تبیان، دستیار زندگی
آیا خواهان یک زندگی جدید هستید؟ آیا همه چیز در زندگی برای شما خسته کننده و ناراحت کننده شده است؟ آیا دیگر به هیچ چیز امیدی ندارید و حتی به افکار نه چندان خوشایند به ذهنتان خطور می کند؟ به نظرتان این موضوع را با چه کسی مطرح کنید، مفید و کارساز خواهد بود؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

صادقانه با خودت روبه‌رو شو


آیا خواهان یک زندگی جدید هستید؟ آیا همه چیز در زندگی برای شما خسته کننده و ناراحت کننده شده است؟ آیا دیگر به هیچ چیز امیدی ندارید و حتی به افکار نه چندان خوشایند به ذهنتان خطور می کند؟ به نظرتان این موضوع را با چه کسی مطرح کنید، مفید و کارساز خواهد بود؟                                                

مطمئن باشید هنوز کسانی هستند که می توانند به شما کمک کنند و شما را از این درد نجات دهند.


مؤثرترین گام های عملی در تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر کمرویی

اسمش هم وسوسه انگیز است. ‌انگار یك‌جور توانایی است كه می‌تواند قدرت زیادی در اختیارتان بگذارد. مثل خنجر برهنه‌ای كه می‌شود با آن آدم كشت یا جان آدمی را نجات داد. برای همین هم هست كه در دور و اطرافتان خیلی‌ها را می‌شناسید كه ادعا می‌كنند «یه چیزایی از روان‌شناسی می‌دونم». منظورشان این است كه می‌توانند به شما مشاوره بدهند یا حداقل این‌كه پی به علت واقعی ناراحتی، غم، غصه و مشكلاتتان ببرند. البته شاید ادعای دوستان شما خیلی هم پربیراه نباشد. روان‌شناسی چیزی جز شناخت فردی آدم از خودش نیست. این مساله امكان شناخت را برای هر كسی آسان‌ می‌كند،‌ چرا كه شما تمام ماده خام اولیه و لازم را كه «خودتان» هستید برای این كار در اختیار دارید.

حتما خوب می‌دانید خودشناسی، خود مقدمه «خداشناسی است» و در احادیث ما هم بر آن تاكید زیادی شده است. چیزی كه حالا به اسم روان‌شناسی پیش رو داریم در واقع تحقق بخشیدن و علمی كردن مسیری است كه در نهایت به خودشناسی ختم می‌شود. این وسط روان‌شناس‌ها حكم آن بلد راهی را دارند كه درباره ته و توی ذهن آدمی مطالعه كرده و به اصطلاح سوادش را پیدا كرده‌اند. اگر روزی دست به كار خودشناسی شدید، از كمكی كه محیط اطراف به شما می‌كند غافل نشوید.

روان‌شناس‌های رازنگهدار

اگر به مطب یك روان‌شناس بروید، معمولا به این شكل پیش می‌رود كه شما حرف می‌زنید و او گوش می‌كند. بعد از شما سوال‌هایی می‌پرسد و شما باید جریان بحث را به‌سمت پاسخ دادن به آن سوالات ببرید. به این ترتیب شما دائما حرف می‌زنید آنقدر كه بالاخره ته و توی مشكل دربیاید، اما اگر از افسردگی شدید، اسكیزوفرنی، استرس، وسواس یا هر بیماری روانی شدیدی رنج نمی‌برید، می‌توانید به جای مراجعه به روان‌شناس خودتان دست به كار شناختن روان خودتان بشوید! مثل اوقاتی كه كلافه‌اید، نگرانید یا منتظر و مضطربید. منظورم مشكلاتی است كه روح و روانتان را به صورت حاد و نه مزمن و به صورت مقطعی و نه بلند مدت، آزار می‌دهند.

این كار را جلوی آینه یا روی كاغذ هم می‌توانید انجام بدهید. كافی است بدانید كه هر لحظه و در پاسخ به خودتان باید چه سوالی را بپرسید.

