تبیان، دستیار زندگی
نوروز، کهن ترین و گسترده ترین آیین مشترک همه ی سرزمین های حوزه ی فرهنگ ایرانی است و بدین لحاظ از بزرگ ترین و بارزترین جلوه های میراث مشترک فرهنگی مردمان این سرزمین ها به شمار می آید و آن چه که این خصلت نوروز را سبب شده ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نوروز، وحدت ملی و همبستگی منطقه ای

نوروز

نوروز، کهن ترین و گسترده ترین آیین مشترک همه ی سرزمین های حوزه ی فرهنگ ایرانی است و بدین لحاظ از بزرگ ترین و بارزترین جلوه های میراث مشترک فرهنگی مردمان این سرزمین ها به شمار می آید و آن چه که این خصلت نوروز را سبب شده دو چیز است :

1- استمرار بدون انقطاع آن،امروزه این نقطه ی اشتراک در محدوده ی کشور ایران، یک عامل مهم تحکیم وحدت ملی، و در گستره ی سرزمین های حوزه ی فرهنگ ایرانی، عامل همبستگی منطقه ای است.

2- خصلت و کارکرد وحدت آفرینی در یک یک رسم های نوروز در مجموعه و کلیت مراسم آن.

مقاله ی حاضر، با این نگاه و به اختصار به ریشه ها و سرچشمه های پیدایش، و چگونگی استمرار تاریخی آن و به ماهیت وحدت آفرینی اجزای مراسم نوروز می پردازد.

ریشه ها و سرچشمه های پیدایش نوروز

ببینیم نوروز کی و کجا پدید آمد، تا کجا رفت و چگونه استمرار یافت. به سبب شرایط طبیعی و اقلیمی، در سرزمین ایران و سرزمین های همسایه که در آن ها فصل های سال جلوه ها و مشخصه های آشکار و متمایزی دارند، همه جا با آداب و رسم هایی همراه است.

ویژگی نوروز در انطباق این خصلت جهانی، با سنت ها، اجتماعی و با شیوه های مسلط معیشت در این منطقه است، که در نهایت استمرار تاریخی آن را نیز موجب شده است.

راز تداوم نوروز در این انطباق هم سویی و هماهنگی نهفته است

در جستجوی پیشینه ی نوروز، به یاری اسناد و مدارک بازمانده از روزگاران پیشین در امتداد زمان بازمی گردیم، تا ببینیم نوروز کی و کجا پدید آمد ؟

تا حدود شش هزار سال زمان را بازپیمایی می کنیم. در این زمان در همه ی پهنه ی گستره ی فلات ایران، فرهنگ هایی را می بینیم که دیر زمانی است پاگرفته اند و ریشه در تاریخ نانوشته خود، در اسطوره ها و آیین ها و رسم های محلی دارند.

در جنوب باختری، با سومری ها رویاروی می شویم. مردمانی که گویا مدت ها پیش از کوه های زاگرس سرازیر شده اند. در این جا با رسم ها و آیین هایی خاص آغاز می شود. به کهن ترین ریشه های آیین های نوروزی رسیده ایم.

ویژگی نوروز در انطباق این خصلت جهانی، با سنت ها، اجتماعی و با شیوه های مسلط معیشت در این منطقه است، که در نهایت استمرار تاریخی آن را نیز موجب شده است.

از زبان شادروان دکتر بهار نقل می کنم :

«... در سرزمین سومر، جشن های آغاز سال با ازدواج مقدس در رابطه است. گستره ی نفوذ سومر تا داخل فلات ایران هم هست. ممکن است نوروز و جشن های اول سال را سومری ها از داخل فلات ایران با خود برده باشند.»

و در جای دیگر :

«... در پدیده شناسی اسطوره آمده است که آیین های آغاز سال نو، بن مشترک جهانی دارند، ولی اسطوره ی نوروزی ما بین النهرین، اسطوره های محلی و بومی منطقه ی ما است ...»

از اسطوره های سومری که پس از خوانده شدن لوح های یافته شده در محوطه های باستانی سومر رازشان گشوده شده است نیز چنین برمی آید که کوهستان های غربی و شمال غربی سومر، یعنی کوه های زاگرس در حوزه ی لرستان، برای آنان جایگاهی مقدس بوده است. همچنین است در مورد ایلامیان.

تحلیل نقش و نگارهای روی اشیا و آثار یافته شده و اطلاعات به دست آمده در محوطه های باستانی داخل فلات ایران نیز از حوزه ی گسترده ی فرهنگ دوره ی ایلامی تا مناطق مرکزی و تا حدود سرزمین های شرقی ایرانی و روابط گسترده ی این مناطق با ایلام حکایت دارد.

«ساموئل هنری هوک» در کتاب اساطیر خاورمیانه آورده است :

«... به نظر می رسد سومری ها از مناطق کوهستانی شمال بین النهرین به منطقه ی دلتا کوچ کرده باشند. اساطیر سومری نشان می دهد که شرایط اقلیمی محل سکونت اولیه ی ایشان با شرایط موطن جدیدشان تفاوت داشته است.»

ساموئل کریمر نیز در کتاب «الواح سومری» می نویسد :

«... به نظر سومریان، خدایان بر فراز کوهستان زمین و آسمان، آن جا که خورشید می دمد، اقامت داشتند.»

منابع یاد شده و ماخذ دیگر نیز مطالبی از این گونه را بر اساس اسناد و مدارک مطرح کرده اند که به رعایت اختصار از آن ها درمی گذریم.

علاوه بر نتایج مطالعات تطبیقی اسطوره ها، مطالعات مردم شناسی معاصر درباره ی آیین ها و مراسم نیز نشان می دهد که صورت نمایشی اسطوره ی کهن مرگ و باز زنده شدن خدای گیاهی در مناطق گوناگون ایران استمرار یافته است. از جمله رسم های «میر نوروزی»، «کوسه گردی»، «پیر بابو»(در گیلان) و مانند این ها.

در صورتی که از این گونه رسم ها، در سرزمین های آن سوی میان رودان نشانه ای در دست نیست.

از حدود چهار هزار سال پیش، مهاجرت آریاییان، از سمت شمال فلات ایران، از سرزمین های سردسیری که «نه ماه زمستان و سه ماه تابستان بود» آغاز می شود : و با ساکنان داخل فلات ایران به بده و بستان فرهنگی می پردازند. کهن ترین سندی که از این مهاجرت تاریخی در دست داریم، کتاب اوستا است.

جم، در تاریخ افسانه ای و حماسه ی ایران، به جمشید پادشاه پیشدادی و بنیانگزار نوروز تبدیل می شود.

پس از استقرار آریاییان، در سوی شمال شرقی ایران و حوزه ی خراسان بزرگ، اسطوره ی مرگ و رستاخیز خدای گیاهی، با سیمایی اسطوره ای - حماسی در داستان سیاوش رخ می نماید، و آن هم با نوروز پیوند پیدا می کند.

دکتر بهار بخش نخست داستان سیاوش را به دلیل که در آن نشانی از اساطیر و دایی وجود ندارد، متعلق به دوره ی تمدن ایرانی ماوراء النهر [ فرارود ] می داند و آن را با اعتقادات، اساطیر و آیین های سومری - سامی - مدیترانه ای مربوط می داند. اما با توجه به تحقیقات دیگر استاد، که نمونه هایی از آن ها نقل شد، و با توجه به اسناد و مدارک یاد شده از دیگران که بن آیین های سومری را در فلات ایران دانسته اند، به نظر می رسد که بخش نخست داستان سیاوش و رسم های آغاز سال سومری ها، نه اقتباس از یک دیگر بلکه برخاسته از یک اصل مشترک باشند.

از دیگر حوزه های فرهنگی داخل فلات ایران، که به اصطلاح به دوره ی پیش از تاریخ مربوط می شوند، در این زمینه اطلاع در خور توجهی در دست نیست، اما از دوره های پس از خاموشی این فرهنگ های از هخامنشیان خبر نوروز را داریم، ایجاد مجموعه ی بزرگ آیینی تخت جمشید حکایت از اهمیت نوروز و گسترش رواج آن در این دوره دارد.

نوروز در زمان کمبوجیه و داریوش بزرگ به مصر راه یافت. بعدها خلفای فاطمی مصر نیز به آداب و آیین نوروز به عنوان یک عید همگانی بسیار توجه نشان دادند. نوروز هنوز هم با آداب و آیین های خاص ایرانی، در مصر رواج دارد.

در دوره ی میانه ی تاریخ فرهنگ ایران نیز جای جای خبرهایی از استمرار رواج نوروز داریم. بیرونی در آثار الباقیه درباره ی آیین ها و مراسم و از جمله نوروز در ماوراءالنهر [ فرارود ] و به ویژه در مورد سغدیان آگاهی های دقیقی به دست می دهد. از اشکانیان درباره ی نوروز هم مثل موارد دیگر فرهنگی خبر مستندی نداریم اطلاعات مربوط به این دوره را بیشتر در آثار به جامانده از زمان ساسانی باید جستجو کرد. از جمله در متون مانوی و در داستان های «ویس و رامین» و «سمک عیار» که منشاء اشکانی دارند.

فخرالدین اسعد گرگانی که ویس و رامین را بر اساس روایات کهن به فارسی سرود چند جا به نوروز اشاره می کند :

منم آذار و تو نوروز خرم / هر آیینه بود این هر دوبا هم

سر سال و خجسته روز نوروز/ جهان پیروز گشت از بخت پیروز

در دوره ی میانه بیشترین آگاهی از نوروز در متون مربوط به زمان ساسانیان آمده است.

