تبیان، دستیار زندگی
وقتی انسان با گناه انس بگیرد ، دیگر برایش سخت است كه آن گناه را رها كند . مثل اینكه به فردی بگویند که شما یکی یکی سیگار بكش بعد یك دفعه آن را تعطیل كن ، اگر كسی سیگاری شود ، مشكل است كه آن را ترك كند . وقتی روح با گناه انس پیدا كند دل كندن از آن برایش سخت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وصیّت را جدی بگیرید!

قرآن


یكی از مسایل اسلامی که هم مورد توجه قرآن و هم روایات واقع شده است ، موضوع وصیت می باشد .

وصیِت از ریشه ی "وَصِیَ" است که در لغت به معنای گیاهان به هم وصل شده و بافته شده آمده و "أرض واصیة" یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه به هم متصل.1 "وصیت" در اصطلاح علم اخلاق با پند و موعظه سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن است؛2 و در اصطلاح فقه این است كه انسان، تملیك و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ به¬طوری-که تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد.3


وصیت در قرآن

واژه ی "وصیت" در قرآن كریم در دو معنا به کار رفته: اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد، و فقهی که سفارش فردی به وصی خودش، برای رسیدگی به اموال و كارهای باقی مانده ی بعد از مرگ او، مطرح شده است.4

الف. سفارش و موعظه

1. خداوند، برترین موعظه كننده

پروردگار متعال در قرآن كریم برای تكامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است:

«وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ؛ این راه مستقیم من است، از آن پیروى كنید! و از راه‏هاى پراكنده (و انحرافى) پیروى نكنید، كه شما را از طریق حق، دور مى‏سازد! این چیزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى‏كند، شاید پرهیزگارى پیشه كنید! »5

آگاهی و معرفت انسان، حتی اگر اهل تفكر باشد، در برابر جهان هستی ناقص و كوتاه است که اگر به خود واگذاشته شود، قادر به تشخیص حق از باطل نیست و هر لحظه با قدم گذاشتن در راه نادرست، به وادی هلاکت و تباهی سقوط می کند؛ اما تنها چیزی كه می تواند نجات دهنده ی انسان از این خطر عظیم شود، قدم گذاشتن در راه حق و پیروی از فرامین و دستورات الهی است كه خدای متعال بشریت را به آن توصیه کرده است.6

همچنین نیكی به والدین از دستورات مؤكد خدای تبارک به انسان هاست:

ما به انسان توصیه كردیم كه به پدر و مادرش نیكى كند، و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من همتایى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آنها پیروى مكن!

«وَ وَصَّینَا الْانسَانَ بِوَالِدَیهِ حُسْنًا وَ إِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بىِ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَاتُطِعْهُمَا... ؛ ‏ ما به انسان توصیه كردیم كه به پدر و مادرش نیكى كند، و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من همتایى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آنها پیروى مكن!..‏.»7

یكی از سفارشات و دستورات اكید خداوند به انسان، احترام به پدر و مادر و اطاعت از دستورات آنهاست. وجوب این مسئله به حدی است كه در قرآن مجید لفظ والدین به صورت عام و مطلق بیان شده و احترام به پدر و مادر غیر مسلمان را نیز شامل می شود. تنها استثنایی كه وجود دارد، دستور والدین به شرك و گناه است که فرزندان از اطاعت از این نوع اوامر نهی شده اند.8

عدم تصرف در مال یتیم، دقت در حلال و حرام و صبر در برابر مشكلاتی که در راه خدا به سراغ انسان می آید، نیز از جمله توصیه های خداوند در قرآن مجید است.9

2. توصیه در سیره ی پیامبران

قران و خدا

پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم و حضرت یعقوب –علیهماالسلام- رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نموده اند. قرآن با بیان این وصیت به انسانها متذكر می شود، همانگونه كه در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آنها نیز نباید غافل باشند10وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ؛و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت كردند (و هر كدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاك را براى شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید . »11

ضمیر "بِها" در آیه به "مِلَّة" برمی گردد كه در آیه ی قبل ذکر شد؛ به این معنا که حضرات ابراهیم و یعقوب فرزندان خویش را به ملت و دین حنیف توصیه نمودند. و اینکه قرآن واژه ی "وصیت" را به کار برده، چون انسان هنگامى وصیت می كند كه آثار موت را احساس نماید، پس راجع به امور مهم توصیه كند، نه امور غیر مهم؛ لذا می گویند: وصیت كرد، و نمی گویند: امر كرد.

