سفارش قرآن را جدی بگیرید!
اگر یك طبیب ماهر به بیمار مىگوید: «در صورتى به درمان تو مىپردازم كه در برابر دستوراتم تسلیم محض شوى، و از خود ارادهاى نداشته باشى» ، این نهایت دلسوزى طبیب را نسبت به بیمار نشان مىدهد و خدا از چنین طبیبى برتر و بالاتر است ، زمانی كه تسلیم بى قید و شرط در برابر فرمان خود را در آیات مختلفى از قرآن با عبارات گوناگون می آورد.
« وَ اذْكُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِكُنَّ مِنْ آیاتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِیفاً خَبِیراً ؛ و آنچه كه از آیات خدا و حكمت در خانههایتان تلاوت مىشود یاد كنید همانا خداوند (نسبت به شما) داراى لطف و (از كارهاى شما) آگاه است.» (احزاب ، 34 )
براى كلمهى «ذكر» دو معنا بیان كردهاند : یكى به خاطر سپردن و دیگرى به زبان آوردن.
بنا بر این «وَ اذْكُرْنَ» یا به این معناست كه اى زنان پیامبر! (طبق آیات قبل) به خاطر داشته باشید و فراموش نكنید كه وحى الهى در خانه شما نازل مىشود و یا به این معناست كه آنچه از كتاب خدا در خانه شما تلاوت مىشود و شما فرا مىگیرید ، براى سایرین بیان كنید.
پیام مهم آیه :
تلاوت قرآن در منزل و تكرار آن توسط اهل خانه ، سفارش قرآن است : « وَ اذْكُرْنَ ما یُتْلى ... مِنْ آیاتِ اللَّهِ »
آزادى انسان در چارچوب قوانین الهى
« وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَكُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً ؛ و هیچ مرد و زن با ایمانى حقّ ندارند هنگامى كه خدا و رسولش امرى را مقرّر كنند ، از سوى خود امر دیگرى را اختیار كنند و هر كس خدا و رسولش را نافرمانى نماید ، پس بدون شك به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.» (احزاب ، 36)
مىدانیم روح اسلام" تسلیم" است، آن هم" تسلیم بى قید و شرط در برابر فرمان خدا" این معنى در آیات مختلفى از قرآن با عبارات گوناگون منعكس شده است ، از جمله در آیه 36 سوره احزاب .
پس همه مومنین باید اراده خود را تابع اراده حق كنند، همانگونه كه سر تا پاى وجودشان وابسته به او است.
" قضى" در اینجا به معنى" قضاى تشریعى" و قانون و فرمان و داورى است و بدیهى است كه نه خدا نیازى به اطاعت و تسلیم مردم دارد و نه پیامبر چشم داشتى ، در حقیقت مصالح خود آنها است كه گاهى بر اثر محدود بودن آگاهیشان از آن با خبر نمىشوند ولى خدا مىداند و به پیامبرش دستور مىدهد .
این درست به آن مىماند كه یك طبیب ماهر به بیمار مىگوید در صورتى به درمان تو مىپردازم كه در برابر دستوراتم تسلیم محض شوى، و از خود ارادهاى نداشته باشى، این نهایت دلسوزى طبیب را نسبت به بیمار نشان مىدهد و خدا از چنین طبیبى برتر و بالاتر است.
اگر مسلمین تسلیم این آیه بودند ، پس از آن كه پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله در غدیر خم به فرمان خداوند على علیه السلام را به جانشینى خود و رهبرى امّت اسلام معرّفى كرد و فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» دیگرى را بر على علیه السلام ترجیح نمىدادند.
این آیه زمینه ساز آیهى بعد است كه به پیامبر مىفرماید : تو باید سنّتهاى غلط را بشكنى و مردم حقّ ندارند در برابر خواست خداوند اعمال سلیقه كنند .
انسان در برابر فرمان خدا اختیاری ندارد !
این كه آیهى 36 سوره احزاب مىفرماید : انسان در برابر فرمان خدا و رسول اختیارى ندارد ، نباید براى كسى مایه تعجّب باشد ؛ زیرا همانطور كه گفتیم این كار ، درست مانند این است كه پزشك با قاطعیّت به بیمار خود بگوید : تو حقّ ندارى غیر از آنچه من دستور دادهام غذا یا دارویی مصرف كنى .
خداوند نیز ما را از انتخاب آزاد و مطابق میل شخصى در برابر فرامین الهى منع كرده است ، زیرا او راه سعادت ما را بهتر از ما مىداند .
در روایت مىخوانیم كه رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود : « یا عباد الله انتم كالمرضى و رب العالمین كالطبیب الا فسلموا لله امره تكونوا من الفائزین ؛ اى بندگان خدا! شما همچون بیمار و خدا مانند طبیب است، مصلحت مریض در نسخه طبیب است نه آنچه بیمار تمایل دارد، پس تسلیم امر خدا باشید تا رستگار شوید.» (میزان الحكمه، ج 4، ص 545)
در نظام حكومت دینى، خدا محورى بر دموكراسى و مردمسالارى حاكم است ، زیرا نظر مردم مادامى ارزش دارد كه مخالفِ حكم خدا نباشد .
برداشت هایی از آیه :
1ـ سنّ و سواد و نژاد و قدرت و ثروت و شهرت و قبیله و طرفدار و سازمانهاى بین المللى، هیچ كدام سبب ایجاد حقّ در برابر قانون الهى نمىشود :«ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ»
2ـ نشانهى ایمان ، تعبّد در برابر خدا و رسول است : «ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ» ...
3ـ در تسلیم و تعبّد ، زن و مرد تفاوتى ندارند : «لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ»
4ـ هر كس در برابر قانون خدا و سنّت پیامبر ، قانونى بیاورد ، در ایمان خود شك كند : «ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ»
5 ـ دستورات پیامبر اكرم صلى اللَّه علیه و آله، همچون دستورات خداوند واجب الاجراء است.
«إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»
6ـ خدا و رسول بر امور مردم ولایت كامل دارند : «قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً»
7ـ اجتهاد در برابر نصّ ، ممنوع است . (آن جا كه حكم الهى روشن است، هیچ كس حقّ اظهار نظر ندارد.) : «ما كانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ»
8ـ آزادى انسان در چارچوب قوانین الهى است : «ما كانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ»
9ـ عقل باید تابع وحى و سلیقه باید تابع وظیفه باشد : «ما كانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ»
10ـ هر انتخاب و نظریّهاى كه مخالف قانون و قضاوت خدا و رسول باشد ، معصیت و انحراف آشكار است : «وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ ... ضَلالًا مُبِیناً»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ،ج9
2- تفسیر نمونه ،ج17
3- میزان الحكمه ، ج 4