پیامبری که درس ناخوانده بود!
یكی از نكات روشن زندگی رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) این است كه درس ناخوانده و نزد هیچ معلمی نیاموخته و با هیچ نوشته و كتابی آشنا نبود و عنایت ازلی برای اینكه آیت بودن این كتاب و وحی بودنش بیشتر روشن شود نیز همین مسئله بود.
احدی از مورخان ، مسلمان یا غیر مسلمان ، مدعی نشده است كه آن حضرت در دوران كودكی یا جوانی ، چه رسد به دوران كهولت و پیری كه دوره رسالت است ، نزد كسی خواندن یا نوشتن آموخته است ، و همچنین احدی ادعا نكرده و موردی را نشان نداده است كه آن حضرت قبل از دوران رسالت یك سطر خوانده و یا یك كلمه نوشته است.
مردم عرب، بالاخص عرب حجاز ، در آن عصر و عهد به طور كلی مردمی بی سواد بودند. افرادی از آنها كه میتوانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار و انگشت نما بودند.
عادتا ممكن نیست كه شخصی در آن محیط ، این فن را بیاموزد و در میان مردم به این صفت معروف نشود
چنانكه میدانیم مخالفان پیغمبر اكرم در آن تاریخ او را به اخذ مطالب از افواه دیگران متهم كردند ، ولی به این جهت متهم نكردند كه چون با سواد است و خواندن و نوشتن میداند كتابهایی نزد خود دارد و مطالبی كه میآورد از آن كتابها استفاده كرده است . اگر پیغمبر كوچكترین آشنایی با خواندن و نوشتن میداشت قطعا مورد این اتهام واقع میشد ؛ در صورتی که مشخص است كه رسول اكرم به حكم تاریخ قطعی و به شهادت قرآن و به حكم قرائن فراوانی كه از تاریخ اسلام استنباط میشود ، لوح ضمیرش از تعلم از بشر پاك بوده است . او انسانی است كه جز مكتب تعلیم الهی مكتبی ندیده و جز از حق دانشی نیاموخته است . او گلی است كه جز دست باغبان ازل دست دیگری در پرورشش دخالت نداشته است .
حضرت رضا(ع) در مناظره خویش با ارباب ادیان خطاب به رأس الجالوت فرمود:
از جمله دلائل صدق این پیامبر این است كه شخصی بود یتیم، تهیدست، چوپان، مزدكار، هیچ كتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود. كتابی آورد كه در آن حكایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان هست
او با آنكه با قلم و كاغذ و مركب و خواندن و نوشتن آشنا نبود ، در كتاب مقدس خویش به قلم و آثار قلم به عنوان یك امر مقدس سوگند یاد كرد (" ن و القلم و ما یسطرون »"قلم / 1) و در اولین پیام آسمانی خود فرمان خواندن داد . علم و دانش و صنعت به كار بردن قلم را ، پس از نعمت آفرینش ، بزرگترین نعمت ارزانی شده به بشر معرفی كرد (" اقرء باسم ربك الذی خلق ، خلق الانسان من علق ، اقرء و ربك الاكرم ، الذی علم بالقلم ، علم الانسان ما لم یعلم »" علق / 1 - 5) . آن كس كه خود قلم به دست نگرفته بود بلافاصله پس از ورود به مدینه و ایجاد امكانات ساده ، " نهضت قلم " ایجاد كرد و با آنكه خود معلمی از بشر ندیده بود و دارالعلم و دانشگاهی طی نكرده بود ، خود معلم بشر و پدید آورنده دارالعلم ها و دانشگاه ها شد .
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد |
دل رمیده ما را انیس و مونس شد |
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت |
به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد |
كرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود كه |
علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد |
حضرت رضا (علیه السلام ) در مناظره خویش با ارباب ادیان خطاب به رأس الجالوت فرمود : "از جمله دلائل صدق این پیامبر این است كه شخصی بود یتیم ، تهیدست ، چوپان ، مزدكار ، هیچ كتابی نخوانده و نزد هیچ استادی نرفته بود . كتابی آورد كه در آن حكایت پیامبران و خبر گذشتگان و آیندگان هست " (1 )
آن چیزی كه بیش از پیش عظمت و رفعت و آسمانی بودن قرآن كریم را مدلل میسازد این است كه این كتاب عظیم آسمانی با اینهمه معارف در باب مبدأ ، معاد ، انسان ، اخلاق ، قانون ، قصص ، عبرتها ، مواعظ ، و با اینهمه لطف و زیبایی و فصاحت ، بر زبان كسی جاری شده كه خود امی بوده است . نه تنها هیچ مدرسه و دانشگاه و دارالعلمی را در همه عمر ندیده است و با هیچ دانشمندی از دانشمندان جهان روبرو نشده است ، حتی یك كتاب ساده از كتابهای عصر خود را نخوانده است.
آیت و معجزهای كه خداوند بر آخرین پیامبرش فرستاد از نوع كتاب و نوشته است ، از نوع سخن است ، از نوع فكر و احساس است ، با عقل و با فكر و با دل و ضمیر سر و كار دارد . این كتاب قرن هاست كه قدرت خارق العاده معنوی خود را نشان داده و نشان میدهد ، روزگار نمیتواند آن را كهنه كند ، میلیونها میلیون دل را به سوی خود كشیده و میكشد ، نیروی حیاتی در آن موج میزند ، چه عقل های متفكری را به اندیشه و تدبر وا داشته و چه دل هایی را لبریز از ایمان و ذوق و شوق معنوی كرده و چه مرغان سحر و شب زنده دارانی را غذای روحی شده و چه اشك ها را از عشق به خدا و خوف از خدا در نیمههای شب بر گونهها جاری ساخته است و چه ملتهای اسیر و به زنجیر كشیده را از چنگال ظلم و استبداد نجات داده است
نقش قرآن چونكه بر عالم نشست |
نقشههای پاپ و كاهن را شكست |
فاش گویم آنچه در دل مضمر است |
این كتابی نیست چیز دیگر است |
چونكه در جان رفت جان دیگر شود |
جان چو دیگر شد جهان دیگر شود |
همچو حق پیدا و پنهان است این |
زنده و پاینده و گویاست این |
آری ، عنایت ازلی برای اینكه آیت بودن این كتاب و وحی بودنش بیشتر روشن شود آن را بر بندهای از بندگانش فرود آورد كه یتیم ، فقیر ، چوپان ، صحرا گرد و درس ناخوانده و مكتب نادیده بود .
« ذلك فضل الله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم »
پی نوشت ها:1. عیون اخبار الرضا ( چاپ سنگی ) ، ص . 94
فرآوری:علی نورگستر
بخش عترت و سیره تبیان
منبع:
پیامبر امی, استاد شهید آیت الله مطهرى