تبیان، دستیار زندگی
یادمان باشد که وقتی سخن از زبان ما خارج شد، در اختیار ما نیست. و تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد. پس باید بسیار دقت کرد و سپس سخن گفت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سخني که هنوز نپخته

3.fj ©g gfh2 f~.*g

علت ديگرى كه سخن گوينده مورد انكار شنوندگان واقع مى‏شود و لب به اعتراض مى‏گشايند، ناسنجيده سخن گفتن است. همه ما مي‌دانيم سخن ناسنجيده گفتن يعني چه؟ غالبا مواقعي که سخنران قبل از سخنراني اش فکر نکند و يا مطالبي را بخواهد بيان کند که قبلا درباره آن تصميم نگرفته، دچار ناسنجيده گويي مي شود.

يادمان باشد که وقتي سخن از زبان ما خارج شد، در اختيار ما نيست. و تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد. پس بايد بسيار دقت کرد و سپس سخن گفت.

به بيان ديگر وقتي ما بالبداهه سخنراني کنيم، احتمال خطا و اشتباه ما دوچندان مي‌شود. بسياري از مطالب را که در ابتداي سخن دسته بندي مي‌کنيم، در انتهاي آن فراموش خواهيم کرد و از چارت اصلي خودش خارج خواهيم شد.

اقسامي که در حين سخنراني مي شماريم، به تعداد لازم نخواهد رسيد و در نهايت يک جلسه پراکنده، بي محتوا و بدون سر و ته را ارائه مي‌کنيم.

يادمان باشد که وقتي سخن از زبان ما خارج شد، در اختيار ما نيست. وتا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد. پس بايد بسيار دقت کرد و سپس سخن گفت.

اين، نمونه بسيار دارد و در اينجا به يك مورد تاريخى اكتفا مى‏گردد.

عبيده بن زبير، برادر عبدالله زبير، از طرف او فرماندار مدينه بود. روزى، ضمن يكى از خطبه‏هاى خويش، به مردم گفت: ديديد و شنيديد كه خداوند، براى شترى كه قيمت آن پنج درهم بود، با قوم صالح چه كرد و چگونه آنان را معذب ساخت (مقصودش از شتر، ناقه صالح بود كه آيت بزرگ پروردگار و معجره حضرت صالح است.) خداوند آن را در قرآن شريف (ناقه الله) خوانده و مردم آن را پى كردند و كشتند.

عبيده بن زبير، اين اثر مقدس الهى را در منبر به پنچ درهم تقويم نمود و آن ناقه را ناچيز تلقى كرد. همين امر، موجب انكار شنوندگان گرديد. لب به اعتراض گشودند و به او لقب (مقوم الناقه) شتر قيمت كن دادند. اين لقب زبانزد عموم مردم مدينه شد و آن قدر در مجالس تكرار كردند كه به صورت مسخره فرماندار در آمد. عبدالله زبير ناچار شد او را از فرماندارى عزل كند و برادر دگر خود، مصعب، را فرماندار نمايد. اين رويداد، نتيجه گفتن يك جمله ناسنجيده است.(122)

عدد، از جمله سخنانى است كه گاهى خطباء يا افراد عادى ناسنجيده مى‏گويند و پس از بررسى و محاسبه بطلان آن، واضح مى‏شود و موجب شرمسارى مى‏گردد.

عدد، از جمله سخنانى است كه گاهى خطباء يا افراد عادى ناسنجيده مى‏گويند و پس از بررسى و محاسبه بطلان آن، واضح مى‏شود و موجب شرمسارى مى‏گردد. لازم است سخنوران و خطبا، همواره از ذكر عدد خود دارى كنند و اگر در مواقعى لازم باشد، به جاى ذكر عدد، به كلماتى از قبيل (جمعيت بسيار) (عده‏اى زياد) و نظاير اين‏ها اكتفا نمايند.


منابع:

1.

2. سخن و سخنوري -  محمد تقي فلسفي

تهيه: محمد حسين امين -  گروه حوزه علميه تبيان