تبیان، دستیار زندگی
در تحلیل قیام عاشورا و عوامل قیام حسینی این محور اساسی مورد تأکید و توجه قرار گرفت که عمده ترین عامل نهضت عاشورا، نه درخواست بیعت از سوی یزید و نه دعوت مردم کوفه، بلکه امر به معروف و نهی از منکر بود. در اهمیت و ضرورت زنده نگه داشتن این اصل مهم مطالبی طرح
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انسان مسئول است یا مجبور؟

انسان


آمر به معروف و ناهی از منکر یعنی مصلح. مگر ناصالح می تواند مصلح باشد؟ آنان که اول خودشان را اصلاح کرده اند، اول خودشان را تأدیب و تربیت کرده اند، می توانند مصلح باشند


در تحلیل قیام عاشورا و عوامل قیام حسینی این محور اساسی مورد تأکید و توجه قرار گرفت که عمده ترین عامل نهضت عاشورا، نه درخواست بیعت از سوی یزید و نه دعوت مردم کوفه، بلکه امر به معروف و نهی از منکر بود. در اهمیت و ضرورت زنده نگه داشتن این اصل مهم مطالبی طرح شد. در اینجا به این مهم اشاره می شود که مگر نه اینکه هر چه هست خدا و اراده ی اوست و اساساً انسان اختیار و مسئولیتی در قبال تغییرات و تحولات نداشته و ندارد؟ دین اسلام دین قضا و قدری است، دینی است که برای بشر هیچگونه نقش فعال و مسئولیتی قائل نیست. برای پاسخ به ادعا و یا بهتر بگوئیم افترای مذکور نکات ذیل قابل طرح است:

با تأکید بر آیات و روایات، انسان دارای دو مسئولیت اساسی است.

1- مسئولیت فرد از نظر شخص خود

قرآن "در موضوع آزادی انسان و مسئولیت و تعهد شخصی او دو برابر خود و تکلیفش فریاد می زند "إنّا هدیناهُ السَّبیل إمِا شاکراَ و إمّا کفوراً (دهر/3) ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزاری و یا کفران می کند و هدیناه النّجدین و او را به دو راه مشخص ره نمودیم. (بلد/10) (خلاصه اینکه) .... آیات زیادی در قرآن است در آنها عبارت "بما کَسَبَت ایدیکم (شوری/30) دست آورد خود شماست) آمده است. قرآن منزّه بودن خداوند را از اینکه ما شرور و مفاسد را به او نسبت دهیم، مکرر یاد می کند: "ما ظلمنا هم و لکن کانوا انفسهم یظلمون (نحل/118) اگر مردمی بدبخت و بیچاره شدند، ما به آنها ستم نکردیم خودشان به خودشان ستم کردند (همان/ ص 207)

2- مسئولیت فرد از نظر اجتماع

"اسلام نه تنها فرد را برای خود و در مقابل خداوند از نظر شخص خود مسئول و متعهد می داند، بلکه فرد را از نظر اجتماع هم مسئول و متعهد می داند. امر به معروف و نهی از منکر همین است که : ای انسان! تو تنها از نظر شخصی و فردی در برابر ذات پروردگار مسئول و متعهد نیستی، تو در مقابل اجتماع خود هم مسئولیت و تعهد داری آیا می توان گفت چنین دینی دین قضا و قدری است؟ البته قضا و قدری به مفهومی که آنها (شبهه افکنان) می گویند که کارها را خدا باید انجام دهد و بشر از این جریان و مسیر خارج است و مسئولیت ندارد. آنچنان قضا و قدری که از بشر نفی و سلب مسئولیت و آزادی و تعهد می کند. قرآن چنین قضا و قدری را نمی پذیرد.

