رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی
رهبر انقلاب در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی(ع) بیان كردند؛"تسلط بر نفت" لیبی و "شیعه- سنی كردن" اعتراضهای بحرین دو ترفند جدید امریكا برای مهار انقلابهای مردمی
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قضایای اخیر بحرین تاكید كردند: ماهیت قیام ملت بحرین هیچ تفاوتی با قیام مردم در مصر، تونس، لیبی و یمن ندارد؛ زیرا مردم بحرین هم، خواستار حق رای در انتخاباتی آزاد هستند كه توقع زیادی نیست.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری متن کامل بیانات رهبرانقلاب به شرح ذیل است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على النّبىّ الأعظم و الصّراط الأقوم و اشرف ولد ءادم؛ سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد؛ و على ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین؛ سیّما بقیّةاللَّه فى الأرضین.
خداوند متعال را سپاسگزارم كه یك بار دیگر عمر داد و توفیق داد كه این موقعیت بسیار مبارك و مغتنم را درك كنم؛ روز اول سال در جوار آستان حضرت علىبنموسىالرضا (ارواحنا فداه و صلوات اللَّه علیه). عید سعید نوروز و آغاز سال نو را تبریك عرض میكنم به همهى شما برادران و خواهران و حضار عزیزى كه در این مجلس باشكوه و باعظمت حضور پیدا كردهاید؛ چه در این شبستان بزرگ، چه در صحنهاى متعدد كه مردم عزیز ما، برادران ما و خواهران ما در آنجا حضور دارند و سخن را میشنوند. این جمعیت در واقع نمونهاى از ملت ایران است. در این روز، از نقاط مختلف كشور، از شهرهاى گوناگون، از راههاى دور و نزدیك، مردم عزیز ما در این بارگاه و در سایهى بلندپایهى حضرت ابىالحسنالرضا (علیهالسّلام) حضور پیدا میكنند و متبرك میشوند. برادران و خواهران مشهدى هم در این جمع عظیم حضور دارند. به همه سلام عرض میكنم و تبریك میگویم.
عید نوروز ایرانى براى همهى ما مردم ایران و نیز مسلمانانى كه در كشورهاى دیگر عید نوروز را میشناسند و گرامى میدارند، فرصت مغتنمى است براى اینكه از این روز و از این مناسبت، در سمت و سوى حركت اسلامى استفاده كنیم. دأب و دِیدن اسلام این است: از همهى فرصتها، از همهى لحظههاى زندگى، از همهى مقاطع حیات در شكلهاى گوناگون استفاده شود، براى تكامل انسان، براى پیشرفت معنوى و مادى نوع بشر. ما ایرانىها میتوانیم با استفادهى از این مناسبت، به كارهائى كه اسلام ما را به آن دعوت كرده است، و در جهت احكام اسلامى و معارف اسلامى حركت كنیم؛ خودمان را با اهداف عالیهى اسلام آشنا كنیم. در این ایام، صلهى رحم، توجه به خداى متعال، شنیدن سخنان خوب از یكدیگر، و اجتماع در مراكز دینى و معنوى، از آن فرصتهاى مغتنمى است كه باید از آن استفاده كرد.
حقیقت این است كه مردم عزیز كشور ما در طول سالیان متمادى و بخصوص در اوقات حاكمیت نظام اسلامى بر كشور، از عید نوروز هم براى معنویت، براى معرفت، براى نزدیكى به خدا استفاده كردهاند. شاهد هم این است كه شما در ساعت تحویل اگر ملاحظه كنید، مىبینید بیشتر مردم در مراكز دینى، در بارگاهها، در زیارتگاهها و مشاهد مشرفه و در مساجد مشغول توجه و دعا و ذكرند. معناى این حركت عظیم این است كه ملت ایران از این آئین و از این سنت هم براى دین بهرهبردارى میكند. این باید خط شاخصى باشد براى ما در همهى امور، كه براى پیشرفت معرفت خود، معنویت خود، دین خود، استقرار احكام اسلامى و معارف اسلامى و اخلاق اسلامى بهرهبردارى كنیم. امیدوارم خداوند متعال همهى ما و همهى ملت ایران را بر این كار موفق بدارد.
امروز در این فرصتى كه خداى متعال این دیدار بابركت را نصیب كرده است، سه مطلب را من به شما برادران و خواهران عزیز مشهدى و زوار محترم عرض خواهم كرد.
مطلب اول، یك گزارشگونهى جمعبندى شدهاى است از سال 89 . با یك نگاه كلان ببینیم در سال 89 ملت ایران و مسئولان كشور در چه جهتى حركت كردند و چگونه راه را پیمودند. مطلب دوم در مورد سال جارى است كه امروز آغاز میشود؛ با توجه به شعارى كه براى امسال به ملت عزیزمان عرض كردهام - یعنى «جهاد اقتصادى» - و آنچه كه مناسب است در این زمینه انجام بگیرد. قسمت سوم، نگاهى به مسائل منطقه است؛ مسائل خاورمیانه، مسائل شمال آفریقا و آنچه كه در این منطقهى اسلامى در حال رخ دادن است، با توجه به تزویر و ترفندى كه دشمنان امت اسلامى در این رابطه در پیش گرفتهاند.
در بخش اول میتوانم عرض كنم كه شعار سال 89 - یعنى «همت مضاعف و كار مضاعف» - در طول سال مورد توجه قرار گرفت و ملت ما در بخشهاى گوناگون توانستند حقیقتاً از خودشان یك همت والا و بلند نشان دهند و كارِ مضاعف انجام بگیرد. البته نتائج همت بلند و كار مضاعف در بلندمدت شناخته خواهد شد؛ اما در همین نگاه ابتدائى هم كه انسان نگاه میكند به اوضاع سال 89 و آنچه كه مسئولان كشور انجام دادند و آنچه كه ملت عزیز ما در همراهى با مسئولان و خودشان آن را نشان دادند و به عرصه آوردند، نشانههاى همت مضاعف و كار مضاعف را مىبیند. در بسیارى از عرصهها این معنا مشهود است.
از علم و فناورى آغاز میكنیم. در آغاز سال 89 - در ایام عید - بنده توفیق پیدا كردم از یك بخش صنعتىِ حساس كشور بازدید كنم؛ در روزهاى آخر اسفند هم مجدداً توفیق پیدا كردم كه از یك نمایشگاه كارهاى برجستهى علمى و فناورى بازدید كنم و نتائج این حركت یكساله را كه خود، محصول كارهاى طولانىمدت است، به چشم ببینم. آنچه كه در بخش دانش پیشرفته و فناورى بالا امروز در كشور وجود دارد و در حال وقوع است، بسیار بیش از آن مقدارى است كه به مردم اطلاعرسانى شده است؛ این را من میتوانم به شما عرض كنم. از چند سال پیش، یك حركت علمىِ برجستهاى در بخشهاى مختلف آغاز شده است، كه خوشبختانه روزبهروز بر شتاب این حركت افزوده شده است.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قضایای اخیر بحرین تاكید كردند: ماهیت قیام ملت بحرین هیچ تفاوتی با قیام مردم در مصر، تونس، لیبی و یمن ندارد؛ زیرا مردم بحرین هم، خواستار حق رای در انتخاباتی آزاد هستند كه توقع زیادی نیست.
من یك وقتى این روایت را كه از معصوم (علیهالسّلام) است، عرض كردم، كه فرمود: «العلم سلطان»؛ یعنى علم و دانش براى یك ملت و براى یك فرد مایهى اقتدار است. «من وجده صال و من لم یجده صیل علیه»؛ كسى كه این قدرت را پیدا كند، دست برتر را دارد و آن كسى كه نتواند قدرت علمى را به دست بیاورد، زیردست باقى میماند و دیگران بر او دست برتر را خواهند داشت. علم و فناورى یك چنین خصوصیتى دارد. امروز حركت كشور در جهت به دست آوردن دانش و فناورى در بسیارى از رشتهها، بخصوص در رشتههاى بسیار نو و برترِ كشور مشهود است. در بخشهاى گوناگون؛ در بخش زیستفناورى، در بخش هوافضا، در بخش نانوفناورى، در بخش سلولهاى بنیادى، در تولید رادیوداروهاى بسیار مهم، در تولید داروهاى ضد سرطان، در تولید موتور توربینهاى بادى كه وابستگى انرژى كشور را از نفت تا حدود زیادى از بین میبرد، در تولید ابررایانهها كه براى كشور بسیار مهم است، در فناورى انرژىهاى نو - كه همهى اینها از دانشهاى سطح بالاى دنیا هستند - خوشبختانه انسان مشاهده میكند كه دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاینده و شتابنده مشغول پیشروى هستند؛ به طورى كه من در پیام نوروزى هم دیشب عرض كردم، آدرسها و گزارشهاى مراكز معتبر بینالمللى نشان میدهد كه در این قسمت، كشور شما از بسیارى از كشورهاى عالم پیشتر دارد حركت میكند و شتاب كشور چندین برابر متوسط شتاب جهانى است.
دو سه نكتهى مهم در این قضیهى پیشرفت علم و فناورى وجود دارد كه من مناسب میدانم عرض كنم. نكتهى اول این است كه بیشتر این دانشمندانى كه این كارها را دارند انجام میدهند، دانشمندان جوانند. عمر متوسط دانشمندانى كه در این كارها مشغول فعالیت هستند، سى و پنج سال است - یعنى غالباً جوان - كه حتماً بایستى به این جوانها اعتماد بشود. البته اساتید كاركشته و مؤمن هم در این كار نیز مشغول هستند، كه بسیار مغتنم است.
نكتهى بعد این است كه مجموعهاى كه این كارهاى عظیم و گسترده را انجام میدهد، داراى روحیهى قوى، داراى اعتماد به نفس بالا، داراى خودباورى است؛ كه سرمایهى اصلى این است. سرمایهى اصلى، نیروى انسانى است. آنچه كه كشور ما دارد، این است. جوانهاى ما با روحیهى قوى در حال پیشروى در این میدانند و باور دارند كه همهى كارهائى كه زیرساختهاى آن در كشور آماده باشد، از دست آنها ساخته است.
نكتهى بعدى در مسئلهى پیشرفت علم این است كه زنجیرهى علم، فناورى، تولید محصول و تجارىسازى - كه این زنجیرهى بسیار مهمى است - در حال شكلگیرى است؛ یعنى دانش را تولید میكنند، آن را تبدیل به فناورى میكنند، محصول را تولید میكنند، محصول را به بازار تجارت جهانى مىآورند و براى كشور تولید ثروت میكنند. این دانش فقط دلخوشكنك نیست، كه ما بدانیم حالا در این زمینه پیشرفت كردیم؛ نه، این دانش كشور را ثروتمند میكند، سودش به همهى مردم میرسد. این، كشاندن مسیر تولید علم به ثروت ملى كشور است و پاسخگوئى به نیازهاى ملت. این در زمینهى علم، كه حقاً و انصافاً همت مضاعف و كار مضاعف در آن مشهود است.
گزارش دولت میگوید كه در سال 89 یك میلیون و ششصد هزار شغل ایجاد شده است؛ كه اگر این گزارش دقیق باشد، معنایش این است كه پانصد هزار شغل بیش از پیشبینى فراهم شده است.
زمینهى دیگرى كه در آن، همت مضاعف را انسان مشاهده میكند و به دنبال خود، دریائى از كار به وجود مىآید، مسئلهى عرصههاى اقتصادى است كه یك نمونهى آن، گام بلند هدفمند كردن یارانههاست. خوب است ملت عزیز ما بدانند كه همهى صاحبنظران اقتصادى - چه آن كسانى كه از لحاظ دیدگاههاى اقتصادى با دولت فعلى موافقند، و چه آن كسانى كه دیدگاههاى اقتصادى آنها مخالف با نظرات دولت فعلى است - متفقند كه هدفمند كردن یارانهها یك كار بسیار لازم، بسیار اساسى و بسیار مفید است. این، جزو آرزوهائى بود كه سالهاى گذشته از دولتها مطالبه میشد. ورود در این میدان، كار دشوار و سختى است؛ زمینهها هم آماده نبود. بحمداللَّه اكنون این كار شروع شده است. همكارى ملت و دولت در این زمینه هم انصافاً عالى بود. حركت مردم در جهت هدفمند كردن یارانهها، حركت عالىاى بود. آثار این كار در آینده بتدریج آشكار میشود؛ اگرچه تا امروز هم بعضى از آثار مثبت آن آشكار شده است. اهداف مهم این كار، در درجهى اول، توزیع عادلانهى یارانههاست. دستگاه مدیریت كشور یارانههائى را بین مردم تقسیم میكند. با شكل قبلى، این یارانهها به كسانى كه بیشتر پول داشتند، بیشتر مصرف میكردند، بیشتر میرسید؛ اما به كسانى كه كمتر پول داشتند، كمتر مصرف میكردند، این یارانهها كمتر میرسید. با هدفمند كردن یارانهها، توزیعِ عادلانه انجام میگیرد؛ یعنى به همه، به نسبت واحدى میرسد. این، یك گام بلند در جهت ایجاد عدالت اجتماعى است.
یك هدف دیگر، مدیریت مصرف منابع عمومى كشور است؛ از جمله آب، از جمله انرژى. در دو سال قبل از این، ما شعار سال را «اصلاح الگوى مصرف» قرار دادیم؛ صرفهجوئى، دورى از اسراف. این، یكى از راههائى است كه میتواند الگوى مصرف را به معناى واقعى كلمه اصلاح كند؛ كمااینكه تاكنون هم آثارى از آن دیده شده است. در همین چند ماهى كه هدفمندى یارانهها دارد اجرا میشود، مصرف انرژى پائین آمده است؛ كه این به نفع كشور است. اسراف در نان و دور ریختن نان و ضایع شدن گندم - كه نعمت بزرگ خداست و با چه زحمتى به دست مىآید - كم شده است، مصرفها تعادل پیدا كرده است. این از جملهى فوائدى است كه تاكنون حاصل شده و البته فوائد بسیارى انشاءاللَّه در آینده خواهد داشت. اصلاح ساختار اقتصاد هم از این قبیل است.
از جملهى كارهائى كه باز همت مضاعف را در زمینهى اقتصاد نشان میداد، افزایش صادرات غیرنفتى است. بودجهى كشور ما متأسفانه از دهها سال پیش به این طرف، وابستهى به نفت است. این روش را همهى اقتصاددانهاى دلسوز رد میكنند؛ این روش در كشور ما عادت شده است. نفت را استخراج كنند، بفروشند، از پول آن كشور را اداره كنند؛ این شیوهى غلطى است. من سالها پیش این را گفتم كه یكى از آرزوهاى من این است كه یك روزى ما بتوانیم كشور را جورى اداره كنیم كه حتّى اگر لازم بود، یك قطره نفت هم صادر نكنیم و كشور اداره شود. این چیزى است كه تا امروز پیش نیامده است. البته كار آسانى هم نیست، كار بسیار مشكلى است. افزایش صادرات غیرنفتى موجب میشود كه ما به این هدف نزدیك شویم؛ و این كار دارد انجام میگیرد. سال 89 گام بلندى در این راه برداشته شد.
از جملهى چیزهائى كه همت مضاعف را در زمینهى اقتصادى نشان میدهد، مواجههى هوشمندانه و مقتدرانه با تحریمهائى است كه غرب به سردمدارى آمریكا و متأسفانه پیروى كوركورانهى بعضى از دولتهاى اروپائى از آمریكا علیه ایران اعمال كرد. از اول سال 89 اینها به خیال خودشان حركت تحریم ایران را تشدید كردهاند. خودشان در محاسباتشان - كه خبرهایش به ما میرسید - صحبت میكردند، میگفتند كه این تحریمها پنج شش ماهه جمهورى اسلامى و ملت ایران را به زانو درمىآورد؛ تصورشان این بود. آنها به فكر بودند كه به وسیلهى تحریمها كار را آنچنان بر ملت ایران دشوار كنند و دائره را آنچنان بر ملت ایران تنگ كنند كه ملت ایران به نظام خودشان، به جمهورى اسلامى معترض شوند؛ هدفشان این بود. یك برخورد هوشمندانه و قدرتمندانهاى با این تحریمها انجام گرفت و تیغ دشمن كُند شد. دشمن نتوانست با این تحریمها به هدفهاى خود دست پیدا كند. خوشبختانه با تلاش زیاد، با كار متراكم شبانهروزى، مسئولان در بخشهاى مختلف توانستند از این عقبه عبور كنند. امروز خود غربىها اعتراف میكنند، میگویند تحریم ایران دیگر فایدهاى ندارد.
از جملهى چیزهائى كه همت مضاعف را در زمینهى اقتصادى نشان میدهد، مواجههى هوشمندانه و مقتدرانه با تحریمهائى است كه غرب به سردمدارى آمریكا و متأسفانه پیروى كوركورانهى بعضى از دولتهاى اروپائى از آمریكا علیه ایران اعمال كرد.
گفتند بنزین را تحریم میكنیم. یكى از مشكلات كار ما در طول زمان همین بوده است؛ ما كشور تولیدكنندهى نفت، مبالغ زیادى فرآوردهى نفت را كه بنزین است، از خارج وارد میكردیم. اینها گفتند این نقطه ضعف جمهورى اسلامى است، نمیگذاریم بنزین وارد شود. مسئولین كشور ما، قبل از آنكه آنها دست به كار شوند، مشغول تهیهى مقدمات شدند. كار به جائى رسید كه در تولید بنزین، كشور عزیز ما خودكفا شد؛ این به بركت تحریم آنها بود. «انّ اللَّه یؤیّد هذا الدّین بأقوام لا خلاق لهم». به وسیلهى تحریم آنها، مسئولین ما به فكر افتادند؛ تلاش كردند، ما از وارد كردن بنزین بىنیاز شدیم. من این را در همین نمایشگاهى هم كه آخر اسفند رفتیم، از زبان چند نفر از این دانشمندان جوان شنیدم. به من گفتند كه ما میخواستیم این دستگاه را تولید كنیم، رفتیم ابزارش را از خارج تهیه كنیم، به ما گفتند شما تحریمید، به شما نمیدهیم؛ فهمیدیم خودمان باید درست كنیم. آمدیم داخل فكر كردیم، زحمت كشیدیم، تلاش كردیم، بدون احتیاج به بیگانه این را ساختیم. این، برخورد هوشمندانه است. هم مسئولین كشور، هم آحاد مردم، با تحریمهاى دشمن اینجور برخورد كردند؛ یعنى دشمن را از بُرندهترین ابزارهائى كه در اختیار داشت، محروم كردند. مثل این است كه در یك جنگى، شما اسلحه را از دست دشمن بگیرید؛ و گرفتید. این هم یكى دیگر از همتهاى مضاعف.
در زمینهى اشتغال، كارهاى خوبى انجام گرفته است. گزارش دولت میگوید كه در سال 89 یك میلیون و ششصد هزار شغل ایجاد شده است؛ كه اگر این گزارش دقیق باشد، معنایش این است كه پانصد هزار شغل بیش از پیشبینى فراهم شده است. در ایجاد مسكن روستائى، در ایجاد مسكن شهرى، در ایجاد بزرگراهها و خطوط مواصلاتى، در ایجاد ارتباطات الكترونیك و و و - كه همهى اینها براى كشور كارهاى زیرساختى و زیربنائى است - كارهاى خوبى صورت گرفته است. این، عرصهى اقتصاد.
در عرصههاى دیگر هم كارهاى زیادى انجام گرفته است، كه چون وقت محدود است، میگذریم. به هر حال آنچه كه سال 89 براى ما مشخص كرده است، این است كه بحمداللَّه این سال به معناى واقعى كلمه، سال همت مضاعف و كار مضاعف بود. البته سال 89 خصوصیت ویژهاى ندارد؛ امسال هم، سال بعد هم، ده سال بعد هم، سال همت مضاعف و كار مضاعف است. ملت ایران و مسئولین در هر دورهاى بایستى همت بلند و همت مضاعف داشته باشند و كار مضاعف بكنند تا ما بتوانیم به آنجائى كه شایستهى ملت ایران است، انشاءاللَّه برسیم.
در مورد شعار امسال و كارى كه امسال باید انجام بگیرد. البته سرفصلهاى مهمى وجود دارد كه همه داراى اولویتند. مثلاً تحول نظام ادارى یك كار لازم است كه باید انجام بگیرد؛ تحول آموزش و پرورش، یك كار بنیانى است؛ جایگاه علوم انسانى در دانشگاهها و در مراكز آموزش و تحقیق، یك كار اساسى است؛ مسائل مربوط به فرهنگ عمومى، مسائل مربوط به اخلاق جامعه، این كارها همهاش كارهاى مهمى است؛ لیكن به نظر صاحبنظران، امروز در این برههى از زمان، مسئلهى اقتصادى از همهى مسائل كشور فوریت و اولویت بیشترى دارد. اگر كشور عزیز ما بتواند در زمینهى مسائل اقتصادى، یك حركت جهادگونهاى انجام بدهد، این گام بلندى را كه برداشته است، با گامهاى بلند بعدى همراه كند، بلاشك براى كشور و پیشرفت كشور و عزت ملت ایران تأثیرات بسیار زیادى خواهد داشت. ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامى را در زمینهى حل مشكلات اقتصادى به همهى دنیا نشان دهیم؛ الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند كه یك ملت در سایهى اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت كند.
آنچه كه در این زمینه با عنوان شاخص وجود دارد و مهم است، رشد پرشتاب كشور به میزان تعیین شدهى در برنامهى پنجم است كه اعلام شده است؛ یعنى حداقل رشد هشت درصدى. در این رشد، سهم بیشتر مربوط به بهرهورى است؛ یعنى ما بتوانیم از امكانات كشور به شكل بهترى استفاده كنیم. من دو سال قبل در زمینهى مسئلهى صرفهجوئى و مشكلاتى كه در باب بهرهورى وجود دارد، در همین سخنرانىِ اول سال مطالبى عرض كردم. مردم باید اینها را بدانند. من به مسئولان كشور توصیه میكنم كه در زمینهى اهمیت ارتقاء سهم بهرهورى در رشد اقتصادى كشور با مردم حرف بزنند؛ بگویند ارتقاء سهم بهرهورى در رشد اقتصادى كشور و همچنین كاهش فاصلهى درآمدى دهكهاى بالا و پائین جامعه - این شكاف درآمدها، شكاف اقتصادى بین بخشهاى مختلف جامعه - چقدر اهمیت دارد. این فاصلهها و شكافها مطلوب ما نیست؛ اسلام این را نمىپسندد. تا حدى كه در برنامهى پنجم تعیین شده است، باید تلاش كنند این كارها انجام بگیرد.
كاهش نرخ بیكارى و افزایش اشتغال در كشور، از جملهى مسائل بسیار اساسى و مهم است. همچنین مسئلهى افزایش سرمایهگذارى بخش خصوصى و كمك به بخش خصوصى كه بتواند در زمینهى مسائل اقتصادى كشور سرمایهگذارى كند، از جملهى مسائل مهم و اساسى است؛ كه یكى از كارهاى مهم در این باب، ایجاد تعاونىهاست، كه به وسیلهى تعاونىها سرمایههاى بزرگ تشكیل بشود و بتوانند در مسائل مهم اقتصادى كشور سرمایهگذارى كنند و گرههاى مهم را باز كنند و دولت بتواند این كار را انجام دهد. بایستى زیرساختهاى حقوقى و قانونىاش آماده شود. این، یعنى حمایت از شكوفائى كار.
صرفهجوئى در مواد اساسى، از جمله صرفهجوئى در مصرف آب. امروز نود درصد آبى كه ما در كشور مصرف میكنیم، در بخش كشاورزى مصرف میشود. اگر دولت به توفیق الهى بتواند شیوههاى آبیارى كشاورزى را اصلاح كند، اگر از این نود درصد، ده درصد كم بشود، شما ببینید چه اتفاقى مىافتد. غیر از بخش كشاورزى، در همهى بخشهاى دیگر - بخش خانگى، بخش صنعتى و بخشهائى كه احتیاج به آب دارد - ما فقط از ده درصد آب كشور داریم استفاده میكنیم. اگر ما بتوانیم در بخش كشاورزى ده درصد صرفهجوئى كنیم، ببینید چه اتفاقى مىافتد. در واقع امكانات بهرهبردارى از آب در بخش غیر كشاورزى دو برابر میشود؛ كه این بسیار چیز مهم و باارزشى است.
مشاركت مستقیم مردم در امر اقتصاد، لازم است. این نیازمند توانمند شدن است، نیازمند اطلاعات لازم است؛ كه اینها را باید مسئولین در اختیار مردم بگذارند و امیدواریم انشاءاللَّه این روند روزبهروز توسعه پیدا كند. البته رسانهها نقش دارند، رادیو و تلویزیون نقش دارند، میتوانند مردم را آگاه كنند؛ دولت هم باید فعال برخورد كند و بتوانند انشاءاللَّه مسئلهى اقتصادى را پیش ببرند.
خب، اگر ما بخواهیم این حركت عظیم اقتصادى در كشور در سال 90 انجام بگیرد، یك الزاماتى هم دارد. این الزامات را هم من فهرستوار عرض بكنم. اولاً روحیهى جهادى لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائى كه با روحیهى جهادى وارد میدان شده، پیش رفته؛ این را ما در دفاع مقدس دیدیم، در جهاد سازندگى دیدیم، در حركت علمى داریم مشاهده میكنیم. اگر ما در بخشهاى گوناگون، روحیهى جهادى داشته باشیم؛ یعنى كار را براى خدا، با جدیت و به صورت خستگىناپذیر انجام دهیم - نه فقط به عنوان اسقاط تكلیف - بلاشك این حركت پیش خواهد رفت.
دوم، استحكام معنویت و روح ایمان و تدین در جامعه است. عزیزان من! این را همه بدانند؛ تدین جامعه، تدین جوانان ما، در امور دنیائى هم به ملت و به جامعه كمك میكند. خیال نكنند كه متدین شدن جوانان، اثرش فقط در روزهاى اعتكاف در مساجد یا در شبهاى جمعه در دعاى كمیل است. اگر یك ملت جوانانش متدین باشند، از هرزگى دور خواهند شد؛ از اعتیاد دور خواهند شد؛ از چیزهائى كه جوان را زمینگیر میكند، دور خواهند شد؛ استعداد آنها به كار مىافتد، كار میكنند، تلاش میكنند؛ در زمینهى علم، در زمینهى فعالیتهاى اجتماعى، در زمینهى فعالیتهاى سیاسى، كشور پیشرفت میكند. در اقتصاد هم همین جور است. روحیهى معنویت و تدین، نقش بسیار مهمى دارد.
یك شرط دیگر این است كه كشور به مسائل حاشیهاى مبتلا نشود. ببینید، در بسیارى از اوقات یك مسئلهى اصلى در كشور وجود دارد كه همه باید همت كنند و به سراغ این مسئلهى اصلى بروند؛ باید مسئلهى كانونى كشور این باشد؛ اما ناگهان مىبینیم از یك گوشهاى یك صدائى بلند میشود، یك مسئلهى حاشیهاى درست میكنند، ذهنها متوجه آن میشود. این مثل این میماند كه در یك مسافرت مهمى، كاروانى، قطارى دارد حركت میكند، هدفش رسیدن به یك نقطهى خاص است؛ ناگهان ذهنها را مشغول كنند به یك چیز حاشیهاى در بیابان، از راه باز بمانند، احیاناً امكان ادامهى حركت هم از آنها گرفته شود. مسائل حاشیهاى نباید به میان بیاید. مردم ما خوشبختانه قدرت تحلیل دارند، هوشمندند، هوشیارند؛ میتوانند مسائل فرعى و حاشیهاى را از مسائل اصلى جدا كنند. توجه شود مسائل حاشیهاى كانون توجه افكار عمومى قرار نگیرد.
در قضایاى منطقه، موضع نظام جمهورى اسلامى روشن است. موضع ما، دفاع از ملتها و حقوق ملتهاست.
یك شرط دیگر، حفظ اتحاد و انسجام ملى است. این اتحادى كه امروز در میان مردم و در بین مردم و مسئولین وجود دارد، مردم به مسئولینِ خودشان علاقهمندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها كمك میكنند، با آنها همراهى میكنند، بین خود مردم اتحاد و وحدت وجود دارد، بایستى باقى بماند و روزبهروز تقویت شود. یكى از نقشههاى بزرگ دشمنان ملت ایران، ایجاد تفرقه و شكاف در داخل بوده است؛ به بهانهى قومیت، به بهانهى مذهب، به بهانهى گرایشهاى سیاسى، به بهانهى جناحبندىها، به بهانههاى گوناگون. اتحاد را باید حفظ كرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همهى كسانى كه به كشورشان علاقهمندند، به نظام مردمسالارى دینى - كه مایهى افتخار امروز ملت ایران است - علاقهمندند، باید با هم هماهنگى داشته باشند. مسئولین كشور هم همین جور؛ آنها هم باید سعى كنند اگر گلهاى از هم دارند - كه گاهى ممكن است این گلهها بحق هم باشد - این گله را در معرض افكار عمومى مطرح نكنند؛ این ضربهى به اتحاد ملى است؛ این را همه توجه داشته باشند. من به مسئولین كشور به طور جد این را تذكر و هشدار میدهم. ممكن است مسئولین از هم گله داشته باشند - كه همیشه بوده؛ از اول انقلاب كه ما دستاندركار مسائل بودیم، دیدیم؛ گاهى قوهى مجریه از قوهى مقننه، گاهى قوهى مقننه از قوهى قضائیه، گاهى قوهى قضائیه از قوهى مجریه گلههائى داشتند؛ طبیعت كار هم همین است، گله به وجود مىآید - ممكن است گلهها بحق هم باشد؛ اما این را نباید در عرصهى افكار عمومى بیاورند، ذهن مردم و دل مردم را ناراحت كنند، مردم را مأیوس كنند؛ بین خودشان حل كنند. مهمترین مسائل دنیا با مذاكره قابل حل است؛ این مسائل جزئى اهمیتى ندارد. پس انسجام قوا با یكدیگر، هماهنگى قوا با یكدیگر هم مهم است.
البته من این نكته را حتماً تذكر بدهم؛ گاهى اوقات این شعارى كه ما براى سال اعلام میكنیم، بعد ناگهان مىبینیم همهى در و دیوارهاى تهران و شهرهاى دیگر پر شده از تابلو، كه این شعار رویش نوشته شده. این فایدهاى ندارد. گاهى كارهاى پرهزینهاى انجام میگیرد؛ چه لزومى دارد؟ آنچه كه من از مسئولین و از مردم عزیزمان توقع دارم، این است كه این شعار را بشنوند، باور كنند و دنبال كنند. تابلو كردن و در و دیوار را پر كردن و عكس زدن و اینها هیچ لزومى ندارد. اگر هزینهاى نداشته باشد، لزومى ندارد؛ اگر هزینه داشته باشد، اشكال هم دارد. هیچ لزومى ندارد كارهاى پرهزینه را انجام بدهند.
البته محوریت اقتصاد كه من عرض كردم، به معناى غفلت از عرصههاى دیگر تلقى نشود. در عرصههاى دیگر، مخصوصاً در همان عرصهى علم و فناورى، باید به این دانشمندان جوان كمك شود، به آنها اعتماد شود تا بتوانند كارهاى بزرگ را انجام دهند.
و اما مسائل منطقه. حوادثى كه اخیراً در منطقه اتفاق افتاده است - حوادث مصر، تونس، لیبى، بحرین - حوادث بسیار مهمى است. یك تحول بنیانى دارد در این منطقهى اسلامى و عربى انجام میگیرد؛ این نشانهى بیدارى امت اسلام است. همین چیزى كه دهها سال است شعار آن در جمهورى اسلامى داده میشود، امروز در متن زندگى این كشورها دارد خود را نشان میدهد.
دو خصوصیت در این تحولات وجود دارد: یكى عبارت است از حضور مردم، و دیگرى عبارت است از سمت و سوى دینى در این حركتها. این، دو عنصر اساسى است. حضور مردم با جسم خودشان؛ همان اتفاقى كه در انقلاب اسلامى افتاد. احزاب و پشت میز نشینها و برج عاج نشینها و تحلیلگرهاى ذهنى هیچ كارى نتوانستند انجام دهند. هنر بزرگ امام بزرگوار ما این بود كه توانست مردم را وارد صحنه كند. وقتى مردم به عرصه آمدند، جسم خودشان را، دل خودشان را، نیت و همت خودشان را وارد عرصه كردند، گرههاى كور باز شد، راههاى بنبست گشوده شد. امروز همین اتفاق دارد در كشورهاى دیگر مىافتد. در مصر یا در تونس مردم آمدند وارد صحنه شدند؛ والّا روشنفكران و برج عاج نشینها همیشه بودند، همیشه هم حرف میزدند؛ خیلى از اوقات هم مردم را دعوت میكردند، كسى به حرف آنها چندان توجهى نمیكرد. اینجا خود مردم وارد صحنه و عرصه شدند و گرایش و جهتگیرى آنها هم جهتگیرى دینى است؛ یعنى نماز جمعه است، نماز جماعت است، نام خداست، علماى دینند، افراد مبلّغ دین و بنیانگذاران تفكر نوین دینى در بعضى از كشورها هستند. اینها وارد میدان شدند، لذا مردم هم آمدند توى صحنه. این، خصوصیت این قضیه است. چرا آمدند؟ آن چیزى كه آنها را كشاند، به صورت واضحى مسئلهى عزت و كرامت انسانى آنها بود. در مصر، در تونس و همچنین در كشورهاى دیگر، غرور مردم به دست این حاكمان ظالم جریحهدار شده بود. فرض كنید مردم مصر مشاهده میكردند كسى كه در رأس كشورشان قرار دارد، به نیابت اسرائیل، كثیفترین كارها و جنایتها را مرتكب میشود. در قضیهى محاصرهى غزه اگر حسنى مبارك با اسرائیل همكارى نمیكرد، اسرائیل نمیتوانست غزه را آنجور زیر فشار قرار دهد و آن جنایتها را مرتكب شود. حسنى مبارك وارد میدان شد، كمك كرد، راه ورود و خروج غزه به مصر را بست. بعد اطلاع پیدا كردند كه مردم غزه از زیر كانال زدند، از زیرزمین حركت میكنند. براى اینكه مردم مظلوم غزه دیگر نتوانند این كار را هم انجام دهند، دیوارهاى فولادى به ارتفاع سى متر درست كردند، كردند توى زمین، تا راه این كانالها را ببندند! این كارها را حسنى مبارك كرد. خب، ملت مصر دارند این را مىبینند؛ لذا غرور ملت جریحهدار شد. نظیر این در كشورهاى دیگر هم وجود دارد.
مثلاً در لیبى با اینكه قذافى در سالهاى اولِ روى كار آمدن، گرایش ضد غربى نشان میداد، اما در سالهاى اخیر خدمات بزرگى به غربىها كرد. آنها هم به چشم خودشان دیدند كه با یك تهدید خشك و خالى، این آقا امكانات هستهاى خودش را جمع كرد، همه را سوار كشتى كرد، داد به غربىها، گفت ببرید! ببینید ملت ما در چه وضعیتى قرار دارد، آنها در چه وضعیتى قرار دارند. ملت ما مشاهده كرد كه همهى دنیا به سردمدارى آمریكا علیه حركت هستهاى ایران قیام كردند؛ تحریم كردند، دعوا كردند، تهدید نظامى كردند، گفتند حمله میكنیم، چه میكنیم. مسئولین كشور نه فقط عقبنشینى نكردند، بلكه علىرغم دشمن، امكانات هستهاى خودشان را هر سال چندین برابر از سال قبل بیشتر كردند. آنجا مردم دیدند كه مسئول كشورشان دستور داد همان امكاناتى كه داشتند، همه را در مقابل تهدید غربىها، یا به قول خودشان در مقابل مشوقهاى غربىها جمع كردند. مثل اینكه یك آبنبات ترشى، شكلاتى توى دهن یك بچهاى بگذارند، به اینها مشوق دادند، اینها هم همه را از دست دادند و رفتند! خب، ملت این را مىبیند، دلش خون میشود، غرورش جریحهدار میشود. در همهى این كشورهائى كه مردم آنها قیام كردند، این قضیه مشاهده میشود.
خب، موضع آمریكائىها چه بود؟ براى ما این مهم است. آمریكائىها اول در مقابل این حوادث متحیر ماندند، دچار بىتحلیلى شدند؛ نمیفهمیدند چه دارد اتفاق مىافتد، باورشان نمىآمد. بعد از آنكه این حوادث اتفاق افتاد، چون تحلیل درستى از حوادث نداشتند، مردم را نمیشناختند، مواضع متناقضى گرفتند. البته آنچه كه تا امروز در مورد این كشورها و دیگر كشورها همواره در رفتار آمریكائىها دیده شده، پشتیبانى از دیكتاتورها بوده است. از حسنى مبارك تا آخرین لحظهاى كه میشد دفاع كنند، دفاع كردند؛ بعد دیدند دیگر نمیشود، آن وقت انداختنش دور! این هم یك درس عبرتى است براى سردمداران وابستهى به آمریكا كه بدانند آن وقتى كه دیگر تاریخ مصرف خود را طى كنند و فایدهشان را از دست بدهند، اینها مثل یك پارچهى كهنهاى آنها را دور مىاندازند و به آنها اعتنائى نمیكنند! اما اینها تا آخرین لحظه از دیكتاتور دفاع و حمایت كردند.
آنچه كه براى غرب و براى آمریكا اتفاق افتاد، حقیقتاً غیر قابل تحمل بود و هست. مصر یكى از ستونهاى اصلى سیاست خاورمیانهاى آمریكاست؛ به این سیاست متكى بودند. آنها نتوانستند این ستون را به نفع خودشان حفظ كنند؛ ملتها فائق آمدند. آمریكائىها تلاش كردند شاكلهى آن نظام را حفظ كنند. این تزویرها و ترفندهاى آمریكائىِ غربى است، موذیانه و خباثتآلود، اما در عین حال سطحى؛ كه اگر ملتها هوشیار باشند، میتوانند این تزویرها را رو كنند، این ترفندها را باطل كنند. آمریكائىها سعى كردند حالا كه حسنى مبارك را در مصر یا بنعلى را در تونس از دست دادند، شاید بتوانند شاكلهى نظام را حفظ كنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقى بماند؛ لذا اصرار و پافشارى كردند كه در آن كشورها یك نخستوزیر حتماً باید بماند؛ اما ملتها قیام خودشان را ادامه دادند، بر این ترفند هم فائق آمدند و این دولتها را هم ساقط كردند. به توفیق الهى، به حول و قوهى الهى، سلسلهى شكستهاى آمریكا در این منطقه ادامه پیدا خواهد كرد.
آنچه كه من به طور قاطع عرض میكنم، این است كه به توفیق پروردگار یك حركت جدیدى در این منطقه آغاز شده است. این حركت، حركت ملتهاست؛ حركت امت اسلامى است؛ حركت با شعار اسلام است؛ حركت به سمت اهداف اسلامى است؛ نشاندهندهى بیدارى عمومى ملتهاست و طبق وعدهى الهى، این حركت قطعاً و یقیناً به پیروزى خواهد رسید.
اینها بعد از آنكه عوامل خود را در این كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پیش گرفتند: یكى فرصتطلبى، یكى شبیهسازى. فرصتطلبىشان این بود كه خواستند این انقلابها را مصادره كنند؛ یعنى سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهى كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بیاورند. آنها در این كار شكست خوردند. دوم، شبیهسازى بود. شبیهسازى یعنى شبیه آنچه را كه در مصر و در تونس و در لیبى و در بعضى از كشورهاى دیگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ایران - ایرانِ مردمسالارى دینى، ایرانِ ملت - پیاده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعیف، فرومایه، حقیقتاً دستخوش هوىهاى نفسانى، سعى كردند شاید بتوانند این كار را بكنند. خواستند در اینجا حركتِ شكستخورده، حركت كاریكاتورىِ مضحك به وجود بیاورند؛ اما خب، ملت ایران توى دهنشان زد. ...(1) منافق واقعى آمریكاست. نفاق واقعى، عملى است كه اینها دارند انجام میدهند؛ ادعاى دفاع از ملتها. در مورد مصر نفاق به خرج میدهند، میگویند ما طرفدار ملتیم؛ دروغ میگویند. اینها با دشمن ملت تا لحظهى آخر همكارى كردند. در مورد تونس عین همین حرف را میزنند، میگویند طرفدار ملتیم. حالا بد نیست ملت عزیز ما بدانند كه رئیسجمهور آمریكا به ملت ایران پیغام داده كه ما طرفدار شما هستیم! ادعا میكنند كه ما با دیكتاتورى مخالفیم، با حقوق ملتها موافقیم؛ دروغ میگویند. اینها نه فقط به ملتهاى دیگر رحم نمیكنند، بلكه به ملت خودشان هم رحم نمیكنند. همین رئیس جمهور كنونى آمریكا هزارها میلیارد دلار را در وضعیت اقتصادى بسیار بد ركود آمریكا از كیسهى ملت آمریكا صرف كرد براى اینكه بانكها را زنده نگه دارد، صنایع اسلحهسازى را زنده نگه دارد، صنایع نفت را زنده نگه دارد؛ یعنى كمپانىها را. از جیب مردم صرف كمپانىها میكنند، كیسهى كمپانىها را پر میكنند، كیسهى بانكها را پر میكنند؛ لذا به مردمِ خودشان هم رحم نمیكنند. امروز ملت آمریكا در بحران اقتصادىِ همهگیرِ عمیق دست و پا میزنند، راه علاجى هم ندارند. حالا شكنجهگاه گوانتانامو و ابوغریب عراق و بقیهى شكنجهگاهها باز داستان جداگانه و مفصلى است. اینها ملتها را نمیفهمند، درك نمیكنند. آیا رئیس جمهور كنونى آمریكا میفهمد چه دارد میگوید؟ واقعاً متوجه است كه پشت سر سیاستهاى او كىاند، یا نمیفهمد و غافل و گیج است؟ این را دیگر ما نمیدانیم. میگوید مردم در میدان آزادى تهران، همان مردم میدان التحریر مصرند. راست میگوید؛ در بیست و دوى بهمنِ هر سال، در میدان آزادى، همین ملتند كه جمع میشوند و شعار آنها «مرگ بر آمریكا» است.
در قضایاى منطقه، موضع نظام جمهورى اسلامى روشن است. موضع ما، دفاع از ملتها و حقوق ملتهاست. ما با ملتهاى مسلمان و ملتهاى مظلوم در هر نقطهى عالم موافقیم؛ با زورگویان و مستكبران و دیكتاتورها و خبیثها و سلطهگران و غارتگران در هر نقطهى دنیا مخالفیم؛ این موضع ملت ایران و موضع نظام اسلامى است؛ این موضع آشكار و عیان نظام جمهورى اسلامى است. سیاستها این است، دلها این است، منطقها و بیانها هم این است؛ هم از سوى ملت، هم از سوى مسئولین.
دو نقطهى قابل توجه وجود دارد: یك نقطه لیبى است، یك نقطه بحرین است. در قضیهى لیبى، ما رفتارى را كه دولت لیبى با مردم در پیش گرفته بود و در پیش گرفته است - كشتار مردم، فشار بر مردم، بمباران شهرها، كشتن غیر نظامیان - صددرصد محكوم میكنیم؛ اما ورود آمریكائىها، دخالت آمریكا و غربىها را هم صددرصد محكوم میكنیم. آنها ادعا میكنند كه ما میخواهیم به دفاع از مردم وارد لیبى شویم، یا در لیبى عملیات نظامى انجام میدهیم؛ این اصلاً قابل قبول نیست. آنها اگر حقیقتاً طرفدار مردم لیبى بودند، اگر دلشان به حال مردم لیبى میسوخت، الان یك ماه است كه مردم لیبى دارند بمباران میشوند؛ میخواستید كمكشان كنید، به آنها اسلحه بدهید، امكانات بدهید، ضد هوائى بدهید. به جاى این كارها، یك ماه نشستند كشتار مردم را تماشا كردند؛ حالا میخواهند وارد شوند! پس شما به دفاع از مردم نیامدهاید؛ شما دنبال نفت لیبى هستید، شما دنبال گرفتن جاى پا در لیبى هستید. شما میخواهید از لیبى به عنوان یك جاى پا استفاده كنید تا دولتهاى انقلابىِ آیندهى مصر و تونس را كه دو طرف لیبى قرار دارند، زیر نظر داشته باشید. نیت شما نیت فاسدى است. ما قبول نمیكنیم این حركتى را كه غربىها به سردمدارى آمریكا دارند انجام میدهند. سازمان ملل كه باید در خدمت ملتها باشد، متأسفانه شده آلت دست اینها؛ هرچه مورد نیاز اینهاست، برایشان فراهم میكند! این ننگ است براى سازمان ملل. بنابراین در لیبى حضور قدرتهاى بیگانه، حضور غربىها هیچ قابل قبول نیست. اگر میخواهند به مردم لیبى كمك كنند، راه كمك براى مردم باز است؛ میتوانند مردم را كمك كنند، تجهیز كنند، مردم خودشان مسئلهشان را با قذافى و دیگران حل كنند؛ شما چرا وارد میشوید؟
