تبیان، دستیار زندگی
در مجموع کتاب « طهران ، خیابان جمهوری » مجموعه است قابل تامل و نوید آینده درخشانی را برای شاعر جوان می دهد . سید احمد حسینی نشان داده شاعری است اهل خطر کردن . شاعری که قالب سنتی را رها کرده و مجموعه جدیدش را در قالب سپید ارائه داده است ، بی شک به دنبال ..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طهران، خیابان جمهوری / سروده احمد حسینی

نگاهی به مجموعه شعر « طهران ، خیابان جمهوری» سروده سید احمد حسینی

طهران ، خیابان جمهوری / سید احمد حسینی / هنر رسانه اردی بهشت

طهران، خیابان جمهوری / سروده سید احمد حسینی

«طهران ، خیابان جمهوری » مجموعه شعرهای آزاد شاعر جوان کشورمان سید احمد حسینی است که توسط نشر رسانه اردی بهشت  به تازگی راهی بازار کتاب شده است . پیش از این نیز مجموعه غزلی با عنوان «چسبی به نام زخم» از این شاعر  منتشر شده بود .

خصوصیت بارز این مجموعه کوتاهی شعرهاست . در سال های اخیر شاهد گرایش چشم گیر مخاطبان به آثار کوتاه هستیم . کوتاه نویسی سابقه دیرینی در ادبیات کهن دارد . گذشته از ادبیات مکتوب که در آن با رباعی ، دوبیتی و شطحیات کوتاه  مواجهیم ، در ادبیات شفاهی هم شگرد کوتاه نویسی جایگاه ویژه ای دارد . ادبیات فولکلور از لیکوهای بلوچی و بایاتی های ترکی تا سیاوچمانه های کردی و شروه های جنوب در شکل کوتاه ، اندیشه عظیم خود را به مخاطب عرضه کرده است .

هر چند در برهه ای به اشتباه نام هایکو به شعرهای کوتاه جدید اطلاق شد اما به دلیل تفاوت های فرهنگی ژاپن و ایران این نام چندان رواج نیافت و نام های دیگری از جمله طرح ، لحظه واره ، مینیمال و ... پیشنهاد شد ولی هنوز هم منتقدان برای نامیدن شعرهای کوتاه به توافق و جمع بندی نرسیده اند .

شاید بتوان رواج این گونه آثار کوتاه را در شعر سال های اخیر به مدرنیته و کم شدن وقت مخاطب برای مطالعه و به وجود آمدن ابزارهای جدید ارتباطی مانند تلفن همراه و به طبع آن فرهنگ ارسال پیامک ( همان sms) مربوط دانست اما سنت کوتاه گویی در ایران  مخصوصا در ادبیات شفاهی قدمتی چندین هزارساله دارد .

شاید بزرگ ترین اشکال این مجموعه را دیکتاتوری شاعر دانست که گاهی حتی کوچکترین امکانی برای کشف و لذت بردن مخاطب ایجاد نکرده است .

حال از خصوصیات دیگر این گونه شعر علاوه بر کوتاهی آن می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1-    ایجاز :

ایجاز مهم ترین مولفه شعر است و شاعر باید از قدرت ایجازگویی بهره ور باشد . چون شعر مانند سایر هنرها می خواهد در ذهن هنرشناس نفوذ کند . از این رو باید مجهز باشد به وسایل نفوذ . ایجاز عبارت است از این که مفهوم ها را فشرده کنیم و در فرصت بسیار کوتاهی ، معانی بسیاری را ارائه دهیم . شاعر باید حالات درونی یعنی حالت های هستی و تجربه اجتماعی خود را در مجموعه ای از کلمات رسا و خوش آهنگ بیان کند . این حالات باید به طور فشرده ای بیان شود و شاعر نباید در این باره توضیحات مفصلی بدهد . بلکه شعر او باید قدرت بیان مفاهیم عاطفی وسیعی را داشته باشد .

حال وقتی مجال شعر هم کوتاه تر شود و تعداد کلمات در دسترس شاعر کمتر ، کار سخت تری پیش روی شاعر است . سید احمد حسینی گاه توانسته به خوبی از عهده این امر خطیر برآید :

یک روز صبح

رو به روی آینه

صورتت را شستم

و گاه هم در کام جویی از کلمات نا کام مانده است و برای توضیح مفهومی که در ذهن داشته به پرگویی افتاده است :

مادرم گفت :

چشم هایت را باز کن

بخند

چشم هایم را باز کردم

خندیدم

تنها مادر بزرگ بود

که گفت :به این دنیای مسخره خوش آمدی

... این من بودم

2-    ایماژ

کار شعر برانگیختن عواطف از راه ایماژ است . شاعر با ایجاد تصویرهای دیدنی و شنیدنی میتواند خواننده را برانگیزد و برای درک شعر آماده کند . ایماژ یا صور خیال مجموعه تشبیه ها و استعاره ها و کنایه ها و به طور کلی صورت مجازی بیان را در بردارد  . فایده ایماژ در تجسم موضوع و تصویر حالات دورنی است . شعر در حوزه تصویر بیان غیرواقعی واقعیت هاست .

حالا هر چقدر شعر کوتاه تر باشد این تصویرسازی مهم تر می شود . شاعر تصویری ارائه می دهد که در یک لحظه به چشم مخاطب بنشیند و مخاطب را سرشار از لذت کند .

کتاب «طهران ، خیابان جمهوری» از این تصاویر ناب خالی نیست :

با من حرف بزن

ماهی ها دوست دارند

 صدای آب را بشنوند

اما برخی از شعرها خالی از تصویر است و شاعر فقط به توصیف های بلند و مکرر و حرافی افتاده است :

آن قدر

به نیامدنت عادت کرده ام

که آمدنت را باور نکرده ام

برگرد به همان دوردست

3-    سپید خوانی

شعر هر چقدر کوتاه تر باشد ، باید به مخاطب مجال بیشتری برای فکر کردن بدهد . شعری که در انتها با گذاشتن نقطه به پایان می رسد و شاعر با دیکتاتوری زبان  تنها اندیشه خود را به مخاطب تحمیل می کند و راه تاویل های دیگر ار می بندد با پایان یافتن ، در ذهن مخاطب هم امتداد نمی یابد .

شعری که در ذهن مخاطب به حیات خود ادامه ندهد محکوم به فنا و فراموشی است . حسینی در بسیاری از شعرهایش خود نفطه پایان را می گذارد و مجالی برای فکر کردن و نفس کشیدن به مخاطب نمی دهد . شاید بزرگ ترین اشکال این مجموعه را دیکتاتوری شاعر دانست که گاهی حتی کوچکترین امکانی برای کشف و لذت بردن مخاطب ایجاد نکرده است .

سرنوشت من

کاملا

روشن است

مثل چشم های تو

4-    حرف تازه :

تازگی و بدیع بودن از ارکان اصلی شعر است . تازگی در توصیف و تصویر سازی و آوردن سخن نو که مخاطب را به شگفتگی و در پی آن به لذت وادارد ، از وظایف اصلی شعر است . شاید بتوان ضعف دیگر مجموعه شعر « طهران ، خیابان جمهوری » را کشف های نه چندان نو و نخ نما که پیش تر در زبان مردم رایج شده اند و در مجموعه شعر های دیگر هم دیده شده اند ، دانست .بدلر در هین زمینه به طنز می گوید :

«آن کس که نخستین بار روی یار را به گل تشبیه کرد شاعر بود و آن کس که بار دیگر چنین کرد ، احمق بود »

خاتون ما

پنج حرف داشت

ولی حرف نداشت

حسینی شاعر است و در بسیاری موارد  در شعرهایش با تصاویر بکر و بدیع مواجه هستیم:

دیوار

از هیجان افتاده است

عکس تو

در هیچ قابی نمی گنجد

5-    اندیشه :

در شعر احساس تنها کافی نیست و باید شاعر ضمن دارا بودن حساسیت شدید ، اندیشمند نیز باشد . یکی از دلایل برجستگی آثار برخی شاعران از هم عصرانشان دارا بودن اندیشه ناب و اصیل است . اندیشه ای که مانند فلسفه ای خارج از شعر خود را نشان ندهد بلکه در شبکه احساس و تخیل تنیده شود و کاملا به خدمت شعر درآید . حسینی در برخی از شعرهایش اندیشه ورز است ولی در بیشتر موارد به احساسی گرایی و ارائه اندیشه سطحی مبتلا می شود . در برخی شعر ها تو مورد خطاب شاعر ، ناخود آگاه شاعر یا معشوقه ازلی ، ابدی تعبیر می شود که اندیشه را وسعت می بخشد و در بیشتر موارد ، تو به دوست و آشنای شخصی شاعر تغییر شکل می دهد که راه اندیشه ژرف را به روی مخاطب می بندد .

در مجموع کتاب « طهران ، خیابان جمهوری » مجموعه است قابل تامل و نوید آینده درخشانی را برای شاعر جوان می دهد . سید احمد حسینی نشان داده شاعری است اهل خطر کردن . شاعری که قالب سنتی را رها کرده و مجموعه جدیدش را در قالب سپید ارائه داده است ، بی شک به دنبال فرم های جدید ارائه شعر می گردد و امیدواریم این جستجوی شاعر به شعرهای بدیع و متفاوتی بیانجامد .

چند شعر از این مجموعه:

1

من از تمام مردم شهر قشنگ‌ترم

سپید می‌پوشم

سپید می‌بینم

سپید می‌گویم

امّا غزل

-دختر همسایه-

از من قشنگ‌تر است

2

بچه كه بودم

روی پای مادرم می‌خوابیدم

اگر یك روز سوار تاب نمی‌شدم

تب می‌كردم

شب تا صبح روی دستانش تكانم می‌داد

تا تبِ تاب از سرم بیافتد

به خدا بگویید

من مادرم را كشتم

3         

سرنوشت من

كاملاً

روشن است

مثل چشم‌های تو

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منابع: لوح، وبلاگ تهران1300