موضوع مثل ها در سور مدنی
در مقاله قبل (موضوعات مثل های قرآنی) پیرامون موضوعات مهمی که در مثل های مکی استفاده شده ، مطالبی را بیان کردیم .
همان طور که گفته شد ، مثل های سور مکی از موضوعاتی چون ؛ ایمان وکفر ، روی گردانی از دنیا ، شرک ، حق و باطل و... استفاده شده است .
در این مقاله بر آنیم که به موضوعات مهم در سور مدنی بپردازیم.
با ما همراه باشید .
از موضوعات مهم در مَثَلهای مدنی میتوان به این موارد اشاره کرد :
1-توصف اعمال یهودیان
«مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین ؛مَثَل كسانى كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و بدان مكلف گردیدند] آنگاه آن را به كار نبستند، همچون مَثَل خرى است كه كتابهایى را بر پشت مىكشد، [وه] چه زشت است وصف آن قومى كه آیات خدا را به دروغ گرفتند و خدا مردم ستمگر را راه نمىنماید.» (الجمعه/ 5)
در مدینه سه قبیله یهودی به اسمهای بنی قینقاع، بنی نظیر و بنی قریظه زندگی میکردند. این سه قبیله با وجود علمی که نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و رسالت او از طریق تورات داشتند، ولیکن مشکلات و دسیسههای فراوانی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله)در طول دوران تبلیغ در مدینه ایجاد کردند. از این رو قرآن آنها را به چهار پا تشبیه کرده است، از آن رو که مانند آنها میان بار کتاب و بار دیگر تفاوتی قائل نیستند و در هر صورت فقط حامل اشیاء هستند .
یهودیان نیز کتاب تورات را در دست دارند، ولی چون در آن تعمق و به آن عمل نمی کنند، فقط بار بردار هستند ، نه چیز دیگر و از این کتاب الهی سودی نمیبرند. این مثال بر هر کس که عالم بی عمل باشد صدق میکند .
2- انفاق
«مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیم ؛مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، همانند دانهاى است كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مىكند، و خداوند گشایشگر داناست .» (بقره/261)
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى كَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لاَّ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْءٍ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِین؛ اى كسانى كهایمان آوردهاید! صدقههاى خود را با منّت و آزار، باطل مكنید، مانند كسى كه مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق مىكند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایى است كه بر روى آن، خاكى (نشسته) است، و رگبارى به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جاى نهاده است. آنان (ریاكاران) نیز از آنچه به دست آوردهاند، بهرهاى نمىبرند؛ و خداوند، گروه كافران را هدایت نمىكند.» (بقره/264)
در دوران رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اصول اخلاقی مردم نیاز به تغییر ریشهای داشت. آنها در دوران جاهلی به کارهایی خو کرده بودند که عوض کردن آنها نیاز به یک انقلاب بنیادین در تقریباً تمام اصول اخلاقی، اجتماعی و فردی داشت. یکی از مسائل اخلاقی و اجتماعی عرب در آن زمان انفاق بود، چرا که انفاق با نیت ریا داده میشد و قصد و هدف الهی پشت انفاق و بخشش به محرومان وجود نداشت، یا اینکه انفاق با منت نهادن و اذیت گیرنده همراه بود، لذا قرآن در تبیین اصول انفاق و شرایط آن و همچنین ثوابی که انفاق کننده از عمل خود به دست می آورد، چند مَثَل آورده است.
در آیه اول ثواب انفاق را ذکر کرده و آن را به دانهای که در زمین حاصلخیز کاشته شود و بار فراوان دهد تشبیه کرده و در آیه دوم مالی که با ریا یا منت و اذیت داده شود، به دانهای تشبیه کرده که روی سنگی صاف که خاک نازکی آن را پوشانده است تشبیه میکند. و مالی که با اخلاص و نیت الهی داده شود، به دانه در خاک حاصلخیز تشبیه میکند؛ وقتی باران شدیدی میبارد خاک روی سنگ از بین میرود و دانه نیز حاصلی نمیدهد، ولی باران آن خاک حاصلخیز را حاصلخیزتر میکند و دانه به بار مینشیند. همچنین عمل با ریا و منّت چون عمقی ندارد و به منبع محکمی متصل نیست، اجری هم ندارد. ولی مالی که با رضایت و نیت الهی داده شود، اصیل و ریشهدار است و ثواب مضاعفی نیز می یابد .
« مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ یُضَاعِفُ لِمَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیم ؛مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، همانند دانهاى است كه هفت خوشه برویاند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد؛ و خداوند براى هر كس كه بخواهد (آن را) چند برابر مىكند، و خداوند گشایشگر داناست»
3- هدایت الهی
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَكَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَ یَضْرِبُ اللَّه الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیم ؛ خدا نور آسمانها و زمین است، مَثَل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغی و
آن چراغ در شیشهاى است. آن شیشه گویى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زیتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مىشود. نزدیك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خویش هدایت مىكند و این مَثَلها را خدا براى مردم مىزند و خدا به هر چیزى داناست .» (نور/35)
خداوند سبحان نور آسمانها و زمین است و با نور خود همة خلق را هدایت و راهنمایی میکند تا در ظلمتها گرفتار نشوند و چرخ عالم طبق نظام و برنامة مشخص به گردش درآید .
خدا برای اینکه ما درکی نسبی از این نور به دست آوریم، آن را به نور چراغ با مشخصاتی که ذکر شده تشبیه کرده است و صفاتی برای آن آورده تا به ذهن مخاطب نزدیک شود و تصویری از این نور در ذهن خود مجسم کند .
نتیجه سخن
مَثَل قرآنی با مَثَل های دیگر تفاوتهایی دارد. مَثَل قرآنی از نظر مفاهیم و عبارات گستردگی بیشتری نسبت به مَثَل های دیگر دارد. مفاهیم مَثَل قرآنی، آب و باران و خاک و گیاه برای همه مردم آشنا و ملموس است. مَثَل قرآنی هرگز رنگ کهنگی نمیپذیرد. در مَثَل قرآنی ایجاز موجود نیست. مَثَلهای قرآنی مورد ندارد، یعنی حادثهای خاص باعث نزول آیه نشده است و تنها علم و حکمت الهی عامل نزول بوده است. موضوعات مَثَلها و جاری مجرای مَثَلها در قرآن همیشه نو هستند و در همة موارد کلیت دارند، ولی خیلی از مَثَلهای دیگر تا حدی جایگاه زمانی خود را از دست داده و کهنه شدهاند .
مَثَلهای قرآن در قالب تشبیه تمثیلی یا استعارة تمثیلی به بیان موضوعات انتزاعی و غیر ملموس با هدف ملموس و قابل درک کردن آنها برای همة مردم و تأثیرگذاری هر چه بیشتر تمثیلات به قصد تربیت و پند آموزی میپردازد.
در مواردی که مَثَل در قالب استعاره به کار رفته، هدف، واداشتن مخاطب به تفکر و تجزیه و تحلیل کردن مفهوم مورد نظر آیه بوده است .
مَثَل قرآنی از تصاویر چند جزئی، استفاده میکند. هر جزء مشبّه، مقابلی در مشبّهٌ به دارد و این اجزاء هر کدام جدا از نقش مستقلی که دارند، با اجزاء دیگر چنان عجینند که برداشتن هر کدام باعث خراب شدن تصویر نقاشی شده در مَثَل میشود .
بخش قرآن تبیان
منبع : سایت آیت الله مصباح یزدی