آن کسی که خود را پیشوای مردم معرفی می کند، معلم و مربی مردم معرفی می کند،هادی و راهنمای مردم معرفی می کند، اول باید از خودش شروع کند، بداند که یک جاهل در اندرون خودش هست، اول آن جاهلی که در درون خودش به نام نفس امّاره هست را تربیت و تأدیب کند، اول نفس خودش را مؤعظه کند، از نفس خودش حساب بکشد، همینکه خودش را اصلاح و تهذیب کرد و صالح شد، آنوقت می تواند مدعی شود که من می توانم راهنما و هادی مردم باشم

آیا شما در این زمینه جمله ای بالاتر از آن آیه ی کوچک که با تفاوت مختصری در دو جای قرآن آمده است، پیدا می کنید «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ » (رعد/11)

این آیه آب بسیار صاف و پاکی است که بر سر منتظرها، آنهایی که به انتظار هستند که همیشه خدا از یک راه غیرعادی کارها را درست کند، می ریزد. انتظار بیهوده نکشید. "لنّ" یعنی تحقیقاً مطلب این است، تحقق و واقعیت این است که هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمی کند ... مگر وقتی که خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه در خودشان هست، اخلاق، روحیه، ملکات، جهت، نیات و بالاخره خودشان را عوض کنند ... آیه دیگری در قرآن است که ... (می فرماید) ما ملتی را بدون اینکه اتمام حجّتی بر ایشان شده باشد عذاب نمی کنیم. آنگاه ملتی را عذاب می کنیم که آنها مطلبی را بفهمند و درک کنند ولی در مقابل فهم و درک خود طور دیگری عمل می کنند. می فرماید: "ما کنّا معذّبین" ما چنین نبوده ایم، یعنی خدایی ما ایجاب نمی کند که چنین باشیم، خدایی ما ایجاب می کند که طور دیگری باشیم ... نص قرآن است که با نص قرآن نمی شود کاری کرد.

(همان – ص 209)

حسین بن علی (ع) و مسئولیت اجتماعی

فصلی از حماسه امام حسین(ع)

"حسین بن علی (ع) شایسته تر از هر کس بود که منتظر بنشیند تا خدا رحمت خود را بر او و امت او نازل کند. چرا نکرد؟ حسین می خواست  «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ » باشد، می خواست ابتکار را بدست گیرد، دست به تغییر در اوضاع اجتماع بزند... (همان- ص 210) چگونه عوض کند؟ آیا با انجام کارهای ساده و سطحی؟ "مثلاً اسلام توصیه کرده است که به زیارت حاجی بروید، خوب ما می رویم، چایی می خوریم،

می خوریم و بلند می شویم می آییم (یا توصیه کرده است) تشییع جنازه کنید در مجلس ختم شرکت کنید. اینها کارهای ساده اسلام است، این کارهای ساده از عهده هر کسی برمی آید. اسلام همیشه با این کارها اداره نمی شود. موقعی هم می رسد که باید مثل حسین بن علی (ع) برخاست و حرکت کرد. قیامی کرد که نه تنها جامعه ی آن روز اسلامی را تکان بدهد بلکه موجش ... بعد از هزار سال نیز الهام دهند تا نهضت ها باشد. این را می گویند "یغیرو اما بانفسهم" (همان- ص 209 و 210)

مؤلفه های ممتاز آمر به معروف و ناهی از منکر

در سوره ی توبه آیه 112، چنین آمده است: « التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ المنکر ... » ؛ همان توبه کنندگان (از معاصی)، عبادت پیشگان، ستایشگران (پروردگار)، روزه داران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان و امرکنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر و پاسداران مقررات الهی اند ...

در این آیه مؤلفه های آمر به معروف و ناهی از منکر به اجمال، اما بسیار دقیق و عمیق مورد تأکید واقع شده است. "عرف می گویند اولین منزل سلوک، توبه است، چون توبه یعنی بازگشت ... آن کسی که راه عوضی می رود و یک دفعه برمی گردد به راه حق برمی گردد به سوی خدا "التّابعون العابدون" پس از توبه است که اینها پرستندگان خدا می شوند، ... خدا حاکم بر وجودشان است، ... فقط امر خدا را می پذیرند ... "الحامدون" اینها ستایشگرند، اما جز خدا موجود دیگری را ستایش نمی کنند.

هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمی کند ... مگر وقتی که خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه در خودشان هست، اخلاق، روحیه، ملکات، جهت، نیات و بالاخره خودشان را عوض کنند

امر به معروف و نهی از منکر

اصلاً موجود دیگری را قابل مدح و ستایش و نیایش نمی دانند (همان- ص 217) ... یکی دیگر از مؤلفه های آمر به معروف و ناهی از منکر السّائحون» یعنی سیاحتگری است. در مورد سیاحتگری تفاسیر مختلفی شده اما آنچه صحیح تر بنظر می رسد این است سیاحتی مورد نظر اسلام است که هدفش تفنّن و ولگردی نباشد، بلکه هدف اصلی باید مطالعه در جهان و درس گرفتن و تفکر و تدبّر باشد. "قل سیروا فی الارض (انعام/11). این، درس و فکر است «السّائحون" آن مطالعه کنندگان در تاریخ، آن مطالعه کنندگان در اوضاع اجتماع بشری، آن مطالعه کنندگان در قوانین خلقت، آنها که در مغز خود انبوهی از افکار و اندیشه های روشن دارند. بعد دو مظهر از عبادت را ذکر می کند: "الرّاکعون السّاجدون" آنها که در حال رکوع و سجود، خدای خود را تسبیح می کنند ... آنها «الامرون بالمعروف و النّاهون عن المنکر" .... صلاحیت این را دارند که مصلح اجتماعی باشند، آنهایی که اول صالح شده اند، بعد می خواهند مصلح باشند. آمر به معروف و ناهی از منکر یعنی مصلح. مگر ناصالح می تواند مصلح باشد؟ آنان که اول خودشان را اصلاح کرده اند، اول خودشان را تأدیب و تربیت کرده اند، می توانند مصلح باشند ... (همان- ص 218)

چرا امر و نهی ما اثر ندارد؟

پاسخ این سؤال را از زبان علی بن ابیطالب می شنویم که می فرماید: .... آن کسی که خود را پیشوای مردم معرفی می کند، معلم و مربی مردم معرفی می کند، واعظ و خطیب مردم معرفی می کند، هادی و راهنمای مردم معرفی می کند، اول باید از خودش شروع کند، اول خودش را تعلیم بدهد، بداند که یک جاهل در اندرون خودش هست، اول آن جاهلی که در درون خودش به نام نفس امّاره هست را تربیت و تأدیب کند، اول نفس خودش را مؤعظه کند، ملامت کند، از نفس خودش حساب بکشد، همینکه خودش را اصلاح و تهذیب کرد و صالح شد، آنوقت می تواند مدعی شود که من می توانم راهنما و هادی مردم باشم، واعظ مردم باشم، معلم، مؤدّب، مربی مردم باشم، مصلح اجتماع باشم، فرمود: آن کس که خودش را تعلیم و تربیت می کند، بیشتر شایسته ی احترام است تا آن کسی که مردم را تعلیم و تربیت می کند، (همان- ص 218)

امیرمؤمنان علی (ع) می فرماید: ... خدا لعنت کند آن مردمی را که امر به معروف می کنند و خودشان برخلاف آن معروف عمل می کنند، و آن مردمی را که نهی از منکر می کنند و خودشان همان منکرانی را که نهی می کنند مرتکب می شوند. یعنی آن آمرین به معروف و ناهون عن المنکر که التّابئون، العابدون، الحامدون، السّائحون، الرّاکعون و السّاجدون نیستند، هنوز این مراحل را طی نکرده می خواهند امر به معروف و ناهی از منکر باشند خدا چنین مردمی را لعنت کند." (همان- ص 219)

سید صالح زاهدی

بخش دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.