آثار متعدد بر جا مانده به زبان های پهلوی، فارسی و عربی و آداب و رسم های نوروز را در میان عامه ی مردم و برگزاری با شکوه آن را در دربار ساسانی، نقل کرده اند. در این دوره نوروز به دو بخش عام (پنج روز اول) و نوروز خاص (روز ششم) تقسیم می شده است. چنان که مردم خوارزم و سُغد نیز روز ششم نوروز را جشن آغاز سال می گرفتند.

سبز کردن سبزه در هفت ظرف و یا روی هفت ستون، آمدن خوش قدم و مراسم سلام و هدایایی که برای شاه می بردند. از جمله رسم هایی است که از نوروز دربار ساسانی نقل شده است.

همه این ها صورت های رسمی آداب و رسم های مردمی جشن نوروز است که هنوز در میان مردم روایی دارد.

در دوره ی اسلامی نیز خلفای اموی و عباسی به سبب مجموعه شرایط اقتصادی - فرهنگی نوروز را پذیرفتند و در دربار برخی از خلفا نوروز با شکوهی همسنگ دوره ی ساسانی برگزار می شد.

حکومت های مستقل ایرانی همزمان خلفای بغداد نیز به نوروز توجه خاصی داشتند و سروده های شاعران و نوشته های مورخان همه حاکی از این توجه است.

در دوره ی ملک شاه سلجوقی تقویم سال خورشیدی به همت خیام منظم می شود و در نتیجه نوروز در آغاز اعتدال بهاری زمان دقیق و ثابتی پیدا می کند.

بعدها دربار شاهان صفوی ایران و دربار سلاطین عثمانی و نیز شاهان هند در برگزاری هر چه باشکوه تر و آیینی تر نوروز با یکدیگر رقابتی پهنان و آشکار داشتند.

از جمله ویژگی های توجه به نوروز در دوره ی صفوی که آیین شیعه، مذهب رسمی ایران می شود، تاکید بر پیوند نوروز با عناصر آیینی شیعه است. از جمله تاکید بر انطباق نوروز با نخستین عید غدیر و نیز با روز آغاز خلافت حضرت علی.

هاتف شاعر دوره ی زندیه در قصیده ای به مطلع :

نسیم صبح عنبربیزشد، بر توده غبرا/  زمین سبز نسرین خیزشد چون گلبن خضرا

در مناظره ی نارون و شمشاد می گوید :

به پاسخ نارون گفتش کز اطفال چمن بگذر/  که امروز امهات از شوق در رقصند با آبا

همایون روز نوروز است امروز به فیروزی /  بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوا

نوروز توسط گروه های مهاجران ایرانی نیز به سرزمین های دیگر رفت. ایرانیان مانوی که به دلیل شرایط خاص تاریخی در دوره ی ساسانی به غرب چین رفتند و در منطقه ی «سین کیانک» یا «ختن» مستقر شدند، ایرانیان زردشتی که به هندوستان رفتند و به پارسیان شهرت دارند، ایرانیانی که به زنگبار و سواحل شرقی آفریقا و حتی به الجزایر و نقاط دیگر رفتند، همه و همه نوروز را با خود بردند. هنوز هم ایرانیانی که به سرزمین های شرقی و غرب از ژاپن تا آمریکا مهاجرت می کنند،نوروز را با خود می برند.

بنابر آن چه که به اختصار آورده شد، نوروز دارای خاستگاه سرزمینی است. جشن و آیینی برخاسته از مجموعه شرایط سرزمین ایران که در پهنه ی جغرافیای فرهنگی ایران، بی وابستگی به هیچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان فرهنگ مردم نشسته است. وجه مشترک همه ی گروه های قومی و اعتقادی است. همه ی اقوامی که به این سرزمین آمدند و همه ی جریان های اعتقادی که در این جا رواج پیدا کردند، آن را پذیرفته اند، از آن مایه گرفته اند و بر آن اثر گذشته اند. چنان چون جویبارهایی که در مسیر رودخانه به آن وارد می شوند و رودخانه همچنان در هویت خود جاری است.

نوروز هم در جریان و استمرار بدون انقطاعش در پیچ و خم ها و فراز و نشیب های تاریخ، و در گستره ی وسیع رواج آن در میان مناطق گوناگون ایران تا آن سوی مرزهای امروزی و در تمام پهنه ی وسیع جهان ایرانی واقعیت و هویت ثابت و مستمر فرهنگی است. و از این رو دارای توانمندی تحکیم وحدت ملی و همبستگی منطقه ای است.

بخش ادبیات تبیان


منبع: پایگاه پژوهشی آریا بوم- محمد میرشکرایی