف شود
المَزحُ فی الکلامِ کالمِلحِ فی الطّعامِ.
شوخی، به اندازه نمک غذا (پسندیده) است.
ا
گر کم باشد، نمیشود آن را خورد و اگر زیادتر از حدّ شود، آدم را خفه میکند. الآن در جمع خودمان خیلی کم شوخی میکند و میگوید: «این تواناییِ من مقدمة جذب مخاطب است، الآن که شما همه جذب من هستید، باید به ذیالمقدمه برسیم و در مقدمه نمانیم! ».
در ورزشگاهها، دبیرستانها، پادگانها، دانشگاهها و مساجد برنامه دارد و بیش از 20 گروه مطالعاتی فعال در میان جوانان تشکیل داده است. حضور او در مراکز تجمع جوانان، هم لذّتبخش است و هم یاد خدا را در دلها زنده میکند. تقریباً همة جوانان از معنویت او درس میگیرند.
من با دیدن این نیروهای پرشور و سربازان مخلص، آینده اسلام و حوزههای علمیه را بسیار امیدوارکننده میبینم. طلبههایی که معنای طلبگی را دریافتهاند و همّت خود را برای رضای امام زمان (عج) و انجام وظایف صنفی متمرکز کردهاند، طلبههایی که با تحمل همة سختیها و ناملایمات، با پشتکار و استقامت، در فهم و تبلیغ و تحقق دین و دفاع از ارزشهای دینی و مبارزه با بدعتها میکوشند و زمینهساز ظهور حضرت مهدی (عج) میشوند، طلبههایی که مشمول عنایات خاص خدا و امام عصر (عج) هستند:
اِذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَیراً فَقَّهَهُ فی الدّینِ[3]؛
هرگاه خدا برای بندهای خیر بخواهد او را با دین خود عمیقاً آشنا میگرداند.
من برای همة این دوستان عزیزم که با تمام وجود، در برداشتن مسئولیت سنگین حوزههای علمی نقش ایفا میکنند و هر یک گوشهای از این بار را بر دوش گرفتهاند، از صمیم قلب دعا میکنم و از خدا میخواهم که در قیامت هم با آنان محشور باشم.
از توصیههای مکرر حاج آقا این بود که میگفت: در جبهة جنگ فرهنگی، همه نباید آرپیجیزن باشند، به همة نیروهای متخصص نیاز هست! البته نیرو باید کارآمد باشد، نه اینکه در حملة اول تلف شود. هر کس که تجهیزات فعالیت فرهنگی، یعنی آشنایی با دین در حدّ کافی را در اختیار داشته باشد، متناسب با توان و ذوق خود، یک کار را عهدهدار میشود؛ یکی نویسنده، یکی سخنران، یکی محقق و.. . اتفاقاً اکنون پس از 15 سال بافت عمومی دوستان ما همینگونه است.
در جلسهای که دو هفته یکبار داریم و تو گاهی در آن شرکت داشتهای، انواع و اقسام توانمندیها مشاهده میشود. صمیمیت ما با هم، مرهون همین جلسه و توجه ویژه حاج آقا است. این قدر با هم صمیمی هستیم که برای استفاده از اموال یکدیگر، احتیاج به اجازه گرفتن نداریم و این قدر هوای همدیگر را داریم که هیچکس احساس نگرانی نمیکند.
حاج آقا مرتب سفارش میکرد که حقوق همدیگر را رعایت کنیم و بهانة صمیمیت باعث نشود که مراعات حال هم را نکنیم. میگفت: «اگر کتاب امانی را به موقع تحویل ندادی، یک آسیب بزرگ به جمع وارد کردهای! اعتماد را از بین بردهای و همه را از مزایای این حسن اعتماد محروم کردهای».
منبع: پایگاه راه و رسم طلبگی
تهیه : محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان