تبیان، دستیار زندگی
سخنران باید مواظبت كند كه مقدمه را به درازا نكشاند و كارى نكند كه بر اثر طول كلام، قسمت اعظم وقت مجلس را مقدمه اشغال كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مقدمه در چند دقيقه

در نوشتار قبلي اشاره کرديم که هر سخنراني لازم است براي ايراد سخنان خود، از مقدمه کمک بگيرد. استفاده از مقدمه، مي‌تواند مخاطبين را براي دريافت هر چه بهتر مطالب و محتواي سخن، آماده کند.

اما خود مقدمه هم آدابي دارد که اگر رعايت نشود، جذابيت لازم را نداشته و خسته کننده خواهد بود. در باب مقدمه سخن، دو بحث بايد مورد بررسي قرار بگيرد. يکي کيفيت مقدمه و ديگري کميت آن.

در اين نوشتار بر آنيم که درباره کميت و اندازه مقدمه مطالبي خدمت شما خوانندگان عزيز عرض کنيم.

سخنران بايد مواظبت كند كه مقدمه را به درازا نكشاند و كارى نكند كه بر اثر طول كلام، قسمت اعظم وقت مجلس را مقدمه اشغال كند

به موازات رعايت كيفيت مقدمه و چگونگى آن، لازم است كميت مقدمه نيز مورد كمال توجه خطيب باشد و مراقبت نمايد از حدى كه متناسب است، تجاوز نكند و به زياده‏روى گرايش نيابد، زيرا هدف اصلى سخنران، بيان موضوع مورد بحث است و نقش مقدمه، نزديك نمودن اذهان به هدف است. پس، مقدمه فرع است و ذى‏المقدمه اصل. سخنران بايد مواظبت كند كه مقدمه را به درازا نكشاند و كارى نكند كه بر اثر طول كلام، قسمت اعظم وقت مجلس را مقدمه اشغال كند و در نظر شنوندگان طورى وانمود شود كه سخنران، ذى‏المقدمه را بى‏ارزش تلقى نموده يا آن را از ياد برده است.

به عنوان مثال اگر خطيب بخواهد براى فهماندن آيه يا ايهاالذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لمايحييكم. (1) مقدمه‏اى را تنظيم نمايد، كه براى شنوندگان راه‏گشا باشد، مي‌تواند اين نکات را در نظر گرفته و بيان کند.

مطلب آيه اين است كه حيات انسانى انسان، در اختيار انسان‏هاست و براى دست يافتن به آن، بايد دعوت خدا و رسول را اجابت نمود. اما حيات حيوانى حيوان، در اختيار حيوان نيست، بلكه اين چنين آفريده شده و با سرشتش آميخته است.

براى آن كه شنوندگان مطلب مقدمه را بهتر درك كنند و اذهانشان براى فراگرفتن موضوع بحث مهيا گردد، خطيب مى‏تواند يكى دو مثال از حيوان بياورد. مثلاً بگويد گرگ درنده آفريده شده است و مار گزنده. نه گرگ مى‏تواند آفرينش خود را تغيير دهد و درندگى را از خويش زايل سازد و نه مار قادر است خلقت خود را تعويض كند و خوى گزندگى را از خود بگرداند.

اما انسان به اين تحول و تغيير قادر است. اگر پيرو و هوى و شهوات نفسانى خويش گردد ممكن است طبعش از گرگ درنده‏تر شود زبانش از مار گزنده‏تر، و اگر دعوت خدا و رسول را اجابت نمايد، به حيات انسانى زنده مى‏شود و به سجاياى انسانى متخلق مى‏گردد.

اگر سخنران، در ذكر مثال، به گرگ و مار اكتفا كند و با مختصر توضيحى از آن بگذرد و وارد بحث اصلى شود، كميت مقدمه را رعايت نموده و راه فراگيرى موضوع بحث را به روى مستمعين گشوده است. اما اگر در مقام مثال، از حيوانات متعدد نام ببرد، يا درباره گرگ و مار بيش از حد سخن بگويد، رعايت كميت مقدمه را ننموده و از بلاغت خارج شده است.

خطيب در سخن مبسوط خود بايد به مستمعين بفهماند كه اجابت دعوت خدا و رسول از اين جهت انسان را به حيات انسانى زنده مى‏كند كه تعاليم الهى، خصايص انسانيت را از قوه به فعليت در مى‏آورد، معرفت فطرى را احيا مى‏كند و انسان را با ايمان مى‏سازد. عقل را به كار مى‏گيرد و آدمى را به تعقل وامى‏دارد. وجدان اخلاقى را زنده مى‏كند و مردم را به سجاياى انسانى متخلق مى‏سازد.

تملايلات عالى انسانى را شكوفا مى‏كند و آدمى را به راه دگردوستى و تعاون سوق مى‏دهد و حيات انسانى، به كار افتادن مزايا و خصايص انسانى است در وجود آدمى، و اين محتواى دعوت خدا و پيامبر است.


منابع:

(1). انفال، 24.

تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان