تبیان، دستیار زندگی
آنان خوراكى جز عرق كافران یا چرك آمیخته به خون ندارند . از درختى كه میوه‌اش بسیار ناگوار است ، خواهند خورد و شكم هاى خود را از آن پر خواهند كرد و براى هضم آن و رفع عطش مانند شتران تشنه ، آب جوشان خواهند نوشید .(30) قرآن در آیاتى دیگر تصویرى دردناك از و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معرفی اصحاب شمال!

فشار قبر


اصحاب شِمال در اصطلاح قرآن ، كسانى هستند كه گمراه ، تكذیب كننده و كافر می باشند و در قیامت نامه عمل خود را با دست چپ دریافت مى ‌كنند ؛ بنابراین مؤمنان گنهكارى كه برهه ‌اى در جهنّم به ‌سر می برند و سپس با شفاعت آزاد مى ‌شوند ، در شمار اصحاب شمال نخواهند بود؛ اگرچه برخى مفسران ، آنان را نیز از مراتب اصحاب شمال دانسته و ویژگی هایى را كه در آیات براى اصحاب شمال بیان شده است ، به غالب آنان كه كافرند ، مربوط دانسته ‌اند.(1)


این گروه از مؤمنان، در زمره اصحاب یمین نیز نیستند ؛ زیرا اصحاب یمین با حسابرسى آسان به بهشت وارد مى ‌شوند . از این ‌رو شاید بتوان گفت انسان ها در قیامت به اصحاب یمین و اصحاب شمال منحصر نخواهند بود .(2) قرآن می فرماید: « وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ (3)، وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (4) ، وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْئمَةِ (5). »

اصحاب المشئمه ، شاخه ای دیگر از اصحاب شمال

«اصحاب المشئمه » ، تعبیرى دیگر از اصحاب شمال در قرآن است . قرآن از اصحاب شمال با عناوین دیگرى نیز یاد کرده است : « مكذّبین » ، « ضالّین » (6) ؛ « كافر »(7) ؛ « أعمى »(8) ؛ « مَن اوتِىَ كِتـبَهُ وراءَ ظَهرِه »(9) و « مَن اوتِىَ كِتـبَهُ بِشِمالِهِ ».(10)

راز نامگذاری این گروه از افراد به اصحاب شِمال را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1. نامه عمل آنان در قیامت به دست چپشان داده ‌مى‌ شود و آن نوعى بیم دادن به آن هاست ؛ زیرا عرب تحویل نامه به دست راست را نشانه پذیرش و تكریم و به دست چپ را علامت ردّ و اهانت مى ‌داند .(11)

2. آنان زندگى را در پوچى ، پستى و پلیدى گذرانده و با كفر به آیات الهى بر خلاف راه حق و سعادت گام برداشتند و فرجام آنان در آمدن به دوزخ و عذاب فراوان است .(12)

3. عالم هستى داراى دو جانب راست و چپ است . جانب راست آن ملكوت اعلا و جانب چپ آن ملكوت اسفل و جایگاه ارواح اشقیا و فرشتگان عذاب و نویسنده بدی ها و دوزخ بدكاران است .(13)

با‌استفاده از آیاتى كه از سقوط اصحاب شمال در جهنّم ، عذاب دردناك آن ها و حال و وضع آنان در آخرت سخن می گوید ، مى ‌توان اموری را عوامل سقوط و عذاب اصحاب شمال دانست :

كوردلى

قرآن اصحاب شمال را در برابر اصحاب یمین قرار داده و گروه مقابل اصحاب یمین در دنیا نابینا معرفى شده ‌اند ؛ بنابراین مى ‌توان چنین نتیجه گرفت كه اصحاب شمال كوردلان ‌اند و كوردلى آنان در دنیا باعث نابینایى آنان در آخرت خواهد بود .(14)

برخوردارى از نعمت فراوان

اصحاب‌شمال در دنیا غرق در نعمت ‌اند و همین امر آنان را از عبرت گیرى غافل كرده است . آن ها براى راحتى تن ، وظایف واجب خود را ترك مى‌ كنند . خداوند قوه شهویه را براى رشد و تعالى انسان در وجود وى نهاده است ، اما زیاده روى مترفان در خوردن و آشامیدن و پیامدهاى آن دو و خوشگذرانى ، زمینه غفلت و ترك وظیفه را براى آنان فراهم می آورد  ؛ از این ‌رو آنان قوه شهویه را كه مى ‌تواند وسیله رشد و كمال باشد ، در جهت سقوط خویش به‌كار گرفته ‌اند .(15)

اصرار بر گناهان كبیره

اصحاب شمال بر ارتكاب گناهان بزرگ اصرار مى ورزند و گناه بزرگ عبارت است از: گناهى‌ كه پس از آن توبه نشود، شرك، سوگند‌ دروغ بر اینكه خداوند مرده ‌ها را زنده ‌نمى ‌كند ، گسستن عهد و پیمان مؤكد و استكبار و رویگردانى از عبادت پروردگار .(16)

امام علی علیه السلام فرموده است: « بزرگ‌ ترین بلاها در قبر ، نزول حمیم و شراره ‌هاى آتش و زوزه ‌هاى آن است كه راه فراری از آن وجود ندارد و هیچ مانعى جلودار آن نیست»

انكار معاد

معاد

خداوند نیروى ادراك مفاهیم را به همه انسان ها عطا فرموده است تا قدرت تشخیص معارف حقیقى را داشته باشند ، امّا اصحاب شمال از این نیرو درست استفاده نمی کنند و به بى ‌اعتقادى به معاد و انكار آن گرفتار مى ‌شوند و مى ‌گویند : « آیا وقتى كه مُردیم و خاك و استخوان شدیم، برانگیخته خواهیم شد؟ یا نیاكان ما برانگیخته مى ‌شوند؟ »(17) خداوند به رسول گرامى خویش فرمان مى ‌دهد ، انكار آنان را نسبت به معاد پاسخ داده و آن را ثابت كند و به ایشان خبر دهد كه روز قیامت با خوردن « زقّوم » و نوشیدن « حمیم » چه زندگى دردناكى خواهند داشت و آنان را توبیخ كند كه خبر بعث و جزا ، از سوى خداست ؛ « كسى كه آفریدگار و تدبیر كننده امور ایشان است .»(18)

گمراهى و تكذیب

اصحاب شمال از مسیر هدایت و حق و ثواب گمراه شده ، توحید و بعثت انبیاء علیهم السلام و آیات الهى را تكذیب مى ‌كنند .(19) از دیدگاه قرآن كسانى كه به آیات الهى كفر مى ورزند ، همان اصحاب شمال دانسته شده‌ اند .(20)

بى ‌ایمانى به خداى بزرگ

اصحاب شمال به خداى بزرگ ایمان ندارند .(21)

بى ‌اعتنایى به امور مساكین

اصحاب شمال مردم را به اطعام مستمندان و حل مشکلات آن ها تشویق نمی کنند . زكات و حقوق واجب مالى خود را نیز نمى ‌پردازند و در قیامت به این كوتاهى خویش اعتراف مى‌ كنند .(22)

خطاكارى

اصحاب شمال خوراكى جز غسلین (چركابه) ندارند و این غذا را فقط خطاكاران ، یعنى كسانى كه به عمد از راه حق جدا شدند ، مى ‌خورند .(23)

ترك نماز

آنان در آخرت اقرار مى‌ كنند كه از نمازگزاران نبودند .(24)

همدمى و همنشینى با اهل باطل

اصحاب شمال در قیامت اعتراف مى ‌كنند كه با اهل باطل ، همنشین مى ‌شدند .(25)

قرآن اصحاب شمال را در برابر اصحاب یمین قرار داده و گروه مقابل اصحاب یمین در دنیا نابینا معرفى شده ‌اند ؛ بنابراین مى ‌توان چنین نتیجه گرفت كه اصحاب شمال كوردلان ‌اند و كوردلى آنان در دنیا باعث نابینایى آنان در آخرت خواهد بود

سرمستى در خانواده

بزرگترین گناه طلبه (درس اخلاق امام 9)

آنان در خانواده خود پیوسته از كفر و گناه مسرورند و سرگرم شدن به لهو و لعب سرگرم اند و از تكالیف خود و خانواده غافلند .(26)

آنان در آغاز ورود به عالم آخرت با خوراكی ها و آشامیدنی هاى دوزخى پذیرایى و در قیامت به آتش سوزان وارد می شوند . شخصیت ذاتى آنان در دنیا از آتش طبیعت و شرارت شان از شرر آن شكل گرفته است . از این رو در آخرت نیز به اصل خویش باز مى‌ گردند .

باطن آنان در دنیا نیز از آتش اخروى شعله ور است ، اما بر اثر حجاب هاى ستبر آن را درك ‌نمى ‌كنند تا اینكه با فرا رسیدن مرگ و برطرف ‌شدن حجاب به آن پى ‌مى ‌برند .(27)

 امام علی علیه السلام فرموده است: « بزرگ‌ ترین بلاها در قبر ، نزول حمیم و شراره ‌هاى آتش و زوزه ‌هاى آن است كه راه فراری از آن وجود ندارد و هیچ مانعى جلودار آن نیست ».(28)

آنان در آخرت ، نامه عمل را به نشانه مردود ‌بودن ، با دست چپ دریافت مى ‌كنند ؛ از این ‌رو آرزو مى ‌كنند كه آن را دریافت نمى ‌كردند و از محتواى آن باخبر نمى ‌شدند ؛ زیرا مى ‌بینند که عذاب دردناكى در انتظار آنان است و آرزو مى‌ كنند در پى مرگ ، معدوم شده و دوباره زنده نمى ‌شدند تا گرفتار عذاب جاوید شوند .

آنان در دنیا مى ‌پنداشتند با مال و سلطه به هر چیز دوست داشتنى مى ‌رسند و از هر رنجى دور مى ‌مانند ؛ از این ‌رو در پى كسب مال و سلطه كوشیدند و از پروردگار غافل شدند و اكنون كه مى ‌بینند از آن ها كارى ساخته نیست ، از روى حسرت مى‌ گویند : مالمان برایمان سودى نداشت و قدرت و شوكتمان از دستمان رفت . خداى سبحان به فرشتگان فرمان مى‌ دهد :« آنان را بگیرید و در غل كشید ، آنگاه آنان را به میان آتش افكنید و در زنجیرى كه درازاى آن 70 ذراع است ، در بندشان كشید .» (29) آنان در صحنه قیامت هیچ هوادارى ندارند تا سبب نجاتشان شود ؛ زیرا عقیده و عمل آنان چنان بود كه در آخرت شفاعت هیچ شفاعت كننده ‌اى به حالشان سودى ندارد . آنان در دنیا از دین و آیات الهى چنان رویگردان بودند كه خران رمنده از شیر گریزان ‌اند .

آنان خوراكى جز عرق كافران یا چرك آمیخته به خون ندارند . از درختى كه میوه‌اش بسیار ناگوار است ، خواهند خورد و شكم هاى خود را از آن پر خواهند كرد و براى هضم آن و رفع عطش مانند شتران تشنه ، آب جوشان خواهند نوشید .(30)

قرآن در آیاتى دیگر تصویرى دردناك از وضعیت اصحاب شمال در آخرت نمایان مى ‌سازد : آب داغ و جوشانى بر آنان پاشیده مى‌ شود و سایه ‌اى از دود سیاه بر آنان مستولى مى ‌شود كه نه مانند سایه ‌هاى آفتاب خنك است و نه داراى خیرى می باشد .(31)

پی نوشت:

1. منشور جاوید ، ج‌9 ، ص‌451

2. المیزان ، ج‌20 ، ص‌ 244‌ـ‌245

3. واقعه ، 9

4. همان ، 40

5. بلد ، 19

6. واقعه ،93

7. بلد ، 19

8. اسراء ،72

9. انشقاق ،10

10. حاقه ، 25

11. حاقّه ، 25 و تفسیر ماوردى ، ج‌6 ، ص‌84

12. بلد ، 19 و التحقیق ، ج‌14، ص‌270

13. مطففین ، 7 و تفسیر صدرالمتالهین ، ج‌7، ص‌22‌ـ‌23

14. واقعه ، 9-8 و اسراء ، 17

5. واقعه،45؛مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌333 و تفسیر صدرالمتالهین ، ج‌7، ص‌64

16. واقعه،46،نحل،38؛جامع‌البیان،مج‌13،ج‌27،ص‌ 252؛التبیان ج9،ص‌500والمیزان،ج‌19، ص‌125

17. واقعه ، 48-47 و تفسیر صدرالمتالهین ، ج‌7، ص‌64‌ ـ ‌65

18. واقعه ، 73-57

19. همان ، 51 و 92

20. بلد ، 19

21. حاقه ،33

22. حاقه ، 34؛ مدثّر ، 44 و المیزان، ج‌19، ص‌401

23. حاقه ، 37-36

24. مدثّر ، 43

25. همان ، 45

26. انشقاق ، 13 و مجمع‌البیان، ج‌10، ص‌700

27. واقعه ، 94-92؛ مجمع البیان ، ج‌9 ، ص‌344 و تفسیر صدرالمتالهین، ج‌7، ص‌ 129‌ـ‌130

28. نهج‌البلاغه، خطبه‌83

29: حاقه ، 32- 27 و المیزان ، ج19،ص400

30. حاقه،36-35؛مدثّر،49-48؛نورالثقلین،ج‌5،ص‌409؛جامع البیان،مج‌14،ج‌29،ص‌80؛نورالثقلین،ج‌5،ص‌410والتبیان،ج‌9،ص‌502

31.حج،19؛واقعه،44-42و المیزان،ج‌19،ص‌124

زهرا رضائیان

 بخش قرآن تبیان