تبیان، دستیار زندگی
اگر چه از نظر دین اسلام، آزادی در مباحث سیاسی و اجتماعی نیز تحقق پیدا می‌کند، اما حدود و تعریفی که از آزادی می‌شود متفاوت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آزادي در اخلاق

يکي از واژه‌هاي پر زرق و برق، خصوصا در زمان ما، کلمه «آزادي» است. البته امروزه بيشترين استفاده از اين واژه در مباحث سياسي و اجتماعي است.

شايد براي شما هم جالب باشد که در علم اخلاق نيز درباره اين موضوع، سخن به ميان آمده است. در روايات اسلامي ما نيز به همين مساله اشاره شده است. اگر چه از نظر دين اسلام، آزادي در مباحث سياسي و اجتماعي نيز تحقق پيدا مي‌کند، اما حدود و تعريفي که از آزادي مي‌شود متفاوت است.

شکي نيست که همگان دوست دارند آزاد باشند، اما اينکه اصولا به چه چيزي آزادي اطلاق مي شود و حيطه آن چقدر است، يکي از نکاتي است که بحث برانگيز بوده و ما در اين نوشتار در صدد بررسي آن در علم اخلاق و از منظر رويات اسلامي هستيم:

هر كس راه تقوا را پيش گرفت ، آزاد است و محكوم نفسش نيست . غير اهل تقوا براى خواسته نفسش ذليل و خاضع مى گردد.

روايات ما آزادي را در پرهيزکاري مي داند.

اميرالمؤ منين عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد: ((فان تقوى الله ... عتق من كل ملكة )).(1)

هر كس راه تقوا را پيش گرفت ، آزاد است و محكوم نفسش نيست . غير اهل تقوا براى خواسته نفسش ذليل و خاضع مى گردد.

به فرموده شيخ بهائى - اعلى الله مقامه - اگر پرده عقب رود، مى بينيد كه انسان پيش روى سگى سجده مى كند، براى سگى خضوع مى كند، همان سگ نفس .

مى خواهد رئيس شود چقدر بايد زير بار ذلت برود. محمد رضاى معدوم را فراموش نكرده ايد به فرموده امام امت ، عكسش را با رئيس جمهور آمريكا ديدم كه چگونه به حالت ذلت در برابر او ايستاده است چون ذليل سلطنت است و مى بيند بدون وابستگى به آمريكا، نمى تواند سوار باشد لذا زير بار هر گونه ذلت و اطاعت از اجنبى مى رود.

اگر كسى از زير بار ذلت نفسش آزاد شود، راستى كه زندگى مال اوست . همان تعبير رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: ((المحيى محياكم و الممات مماتكم ))(2)؛ زندگى ، زندگى شماست و مردن هم مردن شما، اى كسانى كه چيزى شما را ذليل نمى كند، نه مال ، نه جاه و نه شهوات ، آزاديد. اسير چيزى نشديد، تنها در يك جا سر فرود آورديد و آن هم ((الله )) است . چقدر خوب سروده حافظ شيرازى :

خيال خواجگيم بود، بندگى تو كردم              هواي سلطنتم بود، خدمت تو گزيدم

خواجه مطلق ، عبدالله است ، هر كس بنده خدا شد، سلطان حقيقى و بزرگ واقعى است . زندگى ، زندگى اوست و ديگران به صورت زنده و مرده حقيقى اند.

ظاهرش چون گور كافر پر حلل   باطنش قهر خدا عزوجل

به فرموده شيخ بهائى - اعلى الله مقامه - اگر پرده عقب رود، مى بينيد كه انسان پيش روى سگى سجده مى كند، براى سگى خضوع مى كند، همان سگ نفس .

تهذيب نفس يعنى آزاد ساختن آن ، يعنى نفس را از قيد هواها و هوسها رهانيدن .

در هيچ مطلبى در قرآن مجيد اينگونه تاءكيد نشده ، چهارده سوگند در سوره شمس ياد مى فرمايد: (والشمس و ضحها# قد اءفلح من زكها # و قد خاب من دسها)(3) از بس مهم است خداوند به موجودات عظيم و مخلوقهاى بزرگ خود سوگند ياد مى كند آن وقت ، مطلبش را بيان مى فرمايد كه هر آينه كسى تزكيه نفس كرد، رستگار شد و در دنيا و آخرت ، سعادتمند و داراى حيات طيبه است .

واى بر كسى كه نفسش را مهار نكند بلكه او را رها ساخته به هر شهوتى روى آورد تا به جايى برسد كه ديگر نتواند آن را لجام نمايد.

پس بايد سعى كنيم خودساز شويم ، اهميت دهيد حقايق را، سعى كنيم انسان شويم ، از بى بند و بارى بيرون آييم ، آنچه مى گوييم به كار بنديم . و خلاصه بحث امروز اين شد كه بايد رشته تفكر را در مبداء آفرينش خود فراموش نكنيم تا علاوه بر آشنايى به علم و قدرت خداوند، از غرور و خودبينى خويش نيز بكاهيم .


منبع:

1- نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه 230.

2 - بحارالا نوار، ج 19، ص 27.

3- شمس / 1و 9 - 10.

تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان