تبیان، دستیار زندگی
جزیره شاتر اثری سیاسی و معترض است که در پس یک تریلر روانشناسانه در مقابل ترویج ذات اندیشه ماسونی می ایستد و می تواند در تبیین نظام سلطه جهانی اثری ضد ماسونی، اندیشه ساز و قابل تامل باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راهزنی اندیشه در جزیره شاتر (قسمت دوم)


جزیره شاتر اثری سیاسی و معترض است که در پس یک تریلر روانشناسانه در مقابل ترویج ذات اندیشه ماسونی می ایستد و می تواند در تبیین نظام سلطه جهانی اثری ضد ماسونی، اندیشه ساز و قابل تامل باشد.


جزیره شاتر

در طول روایت «جزیره شاتر» نوعی انزجارطلبی به وقایع و حاشیه های سیاسی ایالات متحده کاملا مشهود است، شاید جمع این معترضه ها نسبت به وقایع تاریخی آمریکا نوعی تکرار باشد که کاملا کلیشه ای به نظر می رسد. در سراسر فیلم با کابوس های تدی مواجه می شویم و خاطرات وی نیز مرور می شود، از زمانیکه آنها- سربازان آمریکایی در جنگ دوم جهانی – قدم بر خاک اروپا نهادند و اولین قتل عام سراری توسط نیروهای آمریکایی که در فیلم رویت می شود، نوعی جنگ طلبی مفرط در آن دیده می شود، این اعتراض به جنون آمریکایی به نوعی از فیلم اولین خون تا غیر قابل انتشار (دی پالما) و دره الا (پل هیگینس) به گونه های مختلفی وجود داشته است، اما لهین – اسکورسیزی آن را نوعی کابوس آمریکایی توصیف می کند در جهت کاهش اندیشه و بصیرت آمریکایی.

ایستادگی در برابر سیستم هیولایی

راشل پرستار خیالی و یا واقعی پابرهنه از سرزمین شبه استعماری ماسونی شاتر می گریزد، شاید تمام این رویدادها با در نظر گرفتن اصل پایان بندی فیلم در خیال دانیل می گذرد اما در واقع راشل نمادی از تمامی مبارزین داخلی با تفکرات مختلف است که از دوران مک کارتیسم با عناوین مختلف قربانی شده اند و با کمترین امکانات در مقابل هیولایی سیستماتیک ایستاده اند و بیشترشمایل مبارزه علیه استعار ماتریکس را تداعی می کند.  شستشوی افکار مسالمت آمیزترین راهی است که دنیس لهین و مارتین اسکورسیزی در کتاب و فیلم بدان اشاره مستقیم می کنند، البته در خود کتاب لهین عمدتا فضاهایی ملهم از آثار کافکا وجود دارد که این فضاها کاملا از ساخته اسکورسیزی کسر شده و نزدیک شدن قاعده ژانری به تریلر سبب می شد برگردان کتاب آنچنان فلسفی و تیره تار نباشد. موضوع دیگری که در فیلم مطرح می شود این است که دنیل(تدی) در همان تجسم ابتدایی در قالب یک مارشال ایالتی می خواهد به تمامی اسناد و مشخصات کارکنان دسترسی یابد اما مسئول مخوف این آسایشگاه – بیشتر هر چیز شمایل او بیننده را به یاد دکتر مابوزه می اندازد- حاکمیت سیستم را بر عهده دارد، مانعی برای رسیدن به فایلها و داده های اصلی در حجاب ماسونی جزیره است.

سیستم حاکم در جزیره شاتر این تلقی را در قهرمانش بوجود می آورد که واقعیت هر آن چیزی نیست او بدان می اندیشد و پذیرش اجباری حقایق تحمیلی سبب القای آرامشی مجازی می شود، همان اندیشه ای که قوانین حاکم در جزیزه به او القا خواهد کرد

اما یک نکته اصلی مهم در فیلم وجود دارد که ادعای نگارنده را به کلی به اثبات می رسد، دکتر کاولی در مقابل مارشال ایالتی که رفته رفته نمادی از جستجو و عدالت را برخود می گیرد بیماران را مجرم خطاب می کنند این دیالوگ ها به صورت ترجیع بندی تکرار شده در فیلم وجود دارد. از دیدگاه ماسونی دولت ها و ملتهایی که به حلقه ماسونی پیوند نمی خورند عقب مانده و بیمار ذهنی تلقی می شوند. در فیلم جزیره شاتر دکتر کاولی(مابوزه) همه را بیمار خطاب می کند، از دیدگاه ماسونی ناسیونالیسم، مردمساری و حاکم شدن ملتها بر سرنوشت خویش عناصر بیماری ملت و دولت های غیر تابع هستند. در واقع دکتر کاولی به عنوان مغز متفکر اتحادیه ماسونی حاکم در جزیره، استخوانی و عصبی را از مغز آدمیان کسر می کند تا در حالتی انعطاف پذیر در این سیستم حل شوند و ادامه حیات دهند، در واقع جریان تابع شدن افراد با هر ترفندی از جانب حاکمان جزیره و جذب سیستم شدن گام نخست در جهت قدرت طلبی حاکمان آن است، تدی پس از پذیرفتن سرنوشت وهم آلود خویش شهروندی از این جزیره به حساب می آید. واقعیت این است که ایالات متحده سرزمین اقوام مختلف است اما کلمه شهروند عنوانی است که اصالت قومی را از اقوام مهاجر می گیرد و به آنها هویتی تازه با اندیشه ای همسو در مسیر قدرت طلبان جهانی را اعطا می کند.

توهمات کافکایی!

اما راشل سولاندای پرستار فراری به تدی می گوید این نبوغ کافکایی است که این توهمات را به او انتقال داده است یعنی تدی دانلیز نیز تحت تاثیر توهمات خویش پای در جزیره نهاده است. دنیس لهین نویسنده کتاب نیز در اثر خود بیانیه ای صادر می کند مبنی بر این که اساس جهانی که خود کافکا آنرا به صورتی تیره و تار می دید تحت تاثیر نظام های قدرت طلب آن

جزیره شاتر

دوران بود. امروز جهان مدیا این توهم را تلقین می کند و انسان امروز در جهان غرب مجبور است جهان را از منظری ببیند که مدیا به او القا می کند. شاید انسان امروز به گفته دکتر کاولی فیلم بیمار است و زمانیکه دراین سیستم حل می شود از عاقبت کج اندیشی بیماری نجات می یابند و غریزه زنده ماندن به تعبیر خود فیلم و کتاب دنیس لهین تدی را ملزم به پذیرفتن واقعیاتی می کند که دور از حقیقت است. ساخت انسان ایده آل که در اندیشه ماسونی بشر را خالی از تفکر و اندیشه و مطیع سیستمی که از اومانیست توخالی و انسان مدار ترشح می شود اولویت های نخستین شاتر است و از منظر دکتر کاولی – رئیس هیات مدیره این جزیره ماسونی - مردم هیولاهای معترض خاموشی هستند که باید مثل یک چوب خشک فرمان پذیر باشند.

شکست باورهای گذشته

قهرمان جزیره شاتر از دوره ابتدایی وارد شدن به جزیره تا دوره ای که تن به واقعیت دورغین دکتر مابوزه-دکتر کاولی- جزیره شاتر می دهد یک دوران حقیقت جویی را سیر می کند، آزادیخواهی که در مقابل سیر سلطه می ایستند، این دوره را - به تعبیر خود کتاب می توان دوره جستجو نهاد- را پشت سر می گذارد، اگر صاحب اندیشه و در پی کسب حقیقت باشد، در نهایت باید به قضای دروغنی که ماسونها برایش در نظر گرفته اند تن دهد، اما اگر نپذیرد با خلق فضایی رعب انگیز از یافتن حقیقت خویش منع می شود و نمی تواند به گرایش اصیل و ایدئولوژیک خویش بازگردد.

دکتر کاولی در مقابل مارشال ایالتی که رفته رفته نمادی از جستجو و عدالت را برخود می گیرد بیماران را مجرم خطاب می کنند این دیالوگ ها به صورت ترجیع بندی تکرار شده در فیلم وجود دارد. از دیدگاه ماسونی دولت ها و ملتهایی که به حلقه ماسونی پیوند نمی خورند عقب مانده و بیمار ذهنی تلقی می شوند.

پس از دوران جستجو دنیل به فانوس دریایی که بیشتر شبیه مناره های ماسونی است برخورد می کند و می پرسد اینجا هم بیماران نگاهداری می شوند و مسئولین حفاظت جزیره پاسخ می دهد که منشا فاضلاب است در صورتیکه پس از گذر از از یک سیر جستجو دنیل به این مکان رجوع می کند و در این مناره شبه ماسونی تمامی باورهای گذشته اش می شکند. زمانیکه مکانیسم دفاعی و اندیشه ای تدی می شکند، کاولی به او می گوید چنین افرادی که معترض همین سیستم هستند تخصص اوست. اما از منظر سینمایی نوعی ترکیب ایده ها در این فیلم وجود دارد که قابل تعمق هستند.

دکتر جکیل و مستر هاید

اگر تمام باورهایی انتهایی فیلم را دباره تدی دانلیز باور کنیم که او لایدیس است و همکارش تجسمی ازبخش دیگر وجود اوست این ایده تکراری را در داستان کلاسیک «دکتر جکیل و مستر هاید» پیش از این بسیار خوانده و دیده ایم. دکتر جاکوب کاوشگر و خدمات رسان، مستر هاید هیولا و یاغی مسیری پارانویایی را طی می کنند وبا هزارتوی شخصیتی هاید در یک فرایند روایی آشنا می شویم البته همین دستمایه قرار گرفتن پارانویای قهرمان شاتر سبب می شود که ایده اصلی آخرین ساخته مارتی و لهین کمی بحث انگیز باشد. در نوع پرداخت شخصیت تدی نوعی تخلیل چارلی کافمنی وجود دارد که در فیلم اقتباس، درخشش یک ذهن ابدی به نوعی در جزیره شاتر تاثیرمحوری داشته است و محور شخصیت پردازی تدی قهرمان شاتر بسیار به شخصیت های چارلی کافمن نزدیک است. وباشگاه مشت زنی شاید مولف ترین فیلمی باشد که اسکورسیزی در گفتگو های مختلفی اعلام کرده که این فیلم را بسیار دوست دارد وهمیشه در پی آن بوده اثری موازی این فیلم بسازد. اسکورسیزی در ساخت آخرین اثرش نیز دست به گرته برداری های مورد علاقه اش و تالیف شده توسط دیگر همکارانش چنگ می اندازد. تا نگارنده همچون فیلم رفتگان او را متهم به تکرار مولف ها متهم کند.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: روزنامه وطن امرزو/ علیرضا پورصباغ

لینک مرتبط:

راهزنی اندیشه در جزیره شاتر (قسمت اول)