باید بتوانید سوال مناسب را از میان پاسخ‌های خودتان پیدا كنید و بعد به آنها صادقانه جواب بدهید. كار روان‌شناس این است كه شما را با خودتان روبه‌رو كند، دستتان را بگیرد و به جاهای پنهانی از ذهنتان ببرد كه همیشه از كنارش به عمد گذشته‌ یا فراموشش كرده‌اید

باید به خودتان اعتماد كنید و راست و حسینی با خودتان روبه‌رو شوید. از مواجه شدن با خودتان نترسید. همان‌طور كه باید در مراجعه به روان‌شناس اصل صداقت را رعایت كنید.

هر شغلی برای خودش قسم نامه‌ای دارد. پزشك‌ها، وكیل‌ها، قضات و خیلی‌های دیگر (اگر نه به صورت رسمی بلكه حتی به شكلی شخصی) قسم می‌خورند كه قواعد و آدابی را كه برای شغلشان تعیین شده رعایت كنند. سوگندی كه روان‌شناس‌ها می‌خورند رازداری آنهاست. در واقع یك روان‌شناس با وجدان، رازهایی را كه بیمارش صادقانه در اختیارش قرار داده در اختیار دیگران نمی‌گذارد. آنها در بسیاری از مواقع حتی می‌توانند از افشای راز شما در دادگاه هم امتناع كنند. البته به شرطی كه قبلا لو نداده باشند كه رازی از شما دارند، می‌دانید كه؟!

افسردگی

دست و پنجه‌‌ام در افسردگی گیر كرده

مراجعه به روان‌شناس دیگر كار عجیب و غریبی نیست كه روان و شخصیت‌تان را با اما و اگر مواجه كند،یا این‌كه از این به بعد قرار باشد با برچسب روانی و دیوانه روبه‌رو شوید. البته ترس شما تا اندازه‌ای به‌جاست. یعنی طرز برخورد با بحث روان‌شناسی و مراجعه به روان‌شناس در روزگاری كه خیلی هم دور نیست و به 10، پانزده سال پیش برمی‌گردد خیلی مرسوم نبوده ‌است. در آن روزگار خیلی پیش می‌آمد كه با افسردگی دست و پنجه نرم كنی اما از ترس دیده شدن در مطب روان‌شناس آنهم به عنوان یك دختر دم‌بخت ترجیح داده باشی در خانه بمانی. حتی خیلی‌ها نمی‌دانستند كه مشكلشان یك بیماری روانی است.

حقیقت این است كه روان‌شناسی همیشه به نوعی با قانون در تقابل و در بهترین حالت در بحث و جدل بوده ‌است. روان‌شناسی، فردیت آدم‌ها را مد نظر دارد و قوانین به مردم و اجتماعی از آدم‌ها نظر دارد و این ریشه آن بحث و جدل است، اما این دو در جایی با هم به توافق رسیده و خیلی از استثنائات قانونی به دلیل مسائل روانی شكل گرفته است. برای همین مثلا زیگموند فروید روان‌شناس معروف در سال‌های زندگی‌اش در اتریش از بیم تعطیل شدن روان‌شناسی در این كشور بسیاری از یافته‌هایش را منتشر نمی‌كرد و تنها بعد از آغاز جنگ جهانی دوم و فرار او به انگلیس بود كه ‌توانست درباره نظریه‌هایش آزادانه حرف بزند، آنها را منتشر كند و در معرض نقد بگذارد.

حالا اما در روزگار دیگری زندگی می‌كنیم. این روزها دیدن هر چند وقت یكبار یك روان‌شناس و اصلا داشتن یك دكتر روان‌شناس مخصوص كه موقع حرف زدن درباره‌اش، او را «دكتر روان‌شناسم» صدا بزنید نشان دهنده توجه شما به روح و روانتان است. یعنی این روزها توجه به پاكیزگی روان به اندازه توجه به سلامتی و بهداشت تن اهمیت پیدا كرده ‌است. به‌طوری كه این دفتر و دستك عظیم روان‌شناسی را برایش راه انداخته‌اند و سال‌های سال است كه علاوه بر یكی دو نظریه‌پرداز بزرگ كه هر چند دهه یكبار ظهور می‌كنند، فوج فوج دانشجویان روان‌شناسی هستند كه در گرایش‌های مختلف از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند.

فرآوری: نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی سایت تبیان


منبع:

جام جم آنلاین

تالارهای تخصصی روان شناسی