تبیان، دستیار زندگی
در دوره مورد بحث مراتب توزیع قدرت ، عزل و نصب عمال حكومتی . دخل و خرج دولت ، دستور العمل ولایات ، مقاطعه گمركات و مواردی از این قبیل به تصمیم فرمان شاه بود
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساختار قدرت سیاسی در دوره قاجار


در دوره مورد بحث مراتب توزیع قدرت ، عزل و نصب عمال حكومتی . دخل و خرج دولت ، دستور العمل ولایات ، مقاطعه گمركات و مواردی از این قبیل به تصمیم فرمان شاه بود . هر قدرتی كه از او ناشی می شد و به او باز می گشت......


ساختار قدرت سیاسی در دوره قاجار

اشاره ویژگی مشخص نظام سیاسی ایران در دوره قاجاریه ،  استبداد  بود . شاه به تنهایی قانونگذار ، بالاترین مقام قضایی و فرماندهی كل نیرو های مسلح بود . مستبدی بود كه دستگاه دولتی را بدون قید وشرط دراختیار گرفته و برجان و مال همه مردم تسلط داشت . دستور ها و اوامر وی می بایست بلافاصله اجرا می شدند . شاه می توانست با تصمیم فردی قرارداد هایی با كشور ها و سرمایه داران خارجی منعقد كند . قدرت شاه به اندازه ای بود كه نه فقط مردم عادی بلكه صدر اعظم و شاهزادگان نیز رعایای او محسوب می شدند . شاه و به تبعیت از او شاهزادگان و درباریان و اشراف ، كشور را ملك خصوصی و مردم را رعایای بدون حق خود می دانستند .

در دوره سلاطین قاجار ، شاهزادگان به عنوان حكام مستبد و خود سر به شهرستانها و ایالات مختلف ایران فرستاده می شدند تا با كمك چماق داران و محافظین كه در اختیار داشتند قدرت سیاسی و منافع شاه را در مقابل حكام محلی و سایر سران محلی حفظ كنند . در مقابل این خدمت ، شاهزادگان و حكام محلی ، حق داشتند در آمد شهرها و ایالات و مناطق را شخصا اخذ كنند و بخشی از آن را به شاه بپردازند و بقیه را برای خود نگاه دارند . به همین جهت شاهزادگان و حكام محلی در مدت كوتاهی ثروتمند می شدند . دربار سلطنتی با فروش مقامات مهم و حراج سازمانهای دولتی و واگذاری آنها به كسی كه مبلغ بیشتری از دیگران به شاه و وزرا می پرداخت ، مخارج خود را تامین می كرد.

درنظام حكومت استبدادی قاجارها ، دولت ، دربار و شخص پادشاه مقولاتی تفكیك ناپذیر بودند . شاه در راس سلسله مراتب حكومتی قرارداشت كه مشروعیتش را صرفاً برپایه موقعیت شخصی یا در حقیقت زور فردی بدست می آورد . قدرت وی شخصی و نامحدود بود . اوضاع و احوال كشور بستگی به شخصیت ، خلق و خوی و منش شاه داشت . 1

درنظام استبدادی قاجاری ، هیچ نوع محدودیت عرفی یا قانونی در برابر قدرت شاه وجود نداشت و حق بهره برداری از همه منابع موجود مملكت و انتفاع از نوع حقوق و مزایا برای شاه مجاز بود و بر مردم كشور حق مالكیت داشت .

درنظام حكومت استبدادی قاجارها ، دولت ، دربار و شخص پادشاه مقولاتی تفكیك ناپذیر بودند

به عبارت دیگر می توان چنین تصور كرد كه: 

« سه قوه حكومت یعنی مقننه، قضاییه و اجراییه در وجود او متمركز است و هیچ گونه قید و تعهدی به او قابل تحمیل نیست و هر كه جز این بیندیشد دست به خون خودش آغشته می سازد . هركاری منوط به اراده اوست . وزیرانش فاقد هرگونه ابتكار و در مقابل اندك مسئولیت اداری برخود همی لرزند . همه سیاست تراوش فكر اوست.» 2

جان فوران درمورد دامنه قدرت استبدادی شاهان قاجار در دوره ی اول حكومت قاجاریه می نویسد :

«شاه مانند گذشته از قدرتی پردامنه و مطلق العنان برخوردار بود . اعلان جنگ ، عقد صلح ، بستن پیمان ، واگذاری تیول ، اعطای مناصب ، تعیین و وصول مالیات با او بود . او بالاترین مرجع در نظام قضای كشور محسوب می شد . اختیار مرگ و زندگی همه اتباع كشور در دست او بود . شاه نهایتا می توانست نسبت به مال و منال هریك از شهروندان كشور ادعا داشته باشد . با این اختیارات شكل حكومتی ایران ، استبدادی و آمرانه بود . و این استبداد و آمریت تا پایین ترین سطوح دولت امتداد و باز تاب می یافت.» 3

ساختار قدرت سیاسی در دوره قاجار

در دوره مورد بحث مراتب توزیع قدرت ، عزل و نصب عمال حكومتی . دخل و خرج دولت ، دستور العمل ولایات ، مقاطعه گمركات و مواردی از این قبیل به تصمیم فرمان شاه بود . هر قدرتی كه از او ناشی می شد و به او باز می گشت .كلیه افراد جامعه ، حتی صدر اعظم ، وزیران و ماموران عالی رتبه دولت ، نوكران شاه محسوب می شدند . گاسپار دروویل ، كه در دوره فتحعلی شاه قاجار از ایران دیدن كرده ، در سفر نامه اش راجع به اختیارات شاه چنین می نویسد :

« تمام مردم ایران به شاه تعلق دارند و شاه به هر طریقی كه میل دارد ، با آنها رفتار می كند . هر ایرانی به غلامی شاه مباهات می كند ، به طوری كه عنوان قلی (برده) ضمیمه اسم بسیاری از بزرگان است . پادشاه همچنین از آنها كه ناراضی است سلب مالكیت می كند و اموالشان را به زیر دستان خود می بخشد . او می تواند به میل خود هر دختر و زنی را به هر طبقه ای كه تعلق داشته باشد ، تصاحب كند .» 4

محمود احتشام السلطنه در خاطراتش بعد دیگری از اختیارات پادشاه را روشن می كند :

« اعمال و برادر زادگان و فرزندان خود و رجال و اعیان و بزرگان مملكت هم از این گونه تعرضات شاه [صدور فرمان ضبط و مصادره اموال دیگران ] مصون نبودند .»  5

ادامه دارد.....

پی نوشت ها :

1- حمیرا مشیر زاده ، ساختار حكومت پادشاهی و عدم رشد بورژوازی در ایران ، مجله راهبرد  شماره 6 (بهار 1374) ص26.

2- محمد رضا فشاهی ، تكوین سرمایه داری در ایران ، تهران : گوتنبرگ، 1360ص21.

3- جان فوران ، مقاومت شكننده ، تاریخ تحولات ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی ، ترجمه احمد تدین ، تهران : موسسه خدمات فرهنگی رسا ، 1377،ص214.

4- گاسپارد دروویل ، سفر در ایران ، ترجمه منوچهر اعتماد مقدم ، چاپ چهارم ، تهران : شباویز ، 1370،ص182-181.

5- محمود احتشام السلطنه ، خاطرات ، به كوشش محمد مهدی موسوی ، تهران : زوار ،1367 ، ص124.

علی جان مرادی جو

بخش تاریخ تبیان