فیلم نامه به همین سادگی
آشنایی با چند کتاب سینمایی
فیلم نامه به همین سادگی نویسنده: رضا میرکریمی و شادمهر راستین
قطع: رقعی / نوبت چاپ: اول 89 شمارگان: 2500
معرفی کتاب: کتاب فیلم نامه به همین سادگی نوشته رضا میرکریمی و شادمهر راستین است .
به همین سادگی داستان و ماجراهای زندگی زنی به نام طاهره را به تصویر می کشد .طاهره دو فرزند به نام علی و آرزو دارد .او زنی مستاصل است و از انجام کارهای تکراری خانه خسته شده است .بیشتر صحنه های این فیلم نامه در منزل طاهره است .
به همین سادگی جریانات یک روز از زندگی یک خانم خانه داراست که به جزئیات تمام شرح داده شده است . مسائلی که ممکن است هر زن خانه دار دیگری هم مواجه شود .
زنی که شوهرش مهندس است و درگیری های زیادی دارد و نمی تواند به همسر و بچه اش برسد زن احساس تنهایی می کند و دلش گرفته .دلش برای خانواده اش در ارومیه تنگ شده .تصمیم می گیرد برای مدتی با برادرش به نزد خانواده اش برود مضطرب است نمی تواند آرزو و علی را تنها بگذارد . حادثه ای روی می دهد که او را از رفتن بازمی دارد....
گزیده متن : طاهره با چشمانی مرطوب قرآن را از روی رحل برمیدارد. دستهایش میلرزد، زیر لب دعایی میخواند. چشم بر هم میگذارد و لبه قرآن را میبوسد و همان طور که آن را روی زانویش میگذارد، به آرامی ناخن انگشت سبابهاش را بین صفحهها میگذارد. در تمام مدت با چشمانی بسته و سر بالا دعا میخواند. بالاخره صفحه مورد نظرش را باز میکند. بازتاب سفیدی صفحه قرآن صورتش را نـورانی میکند. چند خطی زیر لب میخواند. لبخندی روی صورتش مینشیند. برق شادی در چشمانش دیده میشود و قطرات اشک ناگهان از کاسه چشم به روی قرآن میچکد، طاهره اصراری در پنهان کردن یا پاک کردن اشکش ندارد. در عالم خود و قرآن است که حضور بهجت خانم را در کنار خودش حس میکند او آرام زیر گوش طاهره حرف میزند.
دل خون نویسنده: محمد رضا رحمانی و علی محمودی ایرانمهر
تعداد صفحات: 90 قیمت: 1900 تومان
شابک: 6-790-506-964-978 قطع: رقعی
نوبت چاپ: اول 1388 شمارگان: 2500
معرفی کتاب: کتاب فیلم نامه دل خون را محمد رضا رحمانی و علی محمودی ایرانهر به نگارش در آورده اند .
داستان از اینجا شروع می شود که عماد به علت شکی که به همسرش داشته او را به قتل رسانده است و اکنون منتظر صدور و اجرای حکم اعدام است که با ورود دلارام به عنوان وکیل تسخیری ماجرا عوض می شود .بیشتر ماجراهای کتاب به دلارام برمی گردد .دلارام اولین بار است که با پرونده قتل درگیرمی شود و در گیرو دار ماجرای عماد است که متوجه می شود باردار است .
از طرفی عماد شدیدا احساس عذاب وجدان می کند و درصد است که رضایت خانواده همسرش را به دست آورد .ناگهان فکری به ذهنش می رسد اومی خواهد قلبش را به خواهر زنش که محتاج به اهدای قلب است اهدا کند .اما دادگاه و قاضی و دیوان عالی چنین چیزی را نمی پذیرند .خانواده همسرش هم خیلی با این موضوع مخالف هستند .نسرین (خواهر زن عماد )مردد است از سویی نمی خواهد قلب قاتل خواهرش را بپذیرد و از سوی دیگر اگر قلبی برایش پیدا نشود زیاد زنده نخواهد ماند.
گزیده متن: دلارام جلوی میز منشی دادگاه نشسته است و پرونده ای را ورق می زند .در دادگاه محاکمه ای در جریان است .منشی دادگاه او را نگاه می کند.دلارام عکس چاقوی خون آلودش را می بیند و جا می خورد .منشی لبخند می زند.
منشی : با این چاقوی به این بزرگی زده قلبش رو سوراخ کرده ،از اون عوضی هاست .
دلارام:وحشتناکه
طاهره با چشمانی مرطوب قرآن را از روی رحل برمیدارد. دستهایش میلرزد، زیر لب دعایی میخواند. چشم بر هم میگذارد و لبه قرآن را میبوسد و همان طور که آن را روی زانویش میگذارد، به آرامی ناخن انگشت سبابهاش را بین صفحهها میگذارد. ...
آن روزها
نویسنده: احمد مراد پور .
شابک: 7-695-471-964
نوبت چاپ: چاپ اول: 1381
معرفی کتاب: داستان این فیلمنامه که در 70 صحنه کوتاه تنظیم شده،درباره اسارت رزمندگان ایرانى در یکى از اردوگاههاى عراق و درگیرىها و حوادث داخل این اردوگاه است.