و اما مسئلهى بحرین. مسئلهى بحرین از لحاظ ماهیت، درست مثل مسائل دیگر كشورهاى منطقه است. یعنى مسئلهى بحرین با مسئلهى مصر، با مسئلهى تونس، با مسئلهى لیبى هیچ فرقى ندارد؛ ملتى هستند، حكومتى بر سر آنهاست كه حقوق آنها را نادیده میگیرد. ملت بحرین با این قیامشان چه میخواستند؟ خواستهى اساسى آنها این است كه انتخابات انجام بگیرد، هر یك نفر آدم یك رأى داشته باشد؛ این چیز زیادى است؟ این توقع زیادى است؟ در شكل كار در بحرین یك صورت انتخاباتى وجود دارد، لیكن مطلقاً مردمِ آنجا از حق رأى دادن به این معنا كه هر یك نفر یك رأى داشته باشد، برخوردار نیستند؛ دارد به آنها ظلم میشود. خب، اینجا غربىها فرصت را مغتنم شمردند، براى اینكه در قضایاى منطقه دخالت كنند، با طرح یك مسئلهى جدید؛ مسئلهى شیعه و سنى. چون مردم بحرین بیچارهها شیعهاند، بنابراین هیچ كس در دنیا نباید از آنها حمایت كند! تلویزیونهائى كه جزئیات قضایاى منطقه را پخش میكردند، نسبت به قضایاى بحرین سكوت كنند، كشتار مردم بحرین را منعكس نكنند؛ یك عدهاى هم دربیایند در كشورهاى حاشیهى خلیج فارس - چه سیاستمدار، چه روزنامهنگار - گزافهگوئى كنند، بگویند مسئلهى بحرین جنگ بین شیعه و سنى است! چه جنگ بین شیعه و سنى؟ اعتراض یك ملت است به ظلمى كه دارد به او میشود؛ درست همان جورى كه در تونس بود، همان جورى كه در مصر بود، همان جورى كه در لیبى است، همان جورى كه در یمن است؛ فرقى ندارد. آمریكائىها خوشحالند كه بتوانند به وسیلهى بوقهاى تبلیغاتى خودشان در منطقه، مسئلهى بحرین را به عنوان یك مسئلهى اختلاف بین شیعه و سنى جا بزنند؛ هم كمكهائى كه ممكن است به این مردم مظلوم بشود، جلویش را بگیرند، هم ماهیت قضایا را عوض كنند و سرایت بدهند. میگویند چرا ایران از مردم بحرین پشتیبانى میكند. خب، ما از همه پشتیبانى كردیم. ما سى و دو سال است كه از مردم فلسطین داریم پشتیبانى میكنیم؛ كدامیك از كشورها، دولتها و ملتها در این سى و دو سال این پشتیبانى را كردند؟ مگر ملت فلسطین شیعهاند؟ در مورد غزه مردم ما چقدر تلاش كردند. جوانهاى ما رفتند فرودگاه كه راه بیفتند بروند غزه! عازم بودند بروند غزه، علیه اسرائیل بجنگند. خیال میكردند راه باز است. راه بسته بود، نمیشد بروند. ما گفتیم نروید. جلوشان را گرفتیم كه وسط راه سرگردان نشوند؛ راه نمیدادند كه. مردم ما نسبت به غزه، نسبت به فلسطین، نسبت به مصر، نسبت به تونس، همه جا ابراز احساسات كردند؛ آنها كه شیعه نبودند. بنابراین بحث شیعه و سنى نیست. بدخواهانه و بددلانه سعى میكنند مسئلهى بحرین را به عنوان یك مسئلهى شیعه و سنى وانمود و قلمداد كنند. متأسفانه بعضى از كسانى كه آدم خیال میكند انگیزهى سوئى هم ندارند، در این دام افتادند. اگر خیرخواهانى در این بین وجود دارند، من به آنها اعلام میكنم: مسئله را مسئلهى شیعه و سنى نكنید؛ این بزرگترین خدمت به آمریكاست؛ این بزرگترین خدمت به دشمنان امت اسلامى است كه حركت عمومىِ ضد استبدادى یك ملت را حمل میكنند به دعواى شیعه و سنى؛ دعواى شیعه و سنى وجود ندارد.
ما بین غزه و فلسطین و تونس و لیبى و مصر و بحرین و یمن تفاوتى نمیگذاریم. در همه جا ظلم به ملتها محكوم است. حركت ملتها با شعار اسلام و در جهت آزادى، مورد تأیید ماست. اوج وقاحت آمریكائىها آنجائى است كه دخالت تانكهاى دولت سعودى را كه آمدند توى خیابانهاى منامهى بحرین، دخالت نمیدانند؛ اما وقتى مراجع تقلید ما، علماى ما، خیرخواهان ما میگویند مردم را نكُشید، میگویند شما دخالت كردید! این دخالت است؟! اینكه ما به یك دولتى، یك رژیم ظالمى خطاب كنیم، بگوئیم مردمِ خودتان را نكُشید، این دخالت است؛ اما آمدن تانكهاى بیگانه توى خیابانهاى بحرین، دخالت نیست! این اوج وقاحت آمریكائىها و اذنابشان در منطقه است كه اینجور حركت میكنند، اینجور حرف میزنند، اینجور تبلیغات میكنند. البته به نظر ما دولت سعودى اشتباه كرد، نباید این كار را میكرد؛ خودش را در منطقه منفور میكند. خب، آمریكائىها هزاران كیلومتر با اینجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممكن است برایشان آنقدر اهمیت نداشته باشد؛ لیكن سعودى در این منطقه دارد زندگى میكند؛ ملتها از او متنفر باشند، مبغوض ملتها باشد، برایش خیلى خسارت سنگینى است. آنها اشتباه كردند این كار را كردند. هر كس دیگر هم این كار را بكند، اشتباه كرده.
آنچه كه من به طور قاطع عرض میكنم، این است كه به توفیق پروردگار یك حركت جدیدى در این منطقه آغاز شده است. این حركت، حركت ملتهاست؛ حركت امت اسلامى است؛ حركت با شعار اسلام است؛ حركت به سمت اهداف اسلامى است؛ نشاندهندهى بیدارى عمومى ملتهاست و طبق وعدهى الهى، این حركت قطعاً و یقیناً به پیروزى خواهد رسید. ملت ایران سرافراز است، مفتخر است و خرسند است كه آغازكنندهى این راه بوده است و ایستادگى و استقامت كرده است. نسل جوانِ امروز كه روى كار آمدند، انقلاب را ندیدند؛ اما از انقلابیونِ آن روز اگر محكمتر نباشند، كمتر نیستند.
پروردگارا! به محمد و آل محمد این جوانان عزیز ما را حفظ كن. پروردگارا! رحمت و فضل خودت را بر ملت عزیز ما نازل كن. پروردگارا! خدمتگزاران به این ملت و به این حركت و به اسلام و مسلمین را روزبهروز عزیزتر و سربلندتر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس ولىعصر را از ما راضى و خشنود بفرما. پروردگارا! به محمد و آل محمد ارواح طیبهى شهیدان و روح مطهر امام بزرگوار را از ما خشنود بفرما. ما را هم از فیض و رحمتى كه به آنها دادهاى، برخوردار كن.
والسّلام علیكم و رحمةاللَّه و بركاته
بخش سیاست تبیان
منبع: رجانیوز