تبیان، دستیار زندگی
گاهی غلبه احساسات و عواطف و دلباختگی دختر و پسر باعث می شود كه به خوبی از تفكر و تعقل برای ارزیابی معیارهای ازدواج برنیایند و در آینده ای نه چندان دور در زندگی زناشویی دچار مشكلات عدیده ای شوند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا رجایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كاسه داغ تر از عشق


گاهی غلبه احساسات و عواطف و دلباختگی دختر و پسر باعث می شود كه به خوبی از تفكر و تعقل برای ارزیابی معیارهای ازدواج برنیایند و در آینده ای نه چندان دور در زندگی زناشویی دچار مشكلات عدیده ای شوند كه در آن هنگام به قولی نه راه پس دارند و نه راه پیش. در بعضی مواقع اصرارهای عجولانه دختر و یا پسر كه داوطلب ازدواج هستند فرصت بررسی و تحقیق در مورد معیارهای هر دو طرف را از خانواده ها سلب می كند. بدون شك اگر پایه های ازدواج بر داغی عشق و هیجان و دلباختگی استوار شود، در همان ماه های اول ازدواج رو به سردی می گراید و شاها سردی رابطه و تزلزل پایه های ازدواج خواهیم بود.

ازدواج

چه بسیار دخترها و پسرهایی كه در ابتدای ازدواج با رنگ چشم، طرز بیان، یا شراكت در یك كار مشترك عاشق یكدیگر می شوند و در پی یك كشش فوق العاده علاقه، هیجان و عشق، بسیاری از معیارها و ارزش های ازدواج را نادیده می گیرند. ولی چند صباحی بیش نمی گذرد كه همان افرادی كه در حد پرستش یكدیگر را می ستودند، مدتی بعد از آغاز دوران عقد، با نفرت و خشم در پی جدایی و طلاق برمی آیند. به راستی چرا این چنین است؟ آیا غیر از این است كه افرادی كه احساسات شان به ناگاه بر تعقل و تفكرشان غلبه می كند دچار چنین سقوطی می شوند.

به راستی دوستی، محبت، عشق وعلاقه چاشنی زندگی و آرامش بخش روان و تأمین كننده نیاز فطری بشر است به ویژه در طول زندگی كه نیاز است در موارد مختلف تزریق شود. در واقع یكی از زیباترین جاذبه های روانی كه مایه اصلی نشاط و سرزندگی خانواده و به خصوص زن و شوهرهاست، علاقه و احساس روزافزون آنها به یكدیگر است. به بیان دیگر، بدون عشق و محبت به دیگری و هم چنین مورد محبت و توجه قرار گرفتن، زندگی معنایی نمی تواند داشته باشد. اما محبت و عشق واقعی چه زمانی به وجود می آید؟ عشق و محبت زمانی روزافزون می شود كه زن و شوهر نسبت به یكدیگر شناخت و معرفت بیشتری كسب كنند. به بیان دیگر، این شناخت و معرفت یكدفعه و ناگهانی به وجود نمی آید بلكه تدریجی است و نكته جالب همین جاست كه تدریجاً به موازات رشد و تحول آدمی آن عشق و محبت صد چندان می شود.

یادم می یاد مدتی پیش مراجعی داشتم كه با پدرش به كلینیك من مراجعه كرده بودند. پدر از دست دخترش شاكی بود چرا كه دخترش خواستگاری داشت كه جوانی مؤمن، تحصیلكرده، خوش اخلاق و خوش برخورد بود در ضمن از ظاهری آراسته نیز برخوردار بود ولی دختر بدون دلیل خاصی حاضر به ازدواج با این جوان نبود. او می گفت منتظر جوان دیگری است كه به زودی به خواستگاریش می یاد. این جوان با تحقیقاتی كه كردند در گذشته سابقة اعتیاد داشته، در یك خانوادة بی قید و بی مسئولیت بزرگ شده حتی دیپلم هم نداره این فرد نه صلاحیت همسری داره نه مسئولیت پذیری برای زندگی مشترك داره من نمی دونم كه دخترم به چه كسی دل خوش كرده و دل بسته، تنها دلیلش هم اینه كه این پسر قول داده كه توی زندگی از هیچ چیزی براش كم نمی گذاره، آیا به نظر شما این كافی؟

این دختر خانمی كه در مثال بالا مورد بررسی قرار گرفت، در حصاری از احساسات قرار گرفته كه نمی تواند از قوه تعقل و تفكر خودش به خوبی استفاده كند. به بیان دیگر تا زمانی كه انسان صاحب اندیشه نسبت به یك موضوع یا یك پدیده شناخت كامل حاصل نكرده باشد، نمی تواند احساس و علاقه ای به آن موضوع یا پدیده داشته باشد. یك انسان كامل فردی است كه بین شناخت و احساسات خود توازن برقرار می كند. بنابراین صرف یك شناخت محدود نمی تواند عشق رمانتیك و آتشین به دنبال داشته باشد، كه حتی اگر هم چنین باشد این عشق رو به سردی می گراید.

عشق میان زن و شوهرهایی كه سال هاست ازدواج كرده اند و نسبت به هم معرفت بیشتری پیدا كرده اند، به نسبت تعداد سال هایی كه با هم زندگی كرده اند بسیار بیشتر از عشق بین دو جوانی است كه تازه با یكدیگر پیوند زناشویی بسته اند.

بسیار شایسته است كه با تفكر و تعقل، استقلال رأی و آزادی، صلاحیت ها، قابلیت مسئولیت پذیری ایمان و تقید خواستگاران را مورد ارزیابی قرار داد و نسبت به ویژگی های هر كدام از آن ها توجه و اندیشه كرد.

هر فردی در سایه اندیشیدن و تفكر و مشاهده رفتارهای مطلوب صاحب احساسات تازه ای خواهد شد كه انتظار می رود با شناخت بیشتر، افزون و افزون تر شود.

آری وقتی به مسأله عشق وعلاقه این گونه می نگریم، نتیجه می گیریم، عشق میان زن و شوهرهایی كه سال هاست ازدواج كرده اند و نسبت به هم معرفت بیشتری پیدا كرده اند، به نسبت تعداد سال هایی كه با هم زندگی كرده اند بسیار بیشتر از عشق بین دو جوانی است كه تازه با یكدیگر پیوند زناشویی بسته اند.

در پایان نتیجه می گیریم كه اگر پایه های ابتدایی ازدواج بر شناخت و معرفت و معیارهای كفویت استوار باشد و از احساسات و عواطف در جای مناسب خود و متوازن با شناخت استفاده شود، عشق و علاقه حاصل از چنین پیوندی روز به روز افزون تر خواهد شد.

زهرا رجایی

بخش کلوپ ازدواج تبیان


 مطالب مرتبط:

آیا عشق فریب است؟

جایگاه عشق در ازدواج

بستن راه های خروجی عشق

عشق و تاثیر آن در زندگی مشترک (1)

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.