حكمتهای دهگانه لقمان در قرآن
یكی از حكمای راستین و بزرگ تاریخ ، حضرت لقمان(ع) است كه نامش در قرآن دو بار 1 با عظمت یاد شده و یك سوره قرآن (سی و یكمین سوره) به نام او است . خداوند او را در قرآن براین اساس یاد كرده كه فرزندش را به ده اندرز بسیار مهم و سرنوشت ساز نصیحت كرده ، و این نصایح در ضمن پنج آیه سوره لقمان ذكر شده است. 2
مطرح شدن لقمان و حكمت های دهگانه او در قرآن ، و یك سوره به نام او، در كتابی كه جاودانی و جهانی است بیانگر آن است كه خداوند میخواهد نام لقمان و روش و نصایح حكیمانه او را در پیشانی ابدیت ثبت كرده ، و تابلو قرار دهد، تا شیفتگان حق و عرفان در هر نقطه و عصری، در پرتو آن هدایت یابند ، و از فیوضات آن برای پاك سازی و بِهسازی بهره جویند.
بر همین اساس نخستین سؤال در این راستا این است كه لقمان كیست؟ اهل كجاست؟ و در چه عصر میزیسته؟ آیا پیغمبر است یا نه؟ و...
برای دریافت پاسخ به این سؤالات ، نظر شما را به مطالب زیر جلب میكنیم :
1ـ نام او لقمان، و كنیه او ابوالاسود است ، او در سرزمین نَوبَه (واقع در كشور سودان یكی از مناطق افریقا) چشم به جهان گشود. بنابراین قیافه تیره و متمایل به سیاه داشت ، و تاریخ نویسان او را به عنوان سیاه چهره با لب های ستبر و درشت ، و قدم های بلند و گشاد یاد كرده اند.
پس او از نژاد مردم افریقا بود و بعضی او را از اهالی «اِیْله» كه شهری بندری در كنار دریا، نزدیك مصر، در سرزمین فلسطین بوده دانستهاند . 3
لقمان نظر به این كه عمر طولانی كرد ، با پیامبران بسیار (كه طبق بعضی از احادیث تا چهارصد پیامبر) را دیدار كرده است 4 و نظر صحیح این است كه او پیامبر نبود .
او عمر طولانی كرد ، كه عمرش را از دویست تا 560 سال ، و از هزار تا 3500 سال نوشتهاند، در عین حال بسیار زاهد بود ، و دنیا را به اندازه عبور از سایهای به سایه دیگر در نزدیك آن میدانست.
او مدّتی چوپان و برده قَیْن بن حسر (از ثروتمندان بنیاسرائیل) بود ، سپس بر اثر بروز حكمت های سرشار نظری و عملی از خود ، از طرف اربابش آزاد شد.4و5
امام صادق(ع) پیرامون راز وصول لقمان به مقام حكمت چنین میفرماید: «سوگند به خدا حكمتی كه به لقمان داده شده به خاطر ثروت و جمال و حسب و نسب نبود (كه او هیچ گونه از این امور را نداشت) ولی به خاطر آن بود كه او مردی قوی برای اجرای فرمان خدا، پاك و پرهیزكار، دارای كنترل زبان و تفكّر طولانی در امور، و تیزبین و هشیار بود، روزها (جز در موارد استثنایی) هرگز نمیخوابید، در مجلس در حضور مردم تكیه نمیداد ، و در حضور آنها آب دهان نمیانداخت، و با چیزی بازی نمیكرد،
گفتنی هایی از لقمان
از گفتنی ها این كه او دارای فرزندان بسیار بود، آنها را به گرد خود جمع میكرد ، و نصیحت مینمود. و به گفته بعضی گرچه با گفتن «یا بُنَیّ ؛ ای پسرك من» تنها پسر بزرگش را مورد خطاب خود قرار میداد ، ولی خطاب او در حقیقت به همه پسران و فرزندانش ، بلكه به همه انسانها بود ، و با این تعبیر مهرانگیز میخواست عواطف آنها را جلب كند ، و به آنها بفهماند كه من همانند پدر دل سوز برای شما هستم، نصایح دل سوزانه مرا كه از روی خیرخواهی است بپذیرید.6
در قرآن تنها بخش كوچكی از نصایح لقمان(ع) آمده ، وگرنه او نصایح و پندهای بسیار دارد كه در كتب روایی ما از امامان(ع) و پیامبر(ص) روایت شده ، كه گردآوری همه آنها دارای چند جلد كتاب خواهد شد.
در یکی از خطاب ها به پسرش می فرماید : « یا بُنَیَّ اِنّی خَدَّمْتُ اَرْبَعَمِأَةَ نَبِیٍ و اخذْتُ مِنْ كَلامِهِمْ أرْبَعَ كلماتٍ، و هِیَ : إذا كُنْتَ فی الصّلوةِ فاحْفَظْ قَلْبَكَ، وَ إذا كُنْتَ عَلَی المائدةِ فَاحفَظْ حلقَكَ، و إذا كُنْتَ فی بَیْتِ الْغَیْرِ فاحْفَظْ عینَك، وإذا كُنْتَ بَیْنَ الخَلقِ فاحْفَظْ لِسانَكَ ؛ ای پسرجان ! من چهار صد پیامبر را خدمت كردم، و از گفتار آنها چهار سخن را برگزیدم :
1ـ هنگامی كه در نماز هستی، حضور قلبت را حفظ كن.
2ـ هنگامی كه در كنار سفره نشستی گلویت را (از مال حرام) حفظ كن .
3ـ هنگامی كه به خانه دیگری رفتی ، چشم خود را (از نگاه به نامحرم) حفظ كن
4 ـ و هنگامی كه بین انسانها رفتی ، زبانت را حفظ كن .»7
معنی حكمت، و ابعاد آن
حكمت در اصل از ماده «حَكْم» (بر وزن حرف) به معنی منع است، و از آن جا كه علم و دانش و تدبیر كه از معانی حكمت است ، انسان را از كارهای خلاف باز میدارد ، به آن حكمت میگویند. حكمت دارای معانی بسیار، و مفهوم گسترده است ، از جمله: معرفت ، شناخت اسرار جهان هستی ، آگاهی از حقایق ، وصول به حق از نظر گفتار و عمل ، شناخت خدا ، شناخت اشیاء آن گونه كه هستند ، و نیز به معنی نور الهی كه انسان را از وسوسههای شیطانی و تاریكی گمراهیها نجات می بخشد.
حكیم بودن لقمان و راز آن
در آیه 12 سوره لقمان میخوانیم : « وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ؛ ما به لقمان حكمت دادیم.» این آیه بیانگر آن است كه خداوندی كه حكیم مطلق است ، حكیم بودن لقمان را امضا كرده و او را از حكمت سرشارش، بهرهمند ساخته است.
لقمان پیامبر بود یا نه ؟
شیوه بیان قرآن نشان میدهد كه او پیغمبر نبوده است ، و در روایات نیز با صراحت ، پیغمبر بودن او نفی شده ، از جمله روایت شده پیامبر اسلام(ص) فرمود: «حَقَّا اَقُولُ لَمْ یَكُنْ لُقْمانُ نَبِیّا وَلكِنْ عَبْدا كَثیرَ التَّفَكُّرِ، حُسْنَ الْیَقینِ، اَحَبَّ اللّهَ فَاَحَبَّهُ، وَ مَنَّ عَلَیْهِ بِالْحِكْمَةِ ؛به حق میگویم كه لقمان ، پیامبر نبود ، ولی بندهای بود كه بسیار فكر میكرد ، ایمان و یقینش عالی بود ، خدا را دوست داشت ، و خدا نیز او را دوست داشت ، و خداوند نعمت حكمت را به او عنایت فرمود.»8
اینك این سؤال پیش میآید كه حضرت لقمان(ع) با این كه پیامبر نبود، چگونه دارای مقام ارجمند حكمت شد و خداوند بخشی از حكمت او را به عنوان اندرز قرآنی، در كنار نصایح خود قرار داد؟
پاسخ آن كه لقمان(ع) یك انسان پاك و مخلص و باصفا و... و در صراط سیر و سلوك و عرفان، زحمتها كشید، و بر اثر مخالفت با هوسهای نفسانی و تحمل دشواریها و ریاضت و نفس كشی، دارای چنان لیاقتی شد كه خداوند چشمههای حكمت را در وجود او به جوشش درآورد.
آری باران در باغ، لاله میرویاند نه در شورزار، چنان كه پیامبر(ص) و امام صادق(ع) فرمودند: «ما اَخْلَصَ عَبْدٌ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ اَرْبَعینَ صَباحا اِلاّ جَرَتْ یَنابِیعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِهِ ؛ هر بندهای كه تنها برای خدا چهل روز اخلاص ورزد ، خداوند چشمههای حكمت را از قلبش به زبانش جاری سازد.»9
شخصی از لقمان پرسید: این همه علم و حكمت را از كجا به دست آوردی؟ (با این كه مدرسه نرفتهای) لقمان در پاسخ گفت : « قَدْرُ اللّهِ وَ اَداءُ الاَمانَةِ، وَ صِدْقُ الْحَدیثِ وَالصَّمْتِ ؛خواست خدا ، و امانت داری ، و راست گویی و كنترل زبان موجب كسب این مقام گردید .»10
سلمان یك نفر عجمی بود ، بر اثر ریاضت و خودسازی و پیمودن مدارج تكامل به مقامی رسید كه حضرت علی(ع) او را به لقمان تشبیه كرد ، و در شأن او فرمود : «بخٍّ بَخٍّ سَلمانُ منّا اهلَ البیتِ، و مَنْ لَكُمْ بمثلِ لُقمانِ الحكیم؟ عَلِمَ عِلْمَ الاوّلِ و علمَ الآخِرِ؛ بَه بَه، به مقام سلمان ، او از ما اهل بیت است، شما در كجا مانند سلمان را مییابید كه مثل لقمان حكیم است، كه از علم پیشینیان و آیندگان آگاهی دارد»
