تبیان، دستیار زندگی
مَثَل‌های قرآنی به موضوعات فراوانی می‌پردازند که بر حسب مکی یا مدنی بودن آنها، متفاوت‌اند . اغلب مَثَل‌های مکی به درمان بیماری‌هایی شایع در جامعه مکه زمان نزول ، مانند : شرک و تعصبات قبیله‌ای می‌پردازد . همچنین این مَثَل‌ها تلاش دارد که تغییر ریشه‌ای در
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موضوعات مَثَل‌های قرآنی


در مقاله قبل ، پیرامون مثل های قرآنی و وجه تمایز آن با دیگر مثل ها مختصراًتوضیح داده شد .

در این مقاله برآنیم که موضوعاتی را که مثل های قرآنی برآن تمرکز دارد را بررسی کرده و با آنها آشنا شویم .


قرآن

مَثَل‌های قرآنی به موضوعات فراوانی می‌پردازند که بر حسب مکی یا مدنی بودن آنها، متفاوت‌اند . اغلب مَثَل‌های مکی به درمان بیماری‌هایی شایع در جامعه مکه زمان نزول ، مانند : شرک و تعصبات قبیله‌ای می‌پردازد .

همچنین این مَثَل‌ها تلاش دارد که تغییر ریشه‌ای در عقاید و عادات مردم پدید آورد . یکی دیگر از موضوعات مَثَل‌های مکی یاد آوری آخرت و وحدانیت خداوند است .

مَثَل‌های مدنی به محکم کردن پایه‌های اعتقادی جامعه و اصلاح آن، همچنین به تشویق مردم به خوبی‌ها ، فاش کردن اغراض شوم منافقان، بیان صفات یهود و مشرکین و توجه به کتاب الهی می‌پردازند .

موضوعات مثل های مکی

از جمله موضوعات مهمی‌ که ‌مَثَل‌های مکی به‌ آنها پرداخته ‌است عبارتند از:

1- ایمان و کفر

« أَوَ مَن كَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَلِكَ زُیِّنَ لِلْكَافِرِینَ مَا كَانُواْ یَعْمَلُون؛ آیا كسى كه مرده [دل] بود و زنده‏اش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود، چون كسى است كه گویى گرفتار در تاریكی‌هاست و از آن بیرون‏ آمدنى نیست!؟ این گونه براى كافران آنچه ‌انجام مى‏دادند زینت داده شده‌ است .» (انعام/122)

در این آیه دو مثال برای کفر و ایمان آمده است :

در مثال اول ایمان به حیات و کفر به مرگ تشبیه شده است و در مثال دوم ایمان به نور وکفر به ظلمت تشبیه شده ‌است .

تشخیص تفاوت میان ایمان و کفر یکی از اصول اولیه ‌اسلام به شمار می‌رود ، خداوند متعال ایمان را به حیات و نور و کفر را به مرگ و ظلمت تشبیه کرده، تا این دو مهم نزد مردم کاملاً واضح و قابل تمییز باشد .

2- روگردانی از دنیا و مغرور نشدن به‌ آن

« إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا كَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْكُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّىَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُون ؛ در حقیقت مَثَل زندگى دنیا بسان آبى است كه‌ آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین از آنچه مردم و دام‌ها مى‏خورند با آن درآمیخت تا آن‌گاه كه زمین پیرایة خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند كه‌ آنان بر آن قدرت دارند، شبى یا روزى فرمان [ویرانى] ما آمد و آن را چنان درویده كردیم كه گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه‏ها[ى خود] را براى مردمى كه ‌اندیشه مى‏كنند به روشنى بیان مى‏كنیم .» (یونس/24)

این تمثیل از زندگی و پوچی دنیا و تغییر شرایط آن سخن می‌گوید تا از ورای آن به ‌انسان گوشزد کند که وی برای این دنیا آفریده نشده است، بلکه برای دنیایی برتر و متعالی‌تر که همه چیز در آن قرار و ثبات دارد آفریده شده است.

؛همو كه‌ از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانه‏هایى به‌ اندازة گنجایش خودشان روان شدند و سیل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زینتى یا كالایى در آتش مى‏گدازند هم نظیر آن كفى بر مى‏آید خداوند حق و باطل را چنین مَثَل مى‏زند اما كف بیرون افتاده ‌از میان مى‏رود، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین [باقى] مى‏ماند، خداوند مَثَل‌ها را چنین مى‏زند

3- شرک

« مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّه‌اوْلِیَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا یَعْلَمُون ؛ داستان كسانى كه غیر از خدا دوستانى اختیار كرده‏اند، همچون عنكبوت است كه [با آب دهان خود] خانه‏اى براى خویش ساخته و در حقیقت اگر مى‏دانستند، سست‏ترین خانه‏ها همان خانه عنكبوت است.» (عنكبوت/41)

شرک از جمله بیماری‌های دوران جاهلیت بوده‌ است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در طول دوران تبلیغ خود به ویژه در مکه، به مبارزه با این آفت بزرگ پرداخت و مشرکان را به‌ ایمان به خدا و ترک عبادت غیر از او دعوت ‌کرد.

قرآن نیز در این آیه شرک و خدایان دروغین مشرکان را به خانه عنکبوت که به‌ اندک نسیم و یا قطره بارانی ویران می‌شود تشبیه می‌کند.

4- حق و باطل

چند توصیه درباره قرآن کریم

« أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُه كَذَلِكَ یَضْرِبُ اللّه‌الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الأَرْضِ كَذَلِكَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَال ؛همو كه‌ از آسمان آبى فرو فرستاد، پس رودخانه‏هایى به‌ اندازة گنجایش خودشان روان شدند و سیل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زینتى یا كالایى در آتش مى‏گدازند هم نظیر آن كفى بر مى‏آید خداوند حق و باطل را چنین مَثَل مى‏زند اما كف بیرون افتاده ‌از میان مى‏رود، ولى آنچه به مردم سود مى‏رساند در زمین [باقى] مى‏ماند، خداوند مَثَل‌ها را چنین مى‏زند .»  (رعد/17)

نتیجه بارش باران بر کوه، و پایین آمدن آب از سطح آن، جمع شدن آب باران در رودهاست که بر اساس حجمی که دارند آب می‌گیرند و اگر این رودهای کوچک جمع شوند، به رودخانه بزرگی تبدیل می‌شوند و اگر این آب‌ها بیشتر از حجم رودخانه باشند، بیرون می‌ریزند و تبدیل به سیل‌های مخرب می‌گردند.

آب در مسیر خود از موانع متعددی می‌گذرد و کف بر لب می‌آورد و گاهی کف‌ها در یک مکان، بی حرکت می‌مانند، ولی آب همواره در حال حرکت است .

حق مانند آب است و باطل همچون کف . همان طور که کف چیز مفیدی نیست و زود هم از بین می‌رود انگار که ‌اصلاً نبوده‌ است، باطل هم زود از میان می‌رود و چیز توخالی و پوچی است، ولی حق و حقیقت همیشه ماندنی و نافع است : مانند آب یا آن فلز که ماندنی و در جریان است و آن است که برای انسان فایده دارد .

5- توصیف اعمال کافران

« مَّثَلُ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِه‌الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ یَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُواْ عَلَى شَیءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِید ؛ مَثَل كسانى كه به پروردگار خود كافر شدند، كردارهایشان به خاكسترى مى‏ماند كه بادى تند در روزى طوفانى بر آن بوزد، از آنچه به دست آورده‏اند هیچ [بهره‏اى] نمى‏توانند برد. »  (ابراهیم/18)

حقیقت اعمال کافران مانند خاکستر است؛ همان طور که خاکستر دوام و ثباتی ندارد و با باد از میان می‌رود ، اعمال کافران نیز چون بر پایه ‌ایمان و اعتقاد به خداوند نیست و از اصل نادرست و باطل است ، لذا زود از میان می‌رود و دوامی‌ ندارد و اثر و نتیجه‌ای نیز از آن نمی‌گیرند .

شهرى را مَثَل زده است كه ‌امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان مى‏رسید، پس [ساكنانش] نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه‌ انجام مى‏دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانید

6- توحید

توحید

« فلاَ تَضْرِبُواْ لِلّه ‌الأَمْثَالَ إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُون*ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ یَقْدِرُ عَلَى شَیءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ*وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَ یَقْدِرُ عَلَىَ شَیءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلاه ‌ایْنَمَا یُوَجِّهه لاَ یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم ؛پس براى خدا مَثَل نزنید كه خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید . خدا مَثَلی مى‏زند ؛ بنده‏اى است زرخرید كه هیچ كارى از او برنمى‏آید. آیا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نیكو داده‏ایم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى‏كند یكسان است!؟ ‏سپاس خداى راست. [نه] بلكه بیشترشان نمى‏دانند. و خدا مَثَلى [دیگر] مى‏زند؛ دو مردند كه یكى از آنها لال است و هیچ كارى از او برنمى‏آید و او سربار خداوندگارش مى‏باشد، هر جا كه ‌او را مى‏فرستد خیرى به همراه نمى‏آورد، آیا او با كسى كه به عدالت فرمان مى‏دهد و خود بر راه راست است، ‏یكسان است!؟» (نحل/76-74)

مخاطب این مَثَل مشرکان هستند، کسانی که برای خداوند متعال شریک قرار می‌دهند و غیر از او را می‌پرستند و به زشتی و نادرستی کار خود واقف نیستند. خداوند این افراد را مورد خطاب و توبیخ قرار می‌دهد و حقیقت وحدانیت خود را بیان می‌کند.

7- کفران نعمت

« وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ یَصْنَعُون ؛خدا شهرى را مَثَل زده است كه ‌امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان مى‏رسید، پس [ساكنانش] نعمت‌هاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه‌ انجام مى‏دادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانید.» (نحل/112)

احساس امنیت و اطمینان از اهداف مهم هر انسانی است که برای رسیدن به ‌آن تمام تلاش خود را می‌کند و اگر این امنیت با رزق وسیع نیز همراه شود، برای انسان خوشبختی و سعادت به همراه می‌آورد.

در این آیه خداوند متعال برای بندگانش مثال دهکده‌ای را می‌زند که وسایل رفاه وآسایش ساکنان آن از هر جهت مهیاست، ولیکن به جای شکر نعمتی که خداوند به ‌آنها بخشیده، کفران نعمت می‌کنند و در نتیجه پروردگار قادر، آنچه به ‌آنها بخشیده باز پس می‌گیرد و آنها را از حالت رفاه و آرامش به حالت بدبختی و نیازمندی می‌اندازد.

بخش قرآن تبیان


منبع :

مرکز نورپرتال ، مقاله زهرا فرید