تبیان، دستیار زندگی
بی‌حرکت، با چشمان باز، کم‌کم از لاک ضخیم نویسنده‌ی انگلیسی که بیست سال بود زیرش پنهان شده بودم، بیرون می‌آمدم. جم نخوردن. انتظار برای آن‌که فرود از ورای زمان پایان پذیرد، انگار با چتر نجات بیرون پریده باشی. پا سفت‌کردنِ دوباره روی پاریس سابق. دیدار از....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

محله گمشده پاتریک مودیانو از زبان مترجم

محله ی گمشده

بی‌حرکت، با چشمان باز، کم‌کم از لاک ضخیم نویسنده‌ی انگلیسی که بیست سال بود زیرش پنهان شده بودم، بیرون می‌آمدم. جم نخوردن. انتظار برای آن‌که فرود از ورای زمان پایان پذیرد، انگار با چتر نجات بیرون پریده باشی. پا سفت‌کردنِ دوباره روی پاریس سابق. دیدار از ویرانه‌ها و تلاش برای کشف ردی از خود میان آنها. تلاش برای جواب‌دادن به همه‌ی سئوال‌هایی که معلق مانده بودند. (از متن کتاب)

شخصیت‌های مودیانو همیشه ناآرام هستند و هیچ‌وقت احساس آرامش نمی‌کنند. آنها درباره‌ی هیچ‌ چیز اطمینان ندارند؛ نه درباره‌ی رگ ‌و ریشه‌ی خود، نه سرگذشت خود، نه حافظه‌ی خود، نه زندگی‌یی که از سَر می‌گذرانند و نه احساسات‌شان. فقط سعی می‌کنند تا آن‌جا که می‌توانند زنده بمانند. آدم‌هایی هستند متعلق به گذشته؛ دیگر وجود ندارند، یا این‌که تقریباً دیگر وجود ندارند، اشباحی شناور در زمان حال که فقط به واسطه‌ی روزگاری که از سَر گذرانده‌اند زنده‌اند و همواره در کمین چیزی هستند که بتواند آنها را دوباره به دوره‌یی ناپدیدشده وصل کند. (از مقدمه‌ی کتاب)

"محله گمشده" گرچه برنده جایزه ادبی نبوده است ولی جزو آثار خوب نویسنده است که یک منتقد معروف فرانسوی درباره آن نوشته است که این کتاب دارای لحظه هایی است که باعث می شود به یک اثر بزرگ تبدیل شود.

گفته های اصغر نوری درباره رمان محله ی گمشده و پاتریک مودیانو

این کتاب داستان نویسنده انگلیسی فرانسوی الاصلی است که 20 سال پیش از پاریس به لندن رفته و تبدیل به نویسنده معروفی شده است. او که دیگر ارتباطش با گذشته و فرانسه را قطع کرده است برای قرار با یک ناشر ژاپنی به پاریس می رود که در این سفر خاطراتش را مرور می کند. او با مراجعه به مکانهایی که قبلا در آنها زندگی کرده و رفت و آمد داشته است ما را با گذشته اش همراه می کند.

این کتاب 250 صفحه ای در سال 1984 نوشته شده و تاکنون در ایران ترجمه نشده است. "محله گمشده" گرچه برنده جایزه ادبی نبوده است ولی جزو آثار خوب نویسنده است که یک منتقد معروف فرانسوی درباره آن نوشته است که این کتاب دارای لحظه هایی است که باعث می شود به یک اثر بزرگ تبدیل شود.

موتیف اصی این رمان را جست‌وجوست؛ در این رمان ما تا آخر نمی‌دانیم که او به دنبال چه چیزی می‌گردد و تا آخر رمان این سؤال با ما هست؛ اما مودیانو آن‌قدر خوب می‌نویسد که ما با روزمرگی‌های او هم‌راه می‌شویم و پرسه‌گری‌های او برای ما جذاب می‌شود و دست آخر متوجه می‌شویم که هدف رمان، همین پرسه‌گری بوده است.

پاتریک مودیانو و دنیای داستانی اش :

پاتریک مودیانو یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان زنده‌ی فرانسه است؛ در کارهای او، بعضی از تم‌ها تکرار می‌شود که یکی از این تم‌ها، ‌جست‌وجو‌‌ست. کسی دنبال چیزی‌ست که ممکن است هویت باشد؛ یک آدم در زمان حال به دنبال گذشته می‌رود. در کارهای او، عنصر جست‌وجوی پدر هم تکرار می‌شود که با جست‌وجوی هویت هم رابطه دارد. مودیانو جزو معدود نویسندگانی‌ست که پرسه‌گرایی را می‌تواند موتیف اصلی کار خود قرار دهد.

جملات مودیانو ساده و روان است و پیچیدگی زبانی ندارد و عموما عنصر شهر هم در رمان‌های او پررنگ‌ است و وقتی رمان او را می‌خوانیم، گویی داریم در پاریس قدم می‌زنیم. مودیانو در رمان خود با ذکر جزئیات، محلات، پل‌ها و پارک‌ها را معرفی می‌کند.

شهر پاریس یکی از شخصیت‌های ثابت در رمان‌های پاتریک مودیانوست و سه دوره‌‌ی نویسندگی این نویسنده چنین است: دوره‌ی اول رمان‌های او را شامل می‌شود که در پاریس تحت اشغال آلمان‌ها می‌گذرد، دوره‌ی دوم دهه‌ی 1960 و 1970 اروپاست که دوره‌ی بعد از جنگ است و دوره‌ی سوم هم دوره‌ای‌ست که شخصیت‌های زن در رمان‌های او زیاد است که پیش‌تر حضور مردها بیش‌تر بوده است.

دنیای داستانی مودیانو به عذاب‌ها و سئوال‌هایی می‌پردازد که در کودکی او ریشه دارند: نگرانی از ترک شدن، جذابیت دنیای تجارت‌های سیاه و غیرقانونی، میل به نفوذ در دل معماها و دست یافتن به محرک‌های رمزآلودی که باعث می‌شوند انسان‌هایی که به ظاهر رو در روی یکدیگرند، باهم ارتباط برقرار کنند. دو مسئله‌ی مهم به این درون‌مایه‌ها اضافه می‌شود: بی‌ریشه بودن و احساس تنهایی. دنیای پاتریک مودیانو ساده، معمولی، خواب‌زده، مخاطره‌آمیز و به طرز وحشتناکی اندوهبار است. چیزی بین رومانتیسم و کتاب‌های نوآر، بین فیتزجرالد و سیمنون. این دنیا غالباً آکنده است از راز و ابهام. شخصیت‌های مودیانو همیشه ناآرام هستند و هیچ‌وقت احساس آرامش نمی‌کنند. آنها درباره‌ی هیچ‌چیز اطمینان ندارند؛ نه درباره‌ی رگ و ریشه‌ی خود، نه سرگذشت خود، نه حافظه‌ی خود، نه زندگی‌یی که از سَر می‌گذرانند و نه احساسات‌شان. فقط سعی می‌کنند تا آنجا که می‌توانند زنده بمانند. آدم‌هایی هستند متعلق به گذشته؛ دیگر وجود ندارند، یا این‌که تقریباً دیگر وجود ندارند.

رمان ‌محله‌ی گم‌شده‌ در 200 صفحه با شمارگان 1100 نسخه توسط نشر افراز منتشر شده است.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: کتاب نیوز، ایسنا، وبلاگ برهوت