تبیان، دستیار زندگی
شکی نیست که افراط و تفریط در هر کاری مذموم و ناپسند است. همانطور که از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمود: انسان جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا افراط می کند یا تفریط.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی طلبه شدم (6)

hb*j 7d(g 4/e (6)

بخش قبلی را اینجا ببینید

شکی نیست که افراط و تفریط در هر کاری مذموم و ناپسند  است. همانطور که از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمود: انسان جاهل را نمی‌بینی مگر اینکه یا افراط می کند یا تفریط.

از آن طرف هم روایت است که حضرت فرمود: چپ و راست گمراهی است و راه (صحیح) راه مستقیم است. انسان اگر بخواهد به جایی برسد نه باید افراط کند و نه تفریط . نه از آن طرف بام بیفتد و نه از این طرف. به بیان دیگر:

نه چندان بخور کز دهانت بر آید                          نه چندان بخور کز ضعف جانت در آید

مسلما چنین انسانهای میانه رویی موفق هستند. دنبال داستان را بخوانید.

تقریباً همة دوستان ما با ترجمة قرآن آشنا هستند. اصول کافی و نهج‏البلاغه را کار کرده‏اند. یک دوره آثار شهید مطهری و قسمت عمده‏ای از تفسیر المیزان را خوانده‏اند. توجه به نیازهای اجتماعی را نیز، برای خود یک مسئولیت می‏شمارند.

محسن پس از 8 سال تحصیل به یکی از کشورهای آفریقایی اعزام شد و مدیریت یک حوزة علیمه را در آن‏جا بر عهده گرفت. یکی از کارهای زیبای او، تأسیس یک هیئت علمی، متشکل از تخصص‏های مختلف، برای سیاست‏گذاری و برنامه‏ریزی تحصیلی و تربیتی برای طلّاب است.

احمد هم، پس از پایة ششم، با یکی از شهرهای جنوبی ایران مرتبط شد و یک هیئت بزرگ را در آن‏جا راه‏اندازی کرد که در آن به سبک جالبی از اعضا ثبت‏نام می‏شود و اطلاعات مربوط به هر یک، کاملاً ثبت می‏گردد. او با تقسیم کار و تلاش ویژه خود، با حدود 2000 جوان ارتباط دارد و بر فعالیت‏های همة آن‏ها نظارت می‏کند. پیش از تأسیس این هیئت، فقط 6 ماه در حال تحقیق در مورد ویژگی‏های تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی منطقه و شناسایی نیازهای آن بود. بعد هم که کار را شروع کرد، مدّت‏ها طول کشید تا اعتماد بزرگ‏ترها را جلب کرد، بودجه و نیروی لازم را فراهم آورد و سپس جوانان را جذب کرد. این هیئت، در ابتدای کار، مانند یک نهال کوچک بود که با مراقبت و تلاش مستمر او، اکنون به یک درخت تناور تبدیل شده است.

محمّدمهدی از مبلغان موفق دانشگاه است که مرتب با دانشگاه‏ها و دانشجویان ارتباط دارد. دو ویژگی علمی او، یکی احاطه بر تاریخ تمدن غرب و شاخصه‏های آن است و دیگری تسلط بر آثار شهید آوینی، که از این‏ها برای ارتباط با جوانان و انتقال پیام دین بسیار کمک می‏گیرد. در ایام تبلیغی، معمولاً در خوابگاه‏های دانشجویی می‏ماند و با همة تشکل‏ها صمیمانه مراوده دارد.

عباس منبری توانایی است که در هئیت‏ها و مجالس بزرگ، دعوت می‏شود. او از اوایل طلبگی، با جلسات سخنرانی خطبای نامور انس داشت و نوار سخنرانی آن‏ها را مکرر گوش می‏کرد. نقاط قوت و ضعف آن‏ها را در یک دفتر نوشته بود و برای هر کدام یک کارنامه و برگة ارزش‌یابی تهیه کرده بود. بعدها هم جلسات تمرین خطابه تشکیل داد و خودش در آن جلسات بهترین نقاد و ارزیاب خطابه دوستان بود. با این حال، بیش از همة ویژگی‏ها، برای قوّت محتوای سخنرانی، ارزش قائل است و سخنرانی کم‏مایه و شتابزده را خیانت به حوزه، مردم و اسلام می‏داند.

محمّدتقی یک کانون تحقیقاتی تأسیس کرده و به سؤال‏های دینی و عقیدتی جوانان پاسخ می‏گوید. او پیش از تأسیس این کانون، با همة مراکز پاسخ‏گویی به پرسش‏های دینی در قم ارتباط برقرار کرد و الآن با کمترین نیرو، بهترین کار را ارائه می‏دهد.

شهاب هم در یک مدرسة علمیه، با طلبه‏ها و در یک دانشگاه با جمعی از دانشجویان، ارتباط مستمر دارد. او معتقد است که استمرار این ارتباط، معجزه می‏آفریند و همیشه کار حاج آقا را به عنوان یک نمونة موفق تربیتی تحسین می‏کند.

محمّد قلم خوبی دارد و بسیاری از متون دوستان را ویرایش یا بازنویسی می‏کند. حتماً مقالات فراوان او را در باب مسائل بنیادین اندیشه اسلامی، در نشریات مختلف دیده‏ای. خوب به یاد دارم، اوایل، تقریباً هر شب، نیم ساعت برای نویسندگی وقت گذاشته بود و آثار ادبی قوی را مطالعه می‏کرد. شاید 90 درصد نوشته‏های خود را پس از نوشتن پاره می‏کرد؛ بسیار سخت‏گیر و مشکل‏پسند بود. آرام آرام قدرت نویسندگی در او بارور شد. استعارات و تشبیه‏های او به قدری گویا و صمیمی است که انسان را مجبور به مطالعه آثارش می‏کند.

بخش بعدی را اینجا ببینید


منابع

1.غررالحکم- 479

2. کافی ج8  ص67

تهیه: محمد حسین امین - گروه حوزه علمیه تبیان