تبیان، دستیار زندگی
تعریف پلورالیزم، انواع پلورالیزم و برخی مفاهیم مقدماتی در این زمینه را ذکر کردیم. گفتیم از میان انواع پلورالیزم یکی مدعایی نیز درباره ادیان دارد که از آن با عنوان پلورالیزم دینی یا کثرت گرایی دینی نام برده می‌شود. پلورالیزم دینی گونه‌های متفاوتی دارد که ه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پلورالیزم دینی(4)

تعریف پلورالیزم، انواع پلورالیزم و برخی مفاهیم مقدماتی در این زمینه را ذکر کردیم. گفتیم از میان انواع پلورالیزم یکی مدعایی نیز درباره ادیان دارد که از آن با عنوان پلورالیزم دینی یا کثرت گرایی دینی نام برده می‌شود. پلورالیزم دینی گونه‌های متفاوتی دارد که هر یک مدعای خاص به خود را دارد. همانطور که گفتیم کثرت انگاری در باب نجات از مدعیاتی است که مورد قبول غالب اندیشمندان متدین است. در میان متفکران اسلامی نیز نظریه رایج همین دیدگاه است. اما گونه قوی‌تر پلورالیزم که فیلسوف دین معاصر جان هیک از آن دفاع می‌کند و بدان معتقد است این است که همه ادیان در عرض هم قرار دارند و نمی‌توان گفت که برحق نیستند. صحبت از دین کامل معنی ندارد چرا که حقیقت میان آن‌ها توزیع شده است. متکلمین اسلامی به ردّ این دیدگاه پرداخته اند. در این نوشته به برخی از مبانی کثرت انگاری دینی اشاره می‌کنیم و تلاش می‌کنیم اشکالات مطرح در مورد آن‌ها را نیز مطرح کنیم.

کثرت گرایی دینی

1. ناتوانی انسان در شناخت حقیقت مطلق

انسان‌ها از نظر شناختی توانایی دسترسی به همه‌ی وجوه دین را ندارند. هر انسانی تجربه‌ای از دین دارد و این تجربیات بدون تفسیر نیستند. خصوصیات مکان، زمان، فرهنگ و ... در این تفاسیر مشهود است. بنابراین رسیدن به حقیقت مطلق  برای یک فرد ممکن نیست. هیچ تجربه‌ی دینی نمی‌تواند کامل باشد. آن‌ها فقط می‌توانند بگویند که آن واقعیت چگونه برای آنان پدیدار شده است، این توصیف دینداران در پرتو خصوصیات فرهنگی بسیار بیان می‌شود و می‌تواند گوشه‌ای از حقیقت را بیان کند.

نقد

اینکه ما نمی‌توانیم به تمام حقیقت دست بیابیم مستلزم وجود حقایق کثیر نیست و تنها نشان از ضعف شناختی ما دارد. اینکه درک و فهم همگان از حقیقت محدود است، و هیچیک از آن‌ها با واقعیت آنگونه که هست مطابقت ندارد، به این معنا نیست که نتوان هیچیک از ادیان را حق و دیگری را باطل دانست. تطابق هیچیک از معرفت‌ها و درک‌ها با حقیقت مطلق آنگونه که هست دلیل بر حقانیت یا بطلان همهی آن‌ها نیست؛ زیرا حقیقت مطلق امری است بسیط و دارای کمالات با درجات متفاوت.

نمی‌توان از چند لایه‌ای بودن واقعیت به نفع کثرت انگاری دینی استفاده کرد. بطون مختلف واقعیت در هماهنگی با همدیگر هستند و تعارضی با یکدیگر ندارند. هر یک از آن‌ها جلوه‌ای از یک حقیقت کلی است که در مراحل مختلف مطرح می‌شود. کثرت مورد بحث در پلورالیسم دینی به گونه‌ای است که این کثرات با هم در تعارض و تناقض هستند

2. کثرت تفاسیر از دین

واقعیت دینی امری چندلایه و تو در تو است. از سویی هر متنی نیاز به تفسیر دارد. از دیگر سو، فهم ما از متون دینی مبتنی بر تفسیری است که از آن متون داریم.  همچنین هر تفسیری مبتنی بر پیش فرض‌های بسیاری است. هیچ تفسیری در خلاء صورت نمی‌پذیرد. بشر با ذهن خالی به تفسیر دین نمیپردازد بلکه با اندوختهها و آموختههای خود که همگی از بیرون دین فراهم گردیدهاند دست به تفسیر دین میزند،و از طرفی آموختهها و اندوختههای ذهنی انسان متأثر از علوم و فرهنگ‌های مختلف و در نتیجه متفاوت خواهد بود. و لازمهی آن، تفاوت و تنوع تفسیر متون دینی و پیدایش آراء و مذاهب و نحلههای فکری و دینی است. در زمان‌ها و مکان‌های مختلف و فرهنگ‌های متفاوت تفاسیر متعددی از یک متن دینی صورت می‌پذیرد. بنابراین همهی فهمهای دینی و ادیان و فرق مذهبی فهم درست و مطابق با فرهنگ و مقتضیات خود از متون دینی دارند. جان هیک در این زمینه می‌گوید؛ « با نگاهی به تاریخ می‌بینیم که  همواره ما دین را همراه با زبان و فرهنگ به ارث برده‌ایم و دینی که ما را از کودکی شکل داده، به طور طبیعی معلوم است که برای ما، حقیقی به نظر می‌رسد. آن دین با ما و ما با آن هماهنگ هستیم و مطابق معمول هیچ چیز دیگری نمی‌تواند چنین خصوصیتی را داشته‌باشد. درست است که نوکیشی‌های فردی از یک دین به دین دیگر وجود دارد، اما این‌ها به لحاظ آماری در مقایسه با انتقال گسترده ایمان از یک نسل به نسل دیگر درون یک سنت، ناچیز است .»

کثرت گرایی دینی

نقد

نمی‌توان از چند لایه‌ای بودن واقعیت به نفع کثرت انگاری دینی استفاده کرد. بطون مختلف واقعیت در هماهنگی با همدیگر هستند و تعارضی با یکدیگر ندارند. هر یک از آن‌ها جلوه‌ای از یک حقیقت کلی است که در مراحل مختلف مطرح می‌شود. کثرت مورد بحث در پلورالیسم دینی به گونه‌ای است که این کثرات با هم در تعارض و تناقض هستند. برای مثال متکلمین ما معتقدند نظریه توحید با تثلیث قابل جمع نیست و نمی‌توان آن‌ها را نشانگر یک حقیقت دانست. تکثر و تنوع فهم و تفسیر متون دینی نیز تنها می‌تواند پلورالیسم درون دینی را توجیه کند ونه پلورالیسم بین ادیان را. اینکه بگوییم فرهنگ‌های مختلف در فهم از متون موثر است مسئله درستی است ولی نمی‌تواند از بار مسئولیت برای رسیدن به تفسیر متون بکاهد. تفاوت فرهنگ‌ها نمی‌تواند ملاک خوبی برای درستی  و نادرستی یک امر باشد.

متکلمین اسلامی برای رد دیدگاه‌های پلورالیستی علاوه بر مباحث عقلی و کلامی،  به آیاتی متوسل می‌شوند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم؛

«اِنّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ الاِسْلام» (آل عمران/19)

«در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است»

«وَانِ آعْبُدُونی هذا صِراط مُسْتَقیم» (یس/61).

« و اینکه مرا بپرستید این است راه راست»

«اِهْدِنَا الصِراطَ الْمُسْتَقیم* صِراطَ الّذینَ انْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» (حمد/7-6).

«ما را به راه راست هدایت فرما، راه آنان که گرامیشان داشته‌ای نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان»

بهرام علیزاده

بخش اعتقادات تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.