تبیان، دستیار زندگی
در خصوص منافع غرب در یمن باید گفت كه یمن یك منطقه استراتژیك است و بر آبراه باب المندب اشراف دارد. جزایر متعددی در این آبراه وجود دارند كه هر گروهی بر آن مسلط شود، می‌تواند امنیت این منطقه بسیار مهم را تحت تاثیر قرار دهد. امنیت این منطقه برای غرب بسیار مهم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دخالت کشورهای خارجی جهت سرکوب "جنبش حوثی‌ها‌" در یمن

درباره این که چه گروه‌ها و كشورهایی در جنگ دولت یمن با الحوثی‌ها دخیل هستند و چه سودی از این جنگ می‌برند، باید به عقب برگشت و نگاهی به جنگ صعده یعنی جنگ پنجم انداخت:

صعده

جنگ صعده با چهار جنگ قبلی تفاوت داشت و علت آن جغرافیای خاص صعده بود. حوثی‌ها در این جنگ هوشمندانه و با استراتژی دقیق وارد عمل شدند. آنها به جای درگیری در تمام منطقه روی دو نقطه تمركز و به این صورت ارتش یمن را زمین‌گیر كردند. اول ورودی جنوبی استان صعده که منطقه "حرف الصفیان " را شامل می‌شد و در مسیر صنعا - صعده قرار دارد. قبایل این منطقه به علت ارادت به اهل‌بیت در حمایت از جنبش حوثی وارد جنگ شده و الحوثی‌ها موفق به کنترل این منطقه شدند. نقطه دیگر ورودی غربی صعده بود كه از ورودی ملاحیط وارد صعده می‌شود كه این نقطه نیز توسط نیروهای حوثی تحت كنترل درآمد و به این ترتیب لجستیك زمینی ارتش یمن قطع شد و یگان‌های داخلی ارتش یمن كه در استان صعده حضور داشتند، از نظر تداركات زمین‌گیر شدند و پیروزی به سود الحوثی‌ها رقم خورد.

حوثی‌ها پس از پیاده کردن این تاكتیك جنگی، یك به یك به پادگان‌های صعده رفته و غالباً بدون خونریزی آنها را تصرف ‌كردند. طی این مدت حدود 120 پادگان و مقر نظامی بدست حوثی‌ها افتاد كه سلاح‌های بدست آمده از آنها عملاً نیازهای جنگی حوثی‌ها را تا سال‌ها برآورده می‌كرد. در این جنگ سلاح‌های سنگین از جمله تانك، نفربر، كاتیوشا و دوشكا نیز بدست نیروهای حوثی افتاد تا در زمین عملا كنترل میدان بدست حوثی‌ها درآید. این موضوع دولت یمن و همسایه وی عربستان را که با روی کارآمدن یک دولت شیعی در یمن مخالف است، به وحشت انداخت و همین موجب شد تا در هوا ارتش یمن و عربستان با استفاده از جنگنده‌های خود مرتب این منطقه را بمباران نمایند. آنها به دلیل ناتوانی از  مقابل با حوثی‌ها به روستاها حمله كرده و به شكلی فجیع افراد بی‌گناه را به قتل رسانند.

جدای از عربستان که دولت یمن را از خارج علیه الحوثی‌ها حمایت می‌کرد،  داخل یمن نیز جریانی قبیله‌ای منتسب به عربستان سعودی همواره در كنار دولت یمن قرار داشت که در قبیله "حاشد " متعلق به خاندان "الاحمر" نمود پیدا می‌کند. قبیله بزرگ حاشد در جنگ‌های دولت یمن علیه الحوثی‌ها نیروهای خود یا اوباش قبایل را به جنگ می‌فرستاد و به آنها اجازه می‌داد، هر غنیمتی بدست آوردند، برای خود نگه دارند، به همین منظور آنها منازل شیعیان حوثی را غارت می‌كردند. خطبای سلفی هم از جنگ چهارم وارد عمل شده و علیه ایران و شیعیان الحوثی تبلیغات خود را آغاز ‌كردند. آنها جوانان سلفی را به جنگ علیه حوثی‌ها تشویق می‌كردند و حتی برخی عناصر القاعده به شرط جنگ علیه حوثی‌ها از زندان‌های یمن آزاد می‌شدند. حتی بعثی‌های عراق نیز در این جنگ ‌ها مشاركت داشتند.

سه نقطه جبل الدخان، جبل الرمین و جبل المدود كه در آنها درگیری‌هایی میان دولت یمن و حوثی‌ها رخ داده بود، در واقع نقاط مورد اختلاف یمن و عربستان نیز بودند

عربستان سعودی اگر چه پیش از این نیز از دولت یمن حمایت می‌کرد، اما از جنگ پنچم یعنی جنگ منطقه ملاحیط آشکارا علیه حوثی‌ها وارد جنگ شد، چون می‌دانست، این منطقه بسیار استراتژیك است و از آنجا مواد مخدر، انسان و سلاح قاچاق می‌شود و افتادن آن بدست حوثی‌ها به معنای از بین رفتن استفاده از این منطقه برای قاچاق موارد فوق الذکر بود، چون آموزه‌های دینی زیدیه به آنها اجازه نمی‌داد، از این منطقه برای قاچاق استفاده کنند و کنترل این منطقه توسط آنها روزگار را بر قاچاقچیان دشوار می‌نمود. گفتنی است، عملیات قاچاق در گذشته تحت نظر دولتی‌ها و ارتش یمن انجام می‌گرفت.

ناكامی عربستان در ورود به جنگ یمن

سه نقطه جبل الدخان، جبل الرمین و جبل المدود كه در آنها درگیری‌هایی میان دولت یمن و حوثی‌ها رخ داده بود، در واقع نقاط مورد اختلاف یمن و عربستان نیز بودند. عربستان برای كنترل و مدیریت جنگ وارد معركه شد، اما به هیچ دستاوردی نرسیده، این درحالی است که ادامه جنگ برای عربستان، امنیت این كشور را به دلیل وجود جریانات شیعی در این كشور و فشار افكار عمومی جهان اسلام به خطر می‌اندازد، به همین دلیل ریاض كشورهای عربی همسو با خود همچون اردن، امارات و بحرین را وارد عرصه جنگ علیه الحوثی‌ها نموده‌ است.

آمریكا و رژیم صهیونیستی با این که به طور مستقیم وارد این جنگ نشده‌اند، اما غیر مستقیم و با اعطای تسلیحات نظامی، منافع غرب در یمن را حفظ می‌کنند چون می‌دانند، ادامه این جنگ برای آنها تا چه اندازه زیانبار است.

بسیاری تصور می‌‌كنند كه با سرنگونی علی عبدالله صالح، سلفی‌ها به قدرت می‌رسند، اما باید گفت كه جریان شیعیان زیدی قدرت زیادی كسب كرده و توانسته‌ موجودیت خود را در این کشور اثبات كند و در صورت سقوط دولت یمن، سلفی‌ها به این راحتی نمی‌توانند به قدرت برسند. شیعیان زیدی و انتفاضه جنوب یمن چالش‌های بزرگی برای دولت آینده خواهد بود. دولت آینده حتی در صورت قدرت گرفتن سلفی‌ها نمی‌تواند، سلفی محض باشد. عربستان تمایل دارد كه سلفی‌ها و عوامل آنها یعنی خاندان الاحمر به قدرت برسند، اما غرب خواستار این است كه علی عبدالله صالح و فرزندش حاكم باشند.

آمریكا در مقابل جنبش حوثی از دو روش بهره برد، اول این كه با دقت در موضوع حوثی‌ها نگریسته و كشورهای عربی را از تعجیل در تصمیم‌ گیری اجتناب داد و از طرف دیگر در جهت مهار جنبش الحوثی و شیعیان یمن تمام ظرفیت‌های خود را به طور غیر علنی بكار بست و تلاش كرد تا مدیریت اوضاع را در دست گیرد.

در خصوص منافع غرب در یمن باید گفت كه یمن یك منطقه استراتژیك است و بر آبراه باب المندب اشراف دارد. جزایر متعددی در این آبراه وجود دارند كه هر گروهی بر آن مسلط شود، می‌تواند امنیت این منطقه بسیار مهم را تحت تاثیر قرار دهد. امنیت این منطقه برای غرب بسیار مهم است، به همین دلیل حاكم مسلط بر این منطقه باید با غرب هماهنگ باشد و غرب بر این نكته تاكید دارد كه هر كس حتی اگر سلفی‌ها باشند، در صورت دادن تضمین حفظ امنیت و منافع غرب می‌توانند بر این آبراه مسلط شوند. تاثیرگذاری یمن بر سه منطقه مهم دنیا

به هر روی هر جریانی كه در یمن حاكم شود، بر سه منطقه تاثیرگذار خواهد گذاشت:

یك: در منطقه خاورمیانه  بر عربستان، خلیج فارس و عراق

دو: منطقه شاخ آفریقا که راستا لازم به یادآوری است، گسترش اسلام در آفریقا در قرون اولیه هجری بیشتر توسط یمنی‌ها صورت گرفت.

منطقه سوم آسیای جنوب شرقی است، چرا كه در مالزی و اندونزی یمنی‌های زیادی هستند و دانشجویان این كشورها به یمن آمده و آنجا در تحصیل می‌كنند.

هم‌چنین یمن دارای ذخایر نفت و گاز قابل توجهی نیز می‌باشد، روحیه جهادی یمنی‌ها از صدر اسلام به قوت خود باقی مانده و اگر گروهی به قدرت برسد كه نتواند این روحیه را كنترل كند، دردسرهای زیادی در یمن و كشورهای مختلف به همراه خواهد داشت. در مورد روحیه جهادی شیعی باید گفت كه اگر كنترل نشود، این روحیه می‌تواند منطقه شبه جزیره را از دست غرب خارج ‌كند.

آمریكا و غرب در یمن چه اهدافی را دنبال می‌کنند

از آنجا که 40 درصد نفت دنیا از جزیره العرب صادر می‌شود و تنگه استراتژیك "باب المندب" در این منطقه قرار دارد، به همین دلیل غربی‌ها با حساسیت بالا تحولات آن را دنبال می‌كنند و آمریكا در این منطقه بیش از مناطق دیگر دموكراسی را قربانی ثبات و حفظ وضع موجود كرده است.

هرگاه آمریكا در سایر كشورها همچون عراق یا سوریه با پایداری خاندان اسد و همین طور اقتدار جنبش حزب‌الله در لبنان و یا فلسطین با شكست روبرو شده، تمركز خود را روی خلیج فارس قرار داده است تا مدیریت منطقه را از دست ندهد. جنبش حوثی، آرام آرام در اوضاع شبه جزیره تحول بزرگی ایجاد كرد و به همین دلیل آمریكا برای مقابله با آن دست به اقداماتی زده است.

آمریكا در مقابل جنبش حوثی از دو روش بهره برد، اول این كه با دقت در موضوع حوثی‌ها نگریسته و كشورهای عربی را از تعجیل در تصمیم‌ گیری اجتناب داد و از طرف دیگر در جهت مهار جنبش الحوثی و شیعیان یمن تمام ظرفیت‌های خود را به طور غیر علنی بكار بست و تلاش كرد تا مدیریت اوضاع را در دست گیرد.

آمریكا و برخی كشورهای غربی در همین راستا پس از بمباران صعده و مناطق اطراف آن به عربستان هشدار داده و ورود آشكار سعودی‌ها در جنگ یمن را زیر سئوال بردند. این موضع نشان می‌دهد كه غرب، خود خواستار كنترل و مدیریت بحران است و با دقت مسائل را پیگیری می‌كند، این مسئله در عین حال جایگاه و اهمیت جنبش حوثی‌ها را نشان می‌دهد.

آمریكا تلاش می‌كند تا جنبش حوثی‌‌ها را یك جریان كور، خشن و با اهداف سیاسی افراط گرایانه مذهبی بنامد و درصدد است تا موضوع یمن را در یك مقیاس محدودی تعریف كرده تا آن را مدیریت كند، اما واقعیت این است كه این جنبش توانست به استراتژی كلان آمریكا در منطقه ضربه جدی وارد كند.

قبس زعفرانی

بخش سیاست