ورود بی اجازه ممنوع!
معاشرت در قرآن
بحث درباره آداب معاشرت است. در این باره در قرآن كریم مسائلى مطرح شده كه بعضى از آنها عمومیت دارد و بعضى درباره رسول اكرمصلى الله علیه وآله وسلم است كه مختصری از آنان را بیان می کنیم .
آداب عمومى
آنچه مربوط به عموم افراد است ، آدابى چند است كه در این جا به بعضى از آنها اشاره مىكنیم: در سوره نور چندین آیه هست كه كما بیش با هم مربوط است و از آیه 27 شروع مىشود : « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ، فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِن قِیلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ; اى كسانى كه ایمان آوردهاید ، به خانههایى كه خانههاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این براى شما بهتر است ، باشد كه پند گیرید . و اگر كسى را در آن نیافتید پس داخل مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: «برگردید» ، پس برگردید ، كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مىدهید داناست .»
ورود به خانهها
وارد شدن به خانه دیگران به چند صورت تصور مىشود :
الف - شخص علم دارد به این كه صاحب خانه راضى است .
ب - مورد شك است.
ج - علم دارد به این كه راضى نیست. روشن است در جایى كه انسان، علم به عدم رضایت دارد یا اذن بگیرد ولى جواب رد بشنود نباید وارد بشود: « و ان قیل لكم ارجعوا فارجعوا» اگر كسى خواست وارد منزل كسى بشود و اجازه خواست و گفتند «برگردید» یعنى اجازه ندادند اصرار نكند و برگردد. این براى شما بهتر و براى مصالح جامعه اسلامى مفیدتر است .
صورت دیگر این است كه علم دارد به این كه طرف راضى است یا قبلا چنین اجازهاى را گرفته یا از نحوه رفتار و گفتار صاحبخانه به دست آورده است ، در آنجا هم ورود جایز است منتهى آدابى دارد .
قبل از ورود، اجازه بگیرید!
یكى از آدابى كه مىبایست رعایتبكند این است كه سرزده وارد نشود ، اگر دوستانى با همدیگر روابطى دارند یا كسانى براى حاجتى - مادى یا معنوى - به كسى مراجعه مىكنند ، چون ممكن استشخص در داخل خانهاش آمادگى براى پذیرش نداشته باشد یا در حالى باشد كه نمىخواهد كسى او را در آن حال یا به آن صورت ببیند این است كه در اسلام تاكید مىشود كه «استیناس» كنید .
استیناس كردن ; یعنى انجام دادن كارى كه توجه را جلب بكند و در روایات در توضیحش آمده كه صدا بزنید یا تنحنح بكنید تا خودش را آماده كند . ضمناً دستور مىدهد كه سلام هم بكنید : «حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا »
در خانه و یا اتاق خالی که اجازه ورود ندارید، وارد نشوید!
اگر شخصى خواست وارد اتاق یا خانهاى بشود كه كسى در آن نبود و مثلا در زد و كسى جواب نداد و فهمید كه كسى آن جا نیست كه از او اجازه بگیرد ، در این صورت هم وارد نشود: «فان لم تجدوا فیها احدا فلاتدخلوها حتى یؤذن لكم» ، طبعاً وقتى كسى نباشد اذن هم تحقق نمىیابد پس شما باید وارد نشوید تا كسى پیدا شود و به شما اذن بدهد .
اى كسانى كه ایمان آوردهاید،به خانههایى كه خانههاى شما نیست داخل مشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام گویید. این براى شما بهتر است ، باشد كه پند گیرید. و اگر كسى را در آن نیافتید پس داخل مشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد: «برگردید»، پس برگردید، كه آن براى شما سزاوارتر است و خدا به آنچه انجام مىدهید داناست
اجازه در سه زمان خاص!
مواردى هست كه رفت و آمد افراد با هم خیلى زیاد است; مثلاً اهل یك خانه كه در اتاقهاى متعددى زندگى مىكنند رفت و آمد متعارف دارند : بچهها وارد اتاق پدر و مادرشان مىشوند یا كسانى كه در خانه كار مىكنند مانند کارگر که در خانه كار مىكند ، آیا هر دفعهاى كه مىخواهند بیایند لازم است اذن بگیرند یا نه؟
در آیه 58 سوره نور مىفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِینَ مَلَكَتْ أَیْمَانُكُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ؛ كسانى كه مملوك شما هستند و در خانه شما كار مىكنند و همین طور بچههایى كه به حد تكلیف نرسیدهاند سه مرتبه در شبانه روز اذن بگیرند: پیش از نماز صبح، موقع ظهر و بعد از نماز عشا.» اینها مواقعى است كه معمولا انسان استراحت مىكند و دلش مىخواهد تنها باشد .
و در آیه بعد مىفرماید: «ووَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنكُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ؛ اما اگر بچهها به حد تكلیف رسیدند باید مثل سایرین اجازه بگیرند» به عبارتی غیر از سه مرتبهاى كه گفته شد ، هر وقت دیگر هم مىخواهند وارد بشوند باید اجازه بگیرند .
- آداب غذا خوردن
و اما درباره غذاخوردن در خانه دیگران ، مواردى هست كه هر چند اذن صریحى از طرف صاحب خانه نباشد ، جایز است و آنها مواردى است كه معمولاً انسان علم به رضایت طرف دارد و اگر كسى راضى نباشد باید تصریح كند.
در آیه 61 از همین سوره پس از اشاره به افرادى كه معذوریتهایى دارند ؛ « لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ » مىفرماید: « وَلَا عَلَى أَنفُسِكُمْ أَن تَأْكُلُوا مِن بُیُوتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِكُمْ لَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا »
مفسران فرمودهاند كه منظور از « بیوتكم » بیوت فرزندانتان است ; یعنى خانه فرزندان به منزله خانه خودتان است . از این آیه شریفه استفاده مىشود كه خویشاوندان نزدیك براى استفاده از ماكولات در خانه یكدیگر نیازى به اذن گرفتن ندارند ؛ همچنین خانه دوستى كه كلیدش را در اختیار شما گذاشته است ؛ «لَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا » وعدهاى مشغول غذا خوردن باشند یا تنها باشید اما وقتى مىخواهید وارد بشوید این آداب را رعایت كنید:
«فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَیِّبَةً » وارد خانه كه مىشوید سلام كنید «فسلموا على انفسكم»
سلام كه با سلامت ، هم خانواده است معنایش نفى خطر یا ملزوم آن است . این شعار اسلامى كه به عنوان تحیت ادا مىشود و در قرآن كریم مورد تاكید قرار گرفته، شاید یكى از حكمت هایش این باشد كه هر انسانى در زندگى دایماً نگرانیها ، خوفها و دل واپسیهایى دارد و با هر كسى مواجه مىشود چون احتمال مىدهد كه از ناحیه وى ضررى به او برسد این نگرانى را دارد . پس اولین چیزى كه در هر برخوردى مطلوب است رفع این نگرانى است ، یعنى انسان احساس كند كه از طرف آن شخص ضررى به او نمىرسد و هیچ چیز براى انسان مهمتر از دفع ضرر نیست و بعد نوبت مىرسد به جلب منفعت . این است كه در اولین برخورد بهترین چیزى كه باید رعایتبشود همین تامین دادن به طرف است كه از ناحیه من به شما ضررى نمىرسد.
" سلام " نام دیگر قرآن کریم
از این رو در موارد زیادى «سلام» با «آمین» در قرآن كریم توأماً ذكر شده است. مىدانید یكى از اسم هاى خداى متعال « سلام » است و آن جا كه این اسم در قرآن كریم ذكر شده به دنبالش «مؤمن» هم آمده است: «السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ »(حشر / 23 ) خداست كه سلامتى را تأمین و خطر را از دیگران رفع مىكند. «مؤمن» در این جا یعنى كسى كه ایجاد امن مىكند.
در روز قیامتبه مؤمنین گفته مىشود: «ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِینَ ; با سلام و امن وارد بهشتشوید.» (حجر / 46 ) به هر حال اهمیت موضوع سلام به خاطر این است كه به طرف، احساس آرامش و امنیتخاطر مىدهد و این در زندگى اجتماعى خیلى مهم است.
وقتى قرآن مىخواهد اهمیت اسلام و قرآن را بیان كند مىفرماید: خداى متعال به وسیله قرآن راههاى سلام را به مردم نشان مىدهد، و یكى از بزرگترین اوصاف قرآن این است كه به سوى راههاى سلام هدایت مىكند. در اسلام تاكید شده كه مؤمنان به یكدیگر سلام كنند و پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم حتى به زنان و كودكان هم سلام مىكردند و روایات زیادى درباره احكام و فضیلتسلام وارد شده است
سلام ملائکه به انبیاء
در قرآن كریم در ضمن داستانهاى انبیا نقل شده كه ملائكه به ایشان سلام گفتند ; مثلا در داستان حضرت ابراهیمعلیه السلام در چند مورد در قرآن كریم تكرار شده كه موقعى كه ملائكه براى خراب كردن شهر لوط آمدند اول خدمتحضرت ابراهیمعلیه السلام رسیدند و هنگام ملاقات با آن حضرت سلام كردند ؛ آیه69 سوره هود و دیگرى آیه 52 سوره حجر و سومى آیه25 سوره والذاریات.
از نام های بهشت ، دارالسلام است !
یكى از نامهاى بهشت «دارالسلام» است كه به نوبه خود اهمیت موضوع سلام و سلامتى و امنیت را اثبات مىكند. آیاتى داریم كه وقتى مؤمنین وارد بهشت مىشوند از طرف ملائكه به ایشان سلام داده مىشود و تحیتخود مؤمنان هم در هشتسلام است: آیه 10 سوره یونس، 46 سوره اعراف، 32 سوره نحل، 24 سوره رعد، 23 سوره ابراهیم،46 سوره حجر،34 سوره ق، 44 سوره احزاب، 75 سوره فرقان، 58 سورهیس، 62 سوره مریم و 26 سوره واقعه.
اسلام نیز دارای سلام است !
از چیزهایى كه اهمیت موضوع سلام و سلامتى را اثبات مىكند همین است كه خود اسلام، «سلام» تلقى شده و برنامههاى اسلام «سبل السلام» نامیده شده است: « یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلاَمِ » (مائده / 16 )
وقتى قرآن مىخواهد اهمیت اسلام و قرآن را بیان كند مىفرماید: خداى متعال به وسیله قرآن راههاى سلام را به مردم نشان مىدهد، و یكى از بزرگترین اوصاف قرآن این است كه به سوى راههاى سلام هدایت مىكند. در اسلام تاكید شده كه مؤمنان به یكدیگر سلام كنند و پیغمبر اكرمصلى الله علیه وآله وسلم حتى به زنان و كودكان هم سلام مىكردند و روایات زیادى درباره احكام و فضیلتسلام وارد شده است .
جواب سلام
یكى از نكتههایى كه در آداب معاشرت در قرآن كریم مورد تاكید واقع شده جواب تحیت است .
آیه86 سوره نساء مىفرماید: «وَإِذَا حُیِّیْتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ حَسِیبًا » كلمه تحیت از ماده حیات است و گویا در اصل به این صورت بوده كه به عنوان اداى احترام مىگفتند : «حیاك الله» یا «زنده شاید بتوان گفت كه هر كس هر نوع احترامى به كسى بگذارد ولو با دادن هدیه یا گفتن تبریك و تسلیت، و فرستادن نامه، مستحب است كه پاسخ احترامش داده شود.
چنان كه در فارسى گفته مىشود یا در شعارها مىگویند «زندهباد» كم كم توسعه داده شده به هر سخنى كه براى اداى احترام گفته مىشود بلكه به عملى هم كه به عنوان اداى احترام انجام شود تحیت گفته مىشود. به هر حال، تحیتى كه به عنوان شعار اسلامى تعیین شده ، همان سلام است كه مستحب مؤكد ولى جوابش واجب است ، به طوری که جواب سلام ، باید مطابق با تحیتیا كاملتر باشد .
نتیجه گیری :
نتیجه کلی و اساسی این است که برای رسیدن سعادت دنیا و آخرت ، همه چیز را می توان در آیات قرآن جستجو کرد .
فرآوری : زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منبع :
مقاله : آیة الله محمد تقى مصباح یزدى پیرامون معاشرت در قرآن و اسلام