تبیان، دستیار زندگی
پدران و مادران ما وقتی عروس و دامادهای امروزی را می بینند، متوجه بعضی باورهای افراطی در آنها می شوند که معتقدند جایگزین باورهای قدیمی زمان خودشان شده اند که ممکن است از نظر شما باورهای تفریطی به نظر برسند. یعنی اگر در گذشته خیلی زیاد به نقش والدین در ازدو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

افتادن از آن طرف بام

کلوب


پدران و مادران ما وقتی عروس و دامادهای امروزی را می بینند، متوجه بعضی باورهای افراطی در آنها می شوند که معتقدند جایگزین باورهای قدیمی زمان خودشان شده اند که ممکن است از نظر شما باورهای تفریطی به نظر برسند. یعنی اگر در گذشته خیلی زیاد به نقش والدین در ازدواج توجه می کردند، این روزها دختران و پسرانی را ببینند که از آن طرف بام افتاده اند و بدون در نظر گیری نقش والدین ازدواج می کنند. به عبارتی هر دو از خط تعادل به دور بوده اند.


اگر فکر می کنید والدین شما و هم نسل های آنها که تنها رسوم دوران خودشان را قبول داشته اند، اشتباه فکر می کنند، باید بگوییم که حق با شماست. اما این به معنی آن نیست که دختر و پسرهای هم نسل شما درست فکر می کنند. از آن طرف بام افتادن، شروع دردسرهای جدیدی است که هیچ کدام از آن خبر ندارند. بد نیست چند مورد از این باورها را با هم مرور کنیم:

ما همدیگر را دوست داریم، پس نیازی به خانواده هایمان نداریم.

متاسفانه بسیاری از افراد حد وسطی برای ارتباط برقرار کردن با اطرافیان و نزدیکان ندارند. احتمالاً شما هم در اطرافیان خود خانواده هایی را پیدا می کنید که در ایجاد مرز بین خانواده  خود و نزدیکان ناموفق بوده و در نتیجه به دیگران اجازه دخالت در زندگی شان را داده اند. در نقطه مقابل و در نسل جدیدتر و به ویژه جوان های امروزی همسرانی وجود دارند که طرز فکری کاملاً متفاوت و به نوعی مخالف در این زمینه دارند.

برنامه ریزی برای حل مشکلات غالباً بدون کمک والدین امکان پذیر نیست. اما باید گفت این مورد، تنها یک نکته کوچک و محدود محسوب می شود. مساله اصلی در این زمینه این است که باور غیرمنطقی دوری و جدا شدن افراطی از خانواده ها

و والدین در غالب اوقات نمایانگر عصبانیت جوانان از والدین شان است؛

عصبانیتی که کمتر اجازه بروز و بیان پیدا کرده است

کلوب

معمولاً شدیدترین حالت این طرز فکر زمانی است که خانواده ها به دلایلی با ازدواج این دو جوان مخالفند. در این شرایط همسران جوان تصور می کنند، علی رغم وجود مخالفت خانواده ها، می توانند با همدیگر ازدواج کرده و زندگی خوبی داشته باشند و البته بعد از ازدواج نیز برای به نمایش گذاشتن استقلال و قدرتشان با ارتباط شان را با خانواده ها قطع کرده یا به حداقل می رسانند.

اولین مشکل این روش، مشکلات اقتصادی است. بعد از ازدواج نیز این مسائل دست از سر همسران جوان بر نمی دارد. کنار آمدن با این مسائل یا برنامه ریزی برای حل مشکلات غالباً بدون کمک والدین امکان پذیر نیست. اما باید گفت این مورد، تنها یک نکته کوچک و محدود محسوب می شود. مساله اصلی در این زمینه این است که باور غیرمنطقی دوری و جدا شدن افراطی از خانواده ها و والدین در غالب اوقات نمایانگر عصبانیت جوانان از والدین شان است؛ عصبانیتی که کمتر اجازه بروز و بیان پیدا کرده است.

زمانی که افراد از خانواده های خود فاصله زیادی می گیرند و البته با این کار خود را از استفاده از تجارب استثنایی نسل قبل محروم می کنند، معمولاً بعد از مدتی عصبانیت ها و دلخوری ها تا حدی تعدیل می شود و آن وقت که روابط همسران می تواند با مشکلاتی جدی روبرو شود.

به جای چنین برخوردهای افراطی و غیرمنطقی ای بهتر است با داشتن برنامه ای مشخص و ایجاد مرزهای منطقی برای خانواده، روابط خود با نزدیکان و والدین را تنظیم کنیم تا در عین حال که از تجارب آنها می توانیم استفاده کنیم و با حمایت عاطفی، روانی و اقتصادی آنها زندگی بهتری داشته باشیم، از دخالت آنها نیز تا حد امکان جلوگیری نماییم.

عده ای از جوانان تصور می کنند که برعکس والدین شان که معمولاً در نسل قبل خود را در بسیاری از موارد سانسور می کردند، آنها باید هر آنچه را به نظرشان می رسد بیان کنند. نتیجه این تصور معمولاً در دراز مدت روی اعتماد متقابل طرفین اثر منفی می گذارد و دلخوری های اضافه ای را با رابطه

همسران تحمیل می کند

احساس نزدیکی در زندگی مشترک یعنی بیان همه چیز به همسر.

کلوب

بعضی افراد تصور می کنند وقتی با کسی احساس نزدیکی زیادی می کنند اجازه دارند هر زمان که دلشان بخواهد هر چیزی را که به ذهنشان می رسد بیان کنند. این طرز فکر هم معمولاً از آنجایی نشات می گیرد که شنیده اند روان شناسان توصیه می کنند افراد خواسته ها و احساسات خود را بیان کنند.

اما معمولاً این دسته از افراد نکات مربوط به طرز بیان و زمان و موقعیت گفتن بعضی از مسائل را کمتر در نظر دارند. به عنوان مثال خانم تصور می کند اگر رفتار یکی از نزدیکان نامزدش باعث دلخوری او شده، او حق دارد با هر بیانی که می خواهد این مساله را در هر زمانی بیان کند. مثلا بگوید من از طرز صحبت کردن خواهرت هیچ خوشم نمی آید، شرمنده اما خیلی بی کلاس صحبت می کند.

یا آقایی ممکن است تصور کند چون با نامزدش خیلی احساس راحتی می کند حق دارد با هر بیانی از او انتقاد کند. به عنوان مثال می گوید وقتی این لباس را می پوشی عین کوزت می شوی!

گاهی اوقات افراد با تصور اینکه با همسرشان احساس نزدیکی زیادی می کنند، مسائلی از زندگی شخصی و گذشته خود را که لزومی ندارد با همسرشان در میان می گذارند و همین بیان مسائل، ممکن است باعث ایجاد مشکل و یا سوء تفاهم در طرف مقابل شود.

کلوب

باید گفت هر دو شکل بیان مسائل بدون در نظر گرفتن همه جوانب آن، نه تنها رفتاری بالغ و متناسب با افراد بزرگسال نیست که رفتاری بسیار کودکانه است.

متاسفانه عده ای از جوانان تصور می کنند که برعکس والدین شان که معمولاً در نسل قبل خود را در بسیاری از موارد سانسور می کردند و مسائلی را از همسرشان مخفی می کردند، حالا آنها باید هر آنچه را به نظرشان می رسد بیان کنند. نتیجه این تصور معمولاً در دراز مدت روی اعتماد متقابل طرفین اثر منفی می گذارد و دلخوری های اضافه ای را با رابطه همسران تحمیل می کند.

در اختلاف های زندگی، مشخص کردن مقصر بعد از مدتی به مسابقه تعیین مقصر تبدیل می شود. یک بار آقا تمام تلاش خود را می کند که برنده باشد و یک بار خانم که دفعه پیش بازنده بوده، تمام تلاش خود را می کند تا

به هر طریقی برنده باشد!

اگر مشکلی در رابطه پیش می آید باید حتماً با صحبت و گفتگو موضوع را حل کنیم.

در نسل قبل وقتی مشکلی پیش می آمد، معمولاً همسران خیلی روی آن تمرکز نکرده و سعی می کردند از کنار مشکلات عبور کرده و اجازه دهند که با مرور زمان مسائل حل و فصل شود. ایرادی که این روش داشت آن بود که در بسیاری از اوقات مشکلات به مرور زمان حل و فصل نمی شدند بلکه فقط برای مدتی فراموش شده و به محض تحریک دوباره، سر باز کرده و مشکلات تشدید می شد.

اما در نقطه مقابل عده ای از همسران که معمولاً هم از نسل جدید هستند تصور می کنند هر مشکل یا سوءتفاهمی که با همسرشان پیدا می کنند باید با صحبت و گفتکو مسائل را حل کنند. البته تعداد زیادی از این افراد تصور می کنند که قدم اول حل این مشکلات، مشخص کردن مقصر است تا به این وسیله فردی که مقصر است کار اشتباه خود را جبران کند.

کلوب

صرف گفتگو و صحبت کردن همسران با همدیگر اتفاقی خوب و مثبت است اما ایراد اول این قضیه زمانی است که برای تمام مشکلات تنها همین یک راه در نظر گرفته می شود. برای برخی مشکلات، هر چند تعدادشان کم است، راه مناسب، دادن فرصت است تا مشکل از شدت و حرارت اولیه خود فاصله بگیرد.

ایراد دوم این قضیه، اصرار بر مشخص کردن مقصر است. اگر شما این عادت را تا حدی دارید و کمی دقت کنید، حتماً متوجه این نکته شده اید که این مشخص کردن مقصر بعد از مدتی به مسابقه تعیین مقصر تبدیل می شود. یک بار آقا تمام تلاش خود را می کند که برنده باشد و یک بار خانم که دفعه پیش بازنده بوده، تمام تلاش خود را می کند تا به هر طریقی برنده باشد!

اما راه حل چیست؟ اولین قدم یادگیری اصول اولیه گفتگو مانند گوش دادن فعال، بیان احساسات و... است. نکته دوم این است که برای شروع کار، بهتر است این صحبت کردن در مورد مشکلاتی که به ویژه حساس هستند، با حضور فردی بی طرف صورت بگیرد. و نکته سوم اینکه فراموش نکنید که بعضی مشکلات با گفتگو قابل حل کردن نیستند.

بخش کلوب ازدواج


برگرفته از اطلاعات

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.