و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت كردند (و هر كدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاك را براى شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید

دوم اینکه وصیت را به فرزندان حضرت ابراهیم اختصاص داد، چون از هر جهت با دیگران امتیاز داشتند و از طرفى مردم پس از رحلت آن حضرت توجه و علاقه ی خاصى که داشتند، به این سو بود؛ لذا این توصیه به فرزندان، جهت تأكید ویژه است.12

عمل به مستحبی که بوی تأکید دارد !

قرآن می‌فرماید: «كُتِبَ عَلَیْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ»13 «كُتِبَ عَلَیْكُمْ» یعنی بر شما نوشته شد. درست است كه وصیت امری مستحبی می باشد ، اما لحن آن لحنی وجوبی است .

در قرآن دوبار از عبارت " کتب علیکم " استفاده شده است :  یکی راجع به گرفتن روزه ؛ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»14 که امری واجب است ، و یک بار هم برای وصیت ، که امری مستحب است ، بیان شده است ، اما این مستحب به قدری شدت دارد كه به مرز واجب بودن رسیده است .

مردن پیر و جوان ندارد!

«إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ» در آیه وصیت به پیر یا جوان بودن آدمی اشاره ای نشده است ، به عبارتی با این بیان ، قرآن پیام رسانی می کند که مردن پیر و جوان ندارد و هشداری می دهد به آنانی که در معرض انجام گناه هستند و کار های خود توجیه کرده و می گویند : ما جوان هستیم ، هرگاه به سن پیری رسیدیم توبه می کنیم و اگر نگاهی عمیق و از روی تدبیر به گورستان ها داشته باشیم ، خواهیم دید که امروزه عكس جوان‌ها بیش از پیر ها در آنجا دیده می شود .

مگر ما می دانیم که تا کی زنده هستیم ؟! آیا می دانیم که اصلاً فرصت توبه کردن را پیدا خواهیم کرد یا نه ؟!

انس گرفتن ها، جدایی را سخت می کند!

وقتی انسان با گناه انس بگیرد ، دیگر برایش سخت است كه آن گناه را رها كند . مثل اینكه به فردی بگویند که شما یکی یکی سیگار بكش بعد یك دفعه آن را تعطیل كن ، اگر كسی سیگاری شود ، مشكل است كه آن را ترك كند . وقتی روح با گناه انس پیدا كند دل كندن از آن برایش سخت خواهد شد .

فرآوری : زهرا اجلال

بخش قرآن تبیان


پی نوشت ها :

[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق، چاپ سوم، ج15، ص395.

[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‏، دمشق بیروت، ‏دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق، چاپ اول، ص873.

[3]. طریحى، فخرالدین‏؛ مجمع البحرین،  تهران،  كتابفروشى مرتضوى، ‏1375ش‏، چاپ سوم، ج1، ص440.

[4]. طیب، سید عبدالحسین؛ ‏اطیب البیان فی تفسیر القرآن،‏ تهران، اسلام، 1378ش، ‏چاپ دوم، ج‏2، ص319.

[5]. أنعام/153.

6]. مصطفوى، حسن‏؛ تفسیر روشن، تهران‏، مركز نشر كتاب، ‏1380ش، چاپ اول‏، ج‏8، ص240.

7]. عنكبوت/8.

[8]. طوسى، محمد بن حسن؛ التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، ‏دار احیاءالتراث العربى، بی¬تا، ج‏8، ص189 و بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین؛ ‏مخزن العرفان در تفسیر قرآن‏، تهران، نهضت زنان مسلمان، ‏1361ش، ج‏10، ص16.

[9]. انعام/144، 151 و 152، عصر/3 و مریم/31.

[10]. مكارم شیرازى، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران‏، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش‏، چاپ اول، ج‏1، ص462.

[11]. بقرة/132.

[12]. تفسیر آسان، ج‏1، ص292 و 293.

[13] . بقره / 180.

[14] . بقره / 183.


منابع :

- مقاله زهرا کرمانی ، با عنوان " وصیّت "

- مقاله حجت الاسلام قرائتی پیرامون وصیّت