تبیان، دستیار زندگی
«عرف جامعه» و «هنجار عمومى» موضوع مستقلى براى مخالفت نیست و مخالفت با آن همیشه ارزش نمى‏باشد. موضوع مستقلى براى تبعیت هم نیست كه لازم باشد همیشه به دنبال آن حركت شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لباس شهرت

لباس طلبگي و شبهات (7)

لباس شهرت - ( لباس طلبگی و شبهات 7)

اگر اين مجموعه از مقالات را با ما دنبال مي‌کنيد، خدمت شما عرض مي‌شود که اين‌بار به شبهه مهم ديگري خواهيم پرداخت. اگر چه برخي از شبهات از طرف عوام مردم و کساني که قدرت تحليل قوي و قدرتمندي ندارند، القا مي‌شود ولي متاسفانه دسته ديگري از اين مسائل توسط افرادي توليد مي شود که خود آگاهند و حتي نسبت به مسائل شرعي نيز آگاهي قابل توجهي دارند.

اگر چه شبهه اي که در اين مقاله در دست تبيين است، رنگ و بوي فقهي دارد ولي با دقت در کنه مطلب و سوال پرسشگر و همچنين تحليل پاسخ به آن به خوبي متوجه مي شويد که اين مساله ناشي از نوعي کم سوادي و کج فهمي فقهي است.

و اما شبهه و بررسي آن:

 آيا لباس روحانيت لباس شهرت و خلاف عرف جامعه نيست؟ آيا روحانى با اين لباس در ميان مردم انگشت‏نما نمى‏شود.

پيروى از شيوه‏هاى متعارف و مخالفت نكردن با رويه و روند معمول ميان مردم و خود را متفاوت از ديگران نشان ندادن، در شرايط عادى توصيه شده‏است. البته در صورتى كه يك سنّت متعارف يا روش معمول مغاير با حكم خدا يا يك حقيقت باشد و يا مصلحت مهم‏ترى در مخالفت آن وجود داشته باشد، انسان موظف است هم خودش خلاف آن عمل كند و هم ديگران را با قول و عمل خود آگاهى بخشد.[1]

و كذلك ما ارسلنا من قبلك فى قرية من نذير الا قال مترفوها انّا وجدنا آباءنا على امه و انا على آثارهم مقتدون قال اولو جئتكم باهدى مما وجدتم عليه آباءكم؛[2]

و ما در هيچ جامعه‏اى پيش از تو پيامبرى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آيينى و راهى يافته‏ايم و از پى آنها راه مى‏سپاريم. گفت هر چند هدايت‏كننده‏تر از آنچه پدران خود را بر آن يافته‏ايد براى شما بياورم؟

در اين آيه خداى متعال پيروى كوركورانه از آيين پدران را كه اعتقاد به باطل و هلاكت ابدى است محكوم كرده‏است.

«عرف جامعه» و «هنجار عمومى» موضوع مستقلى براى مخالفت نيست و مخالفت با آن هميشه ارزش نمى‏باشد. موضوع مستقلى براى تبعيت هم نيست كه لازم باشد هميشه به دنبال آن حركت شود.

از باب مثال اگر در جامعه‏اى نماز خواندن، حفظ پوشش شرعى يا تقيد به احكام خدا، عقب‏ماندگى و بى‏فرهنگى تلقى گردد، انسان نبايد تنها به خاطر نظر ديگران دست از باورهاى درست خود بردارد بلكه بايد با قدرت و استقامت در مسير حق استوار بماند.

و نيز پاره‏اى از سخت‏گيرى‏ها و آداب سنگين در مسئلة ازدواج گرچه با حكم خدا مخالفتى ندارد اما مقابله و جلوگيرى از آن كه به تسهيل ازدواج جوانان و رفع زمينة گناه در اجتماع مى‏انجامد داراى مصلحت بيشترى است.

به بيان ديگر «عرف جامعه» و «هنجار عمومى» موضوع مستقلى براى مخالفت نيست و مخالفت با آن هميشه ارزش نمى‏باشد. موضوع مستقلى براى تبعيت هم نيست كه لازم باشد هميشه به دنبال آن حركت شود. اما شخصيت انسان نبايد در نظر مردم، يك شخصيت ناهنجار، منفرد، لجباز، بى‏منطق و هميشه متفاوت باشد. بنابراين تا آنجا كه واجب يا مصلحت اهمى اقتضا نكند شايسته است انسان از رويه متعارف و هنجارهاى عمومى پيروى نمايد.

با حفظ اين مقدمه: اين لباس نظير لباس نظاميان، پرستاران، كارگران و ورزشكاران يك نماد كاملاً شناخته شده و موجه براى يك گروه اجتماعى است. گروهى كه وجود آن در جامعه ضرورى و جايگاه و رسالت آن بسيار پراهميت است.

[لذا اين نکته مهم و کليدي در تمام شبهاتي که مطرح مي شود، بايد لحاظ شود که : لباس روحانيت يک لباس صنفي است و براي معرفي شخص روحاني در جامعه لازم و ضروري است.]

مشاهدة اين لباس، براى كسى كه با صنف روحانيت آشنا باشد نه موجب شگفتى و نه مجوزى براى تمسخر و هتك حرمت است و كسى كه با اين صنف آشنايى ندارد، بايد به مرور آگاهى خود را افزايش دهد. بنابراين اين لباس، خلاف عرف نيست بلكه لباس يك «عرف خاص اجتماعى» است و به جهت مصالح فراوانى كه بر آن مترتب است بايد حفظ شود.

بنابراين اين لباس، خلاف عرف نيست بلكه لباس يك «عرف خاص اجتماعى» است و به جهت مصالح فراوانى كه بر آن مترتب است بايد حفظ شود

بله اگر كسى لباس پاره، چرك، آشفته يا وارونه بر تن كند يا رنگ سرخ و زرد را براى عمامه و عبا و كفش انتخاب نمايد لباس شهرت پوشيده و شگفتى و نفرت و تمسخر مردم را برانگيخته‏است و نيز اگر پارچه لباس، فوق‏العاده گرانقيمت و نفيس باشد به حدى كه از انواع متعارف ميان مردم، فاصلة زيادى داشته باشد و در نگاه اول چشم‏ها را خيره كند، پوشيدن آن عنوان «لباس شهرت» دارد و ممنوع است. اما لباس ويژة هر يك از اصناف در بين مردم، غريب و غيرعادى نيست همانگونه كه لباس‏هاى انتخابى عمومى اقشار مردم نيز در نوع و طرح و جنس و رنگ با هم متفاوت است اما همة آنها لباس متعارف محسوب مى‏شود.


منبع:

1. رك: جواهر الكلام 305 / 13.

2. زخرف 23 :43 و 24 و نيز مائده 104 :5.

برگرفته از کتاب لباس روحانيت، چراها و بايدها

تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان