سخني که هنوز نپخته
علت ديگرى كه سخن گوينده مورد انكار شنوندگان واقع مىشود و لب به اعتراض مىگشايند، ناسنجيده سخن گفتن است. همه ما ميدانيم سخن ناسنجيده گفتن يعني چه؟ غالبا مواقعي که سخنران قبل از سخنراني اش فکر نکند و يا مطالبي را بخواهد بيان کند که قبلا درباره آن تصميم نگرفته، دچار ناسنجيده گويي مي شود.
يادمان باشد که وقتي سخن از زبان ما خارج شد، در اختيار ما نيست. و تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد. پس بايد بسيار دقت کرد و سپس سخن گفت.
به بيان ديگر وقتي ما بالبداهه سخنراني کنيم، احتمال خطا و اشتباه ما دوچندان ميشود. بسياري از مطالب را که در ابتداي سخن دسته بندي ميکنيم، در انتهاي آن فراموش خواهيم کرد و از چارت اصلي خودش خارج خواهيم شد.
اقسامي که در حين سخنراني مي شماريم، به تعداد لازم نخواهد رسيد و در نهايت يک جلسه پراکنده، بي محتوا و بدون سر و ته را ارائه ميکنيم.
يادمان باشد که وقتي سخن از زبان ما خارج شد، در اختيار ما نيست. وتا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد. پس بايد بسيار دقت کرد و سپس سخن گفت.
اين، نمونه بسيار دارد و در اينجا به يك مورد تاريخى اكتفا مىگردد.
عبيده بن زبير، برادر عبدالله زبير، از طرف او فرماندار مدينه بود. روزى، ضمن يكى از خطبههاى خويش، به مردم گفت: ديديد و شنيديد كه خداوند، براى شترى كه قيمت آن پنج درهم بود، با قوم صالح چه كرد و چگونه آنان را معذب ساخت (مقصودش از شتر، ناقه صالح بود كه آيت بزرگ پروردگار و معجره حضرت صالح است.) خداوند آن را در قرآن شريف (ناقه الله) خوانده و مردم آن را پى كردند و كشتند.
عبيده بن زبير، اين اثر مقدس الهى را در منبر به پنچ درهم تقويم نمود و آن ناقه را ناچيز تلقى كرد. همين امر، موجب انكار شنوندگان گرديد. لب به اعتراض گشودند و به او لقب (مقوم الناقه) شتر قيمت كن دادند. اين لقب زبانزد عموم مردم مدينه شد و آن قدر در مجالس تكرار كردند كه به صورت مسخره فرماندار در آمد. عبدالله زبير ناچار شد او را از فرماندارى عزل كند و برادر دگر خود، مصعب، را فرماندار نمايد. اين رويداد، نتيجه گفتن يك جمله ناسنجيده است.(122)
عدد، از جمله سخنانى است كه گاهى خطباء يا افراد عادى ناسنجيده مىگويند و پس از بررسى و محاسبه بطلان آن، واضح مىشود و موجب شرمسارى مىگردد. لازم است سخنوران و خطبا، همواره از ذكر عدد خود دارى كنند و اگر در مواقعى لازم باشد، به جاى ذكر عدد، به كلماتى از قبيل (جمعيت بسيار) (عدهاى زياد) و نظاير اينها اكتفا نمايند.
منابع:
1.
2. سخن و سخنوري - محمد تقي فلسفي
تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان