تبیان، دستیار زندگی
این مقاله به بررسی ظرفیت نهفته فرهنگ سازی در این عوامل می پردازد وبه موفقیت یا عدم موفقیت این عوامل در امر فرهنگ سازی کاری ندارد چرا که این مسأله در مقاله ای دیگر بررسی خواهد شد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقه و فرهنگ

قسمت دوم

فقه و فرهنگ

قسمت اول این مطلب را در اینجا ببینید.

اثرات مشترک فرهنگ ساز در فقه اسلامی

1. فرهنگ تعبد وبندگی:

از جمله آثاری(وشاید مهم ترین اثر)که علم فقه در فرهنگ اسلامی دارد تقویت فرهنگ تعبد وعبودیت است اگر به دقت به ادیان مختلف نگاه کنیم در خواهیم یافت که در تمام ادیان نوعی از باید ها ونباید ها وجود دارد که آن باید ها ونباید ها به منزله احکام تعبدی آن ادیان هستند بدون شک تسلیم شدن وسر فرود آوردن ومطیع بودن درمقابل فرامین قدرتی لا یزال وکامل نیاز فطری بشر است بشر از دیر زمان در برابر هر چه که احساس می کرده خدا یا خالق اوست سر تسلیم فرود آورده است والبته گاه به بیراهه رفته وراه ضلالت پیموده است باید به این نکته توجه نمود که تعبد در برابر موجود کامل در فطرت وی نهاده شده است دین اسلام نیز باتوجه به این نیاز فطری بشر احکام تعبدی را برای بشر قرار داده است والبته مسأله تعبد را نباید به دیده حقارت نگاه کرد وآن را یک آموزه غیر متمدنانه وخلاف عقل انسانی دانست تعبد وعبودیت در اسلام ریشه ای عقلانی دارد ونشان از نوعی کمال در معرفت دارد تعبد وتسلیم در همه جا نشانه ضعف عقل واراده انسان نیست آن تعبد وتسلیم بیانگر ضعف عقل واراده است که تسلیم بی قید وشرط در برابر موجودات هم عرض وهم مرتبه در خلقت با انسان باشد هر گاه انسان در برابر مخلوقی همچون خود سر تعظیم وتسلیم وتعبد فرود آورد می توان وبلکه لازم است او را شماتت نماییم وعمل وی را از روی ضعف عقل وسستی اراده بدانیم اما اگر تعبد وتسلیم انسان در برابر قدرت لایزال وموجود کامل متعال باشد نه تنها ضعف عقل نیست بلکه خود کوجب کمال عقل وتقویت اراده انسانی است ودلیل آن واضح است چرا که آن به کاهدان زدن است واین به خزانه دست یافتن،آن به مشتی کاه بی ارزش می رسد واین به گوهر گران سنگ حیات ابدی دست می یابد در دین مبین اسلام احکام تعبدی وجود دارد که به جای خود دتقویت کننده فرهنگ تعبد وعبودیت به جا وممدوح است یک از خصوصیت های مهم علم فقه نیز تقویت فرهنگ متکامل عبودیت است ظرفیت عظیمی در این علم به عنوان یک عنصر فرهنگ ساز برای ایجاد فرهنگ تعبد در جوامع وجود دارد.

2.  نظم الهی زندگی:

از جمله اثراتی که علم فقه در فرهنگ سازی جوامع می تواند داشته باشد ایجاد یک چهار چوب ونظم الهی در زندگی است شاید با اصطلاح شرع وشریعت آشنا باشید شرع وشریعت نام دیگری برای دین ویا احکام تعبدی آن است شرع در لغت به معنای قانون ، راه ،روش و... آمده است فقه نیز قانون وروشی برای زندگی به انسان می دهد هر ملت متمدنی از  اول تاریخ تا به حال بدون شک قانون وشریعتی برای خود داشته است که به واسطه آن قانون وشریعت روش زندگی خود را معین می کرده داشتن شریعت وقانون نشانه تکامل ویک زندگی متمدنانه است هیچ تمدنی بدون داشتن یک روش واسلوب برای زندگی به اهداف والا دست پیدا نخواهد کرد از نسانه های یک دین کامل نیز داشتن شریعت کامل است وبدون هیچ اغراقی اسلام کامل ترین ادیان است چرا که دارای شریعتی کامل وبسیار دقیق وجزئی است گویی خداوند متعال با قرار دادن نعمت شریعت وقوانین شرعی روش واسلوبی الهی برای زندگی انسان تعیین کرده خدانوند در قرآن خطاب به پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: ثم جعلناک علی شریعه من الامر فاتبعها ولا تتبع اهواء الذین لا یعلمون «سپس خداوند برای تو شریعت وقانونی قرار داد پس از آن تبعیت کن واز هوی وهوس جاهلان ونادانان پیروی ننما» از این آیه شریفه نکات زیادی می توان برداشت کرد مهمترین نکته ای که می توان آیه فوق برداشت نمود این است که هر کسی که روش واسلوب زندگی نداشته باشد به ناچار ویا ناخواسته از اسلوب وروش زندگی دیگران الگو برداری میکند وبرای همین است که خداوند حکیم قانون وروشی برای زندگی به پیامبر عطا نمود تا امت اسلام از روش مشرکان واهل ملل دیگر پیروی نکنند واین خود جلوه ای از رحمت خاص حق برامت اسلام است .

3. حفظ استقلال فرهنگی:

برای اینکه یک تمدن بتواند شکوه وبالندگی خود را حفظ نماید، نیازمند این است که ازهر جهت  دارای استقلال باشد ودر هیچ زمینه ای وابستگی صد در صد نداشته باشد. یکی از مهمترین وجوهی که ماهیت یک تمدن به آن وابسته است وجه فرهنگی آن تمدن است فرهنگ یک تمدن آنقدر مهم است که اگر تمدنی نتواند تولید فرهنگی داشته باشد وفرهنگ اصیل خود را حفظ نماید هستی وچیستی آن تمدن به خطر می افتد در امت اسلام وتمدن اسلامی یکی از مهمترین عواملی که تاکنون توانسته هویت مستقلی به تمدن اسلامی بدهد همین علم فقه وقوانین فقهی است  احکام وقوانینی که به واسطه علم فقه از متون دینی استنباط می شود خود عاملی شده تا امت اسلام شیوه زندگی مستقل وفرهنگی پویا ومستقل داشته باشد شاید تا به حال نام قاعده نفی سبیل به گوش شما خورده باشد وبا آن آشنایی داشته باشید این قاعده یکی از محکم ترین قواعد فقهی است که از قرآن کریم نشأت گرفته است خداوند در سوره نساء آیه 141 می  فرماید

...ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً «خداوند هرگز برای کافران برمؤمنان راه استیلایی قرار نداده است» این آیه شریفه وقاعده استنباط شده از آن خود به تنهایی دست آویزی برای علمای اسلام بوده تا در هر زمانی که دشمنان امت اسلامی در صدد استیلای برامت اسلام برآمدند دست آنان را قطع نمایند.

میثم کریمایی ، گروه حوزه علمیه تبیان