به خاطر فرار 3 تن از اسرا، فرمانده پایگاه از منصب خود عزل شده وسرهنگ «عریف صبا» جانشین وى مىشود. داریوش، ارشد اسراىاردوگاه از وضع نامناسب اردوگاه شکایت کرده و از سرهنگدرخواست امکانات لازم را مىنماید. در پى تلاشهاى وى، اسراىبیمار براى درمان به بیمارستان منتقل مىشوند، اما پس از بازگشتآنها، داریوش و دیگر اسرا درمىیابند که کلیه یکى از اسیران را به سرهنگ پیوند زدهاند. این حرکت باعث خشم بیشتر اسرا مىشود. داریوش و چند نفر از اسرا با دزدیدن رادیوى فروشگاه اردوگاه،مسئول آن را تحت فشار قرار مىدهند که اطلاعاتى راجع به پایگاه ومحل آن به آنها بدهد. از طریق اطلاعاتى که داریوش به دست مىآورد و نقشهاى که طرح مىکند، 3 تن از اسرا موفق به فرار شده و به ایران مىروند و به این ترتیب اسامى اسراى اردوگاه به سازمان ملل اعلام مى شود. در پى این جریانات سرهنگ نیز از منصب خودعزل شده و فرد دیگرى جانشین وى مىگردد.
این کتاب توسط مدرسه کارگاهى فیلمنامه نویسى تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.
آشیانه بر باد
نویسنده: محمدرضا هنرمند .
تعداد صفحات: 88
شابک: 2-692-471-964 قطع: رقعی
نوبت چاپ: چاپ اول: 1381
معرفی کتاب: موضوع اصلی این فیلمنامه که در 64 صحنه کوتاه تنظیم شده، مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور و عواقب این نوع سفرها و نتایج ماندن در غربت است که تصویر هراس آورى از سرشکستگى در فرنگ پیش چشم مى آورد.
کیا و مینو، همراه با پسرشان آرش، به ایتالیا مى روند، تا از آنجا به آمریکا مهاجرت کنند. آنها در ایتالیا با یک ایرانى به نام «قاسمبلبل» آشنا مىشوند. قاسم فردى را به آنها معرفى مىکند، تا با کمک وى به طور قاچاقى به آمریکا مهاجرت کنند. آنها با وى قرارملاقاتى گذاشته و با تمام پولى که داشتند نزد او مى روند، اما قبل از ملاقات با او، با چند ایتالیایى درگیر مى شوند. این افراد ماشین قاسم را که حاوى تمام مدارک و پول کیا و خانواده اش بود به آتش مىکشند. بعد از این ماجرا، مینو در یک رستوران مشغول به کارمىشود. و کیا در خانه به تعمیر ساعت مى پردازد. اما عیاشى و قماربازى کیا، باعث اختلاف بین او و همسرش مىشود. وقتى مینوبه خاطر تهمت هاى کیا، او را ترک مى کند، توسط پلیس دستگیر مىشود. کیا به خاطر درگیرى با فروشنده ساعتها و مصدوم کردن وى، از دست پلیس متوارى مىشود. در نهایت کیا و پسرش از ایتالیاخارج شده و در سفارت ایران در بوداپست در مى یابند که مینو خودکشى کرده است و ...
این کتاب توسط مدرسه کارگاهى فیلمنامهنویسى تدوین و با جلد شمیز منتشر شده است.
به امید دیدار
نویسنده: کیومرث پوراحمد .
تعداد صفحات: 72
شابک: 1-670-471-964 قطع: رقعی
نوبت چاپ: چاپ اول: 1381
معرفی کتاب: این فیلمنامه که در 73 صحنه کوتاه تنظیم شده، یک روایتحماسى در فضاى داستانهاى روستایى است. ماجراى ظالم ومظلوم، ارباب و رعیت، حق و ناحق، که در یک گذشته نامعلوم وزمانى دور رخ مىدهد.
در پى یک جریان ساختگى دزدى، از سوى ارباب و پسرش جمال،«بابافرج» پدر «صنمبر» - دختر مورد علاقه جمال - و خدایار نامزد صنمبر، به اتهام دزدى دستگیر مىشوند. ارباب تنها در صورتىراضى مىشود بابافرج را آزاد کند که وى با ازدواج جمال و دخترشموافقت کند. بابافرج ظاهراً راضى مىشود به این ترتیب از زندان آزادمىگردد. یک شب قبل از جشن عروسى صنمبر و جمال، خدایار اززندان فرار مىکند و صنمبر را به عقد خود در مىآورد. جمال، خدایار وصنمبر را پیدا مىکند و با آنها درگیر مىشود. در این درگیرى جمالکشته مىشود، خدایار مجبور به فرار شده و صنمبر و پدرش دستگیرمىشوند. خدایار با عدهاى یاغى که مخالف ارباب هستند، آشنامىشود. پس از مدتى، اختلاف خدایار با رئیس گروه، آنها را تبدیلبه دو دسته مىکند. از طرفى صنمبر براى زایمان، با یک دلیجان از زندان به شهر منتقل مىشود، در راه اگرچه خدایار موفق مىشودهمسر و فرزند تازه به دنیا آمدهاش را نجات دهد، اما خود به دست یاغى ها کشته مى شود.
این کتاب توسط مدرسه کارگاهى فیلمنامه نویسى تدوین وبا جلد شمیز منتشر شده است.
بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
منبع: سوره مهر