امام صادق(ع) پیرامون راز وصول لقمان به مقام حكمت چنین میفرماید: «سوگند به خدا حكمتی كه به لقمان داده شده به خاطر ثروت و جمال و حسب و نسب نبود (كه او هیچ گونه از این امور را نداشت) ولی به خاطر آن بود كه او مردی قوی برای اجرای فرمان خدا، پاك و پرهیزكار، دارای كنترل زبان و تفكّر طولانی در امور، و تیزبین و هشیار بود، روزها (جز در موارد استثنایی) هرگز نمیخوابید، در مجلس در حضور مردم تكیه نمیداد ، و در حضور آنها آب دهان نمیانداخت، و با چیزی بازی نمیكرد، و هنگام قضاء حاجت و غسل در جایی كه او را ببینند نمینشست ، بسیار مراقب وقار خود بود ، خنده بیجا نمیكرد ، و خشمگین نمیشد ، شوخی نمینمود ، برای امور دنیا شاد و محزون نمیشد ، دارای فرزندان بسیار از چند همسر گردید، و اكثر آنها فوت كردند، (بر اثر خشنودی به رضای خدا) درمرگ آنها گریه نكرد ، او هرگاه دو نفر را در حال نزاع میدید ، برای اصلاح آنها پا در میانی میكرد ، و تا بین آنها آشتی برقرار نمیكرد ، از كنار آنها رد نمیشد ، اگر سخن زیبایی از كسی میشنید ، از تفسیرش و از مأخذش میپرسید ، با فقها و علما بسیار همنشینی میكرد... همواره با سكوت معنی دار و عمیق و اندیشیدن و عبرت گرفتن ، خود را اصلاح می كرد ، آنچه را كه به نفع معنوی او بود به آن توجّه داشت ، و از كارهای بیهوده روی می گردانید ، از این رو خداوند خصلت حكمت را به او عطا فرمود .»11
حكمتهای ده گانه لقمان در قرآن
خداوند در میان حكمتهای لقمان ، بخشی از حكمتهای او به فرزندش كه ده فراز است ، در قرآن در ضمن پنج آیه در سوره لقمان (آیات 13، 16، 17، 18 و 19) میآورد كه بیانگر ده نصیحت بزرگ و مفهوم عمیق انسان سازی است، و آن ده فراز عبارتند از:
1ـ توحید ، 2ـ معاد ، 3 ـ نماز ، 4ـ امر به معروف ، 5ـ نهی از منكر ، 6 ـ صبر و استقامت ، 7 ـ تواضع ، 8ـ دوری از خود خواهی ، 9ـ اعتدال در راه رفتن ، 10ـ اعتدال در صدا و سخن گفتن (كه مجموعهای از حكمت نظری و عملی ، اعتقادی ، عبادی ، اجتماعی ، سیاسی ، تقویتی، اخلاقی است)، كه به خواست خدا هر كدام از این دستورهای حكیمانه ده گانه را در مقالات آینده مورد بررسی قرار میدهیم، به امید آن كه از حكمتهای راستین و ژرف و سازنده آن حكیم بزرگ الهی بهرهمند شده، و در پرتو آن، به سعادت و پیروزی بزرگ نایل گردیم.
نتیجه گیری :
لقمان با این كه از نظر نژادی ، در سطح پایین بود، ولی در پرتو علم و عمل ، ریاضت و مجاهدت در راه پاك ساز و طی مراحل كمال، به مقام عالی حكمت رسید ، به عنوان مثال سلمان یك نفر عجمی بود ، بر اثر ریاضت و خودسازی و پیمودن مدارج تكامل به مقامی رسید كه حضرت علی(ع) او را به لقمان تشبیه كرد ، و در شأن او فرمود : «بخٍّ بَخٍّ سَلمانُ منّا اهلَ البیتِ، و مَنْ لَكُمْ بمثلِ لُقمانِ الحكیم؟ عَلِمَ عِلْمَ الاوّلِ و علمَ الآخِرِ ؛ بَه بَه، به مقام سلمان ، او از ما اهل بیت است، شما در كجا مانند سلمان را مییابید كه مثل لقمان حكیم است، كه از علم پیشینیان و آیندگان آگاهی دارد.»12
پی نوشت ها :
1 . سوره لقمان (31) آیه 12 و 13.
2 - همان .
3 . مسعودی، مروج الذّهب، ج1، ص46.
4. مروج الذّهب، ج1، ص46؛ تفسیر برهان، ج3، ص273.
5 . محدّث قمی، سفینةالبحار، ج2، ص515، فخرالدین حرّ مكی، مجمع البحرین، واژه لقم؛ علامه مجلسی، بحار، ج13، ص425.
6 . اعلام قرآن خزائلی، ص716.
7 . شیخ حرّ عاملی، با تصحیح علی مشكینی، المواعظ العددیة، ص142.
8. همان، ص424، مجمع البیان، ج8، ص315.
9. همان، ج70، ص242؛ كنزالعمّال، حدیث 5271.
10. علاّمه طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج8، ص215.
11. همان، ص316 و 317.
12. بحارالانوار، ج22، ص330.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع :
- مقاله ؛ حجةالاسلام والمسلمین محمد محمدی اشتهاردی ، پیرامون لقمان حکیم