تبیان، دستیار زندگی
منطقه ای است، ما یک قدم مهم به جلو برخواهیم داشت تا به سطح اول منطقه برسیم. سطح كار ما دوم نهادینه شدن معنویت یعنی تزکیه و رشد دینی است. در آن صورت است که مردم ایران را می توان نسل سلمان فارسی دانست. اگر به امید خداوند بتوانیم كشور را در دو بعد پیشرفت و
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با اهداف مدنظر امام فاصله نداریم؟!


انقلاب اسلامی حادثه بسیار بزرگی در دنیای معاصر بود كه طی آن هیمه غرب شكست و اسلام مجدداً به صحنه آمد، این انقلاب بااین عظمت ماموریت تشكیل جامعه و كشور اسلامی را بر عهده داشت كه ماموریتی بسیار سخت و پرهزینه است


لواسانی

بدون شک وضعیت فرهنگی هر جامعه می تواند یکی از مهمترین شاخصه ها برای ارزیابی آن جامعه باشد. جامعه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. شاه، اکثر سیاستمداران و دولتمردان پیش از انقلاب اسلامی سعی داشتند که تا حد ممکن فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگی ایرانی و اسلامی مردم کنند. این سیاست تا جایی پیش رفت که حتی رضاخان دستور منع حجاب را صادر کرد. در کل تمامی این سیاست های غربی مآبانه فرهنگی سبب شد نارضایتی ها از رژیم شاه افزاش یابد و اگر بگوییم یکی از مهمترین عوامل وقوع انقلاب نارضایتی از وضعیت فرهنگی در سطح جامعه بود گزاف نگفته ایم. در همین رابطه (انقلاب اسلامی، بایدهای فرهنگی و مشکلات موجود) تبیان گفتگویی را با حجت الاسلام سید سعید لواسانی ترتیب داده است.

حجت الاسلام سید سعید لواسانی متولد 1340 در تهران است و سالها در حوزه علمیه قم در محضر اساتید برجسته حوزه تلمذ كرده است و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه غرب از دانشگاه علامه طباطبایی دریافت نموده است. وی تاکنون مناصب فرهنگی گوناگونی را تجربه کرده و پژوهش های بسیاری را در حضور مدیریت فرهنگی راهبری نموده است. از جمله مهمترین مسئولیت های او در کنار تدریس در دانشگاه می توان به سردبیری هفته نامه فرهنگ آفرینش، معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران، عضویت در کمیسیون فرهنگی هیأت دولت بین سال های 84 تا 88 و معاونت امور طلاب مدرسه عالی شهید مطهری اشاره کرد.

به عنوان اولین سوال مایلم بپرسم به نظر شما آیا پس از پیروزی انقلاب، به اهداف مد نظر امام خمینی (ره) رسیده ایم؟

پیش از پاسخ به این پرسش عرض كنم كه انقلاب اسلامی حادثه بسیار بزرگی در دنیای معاصر بود كه طی آن هیمه غرب شكست و اسلام مجدداً به صحنه آمد، این انقلاب بااین عظمت ماموریت تشكیل جامعه و كشور اسلامی را بر عهده داشت كه ماموریتی بسیار سخت و پرهزینه است. بنابراین به نظر من، از بعد آماری به 70 درصد آرمان ها نرسیده ایم. این مسئله به چند دلیل عمده رخ داده است. دلیل اولی که نتوانسته ایم به اکثر اهداف انقلاب اسلامی برسیم این بوده است که به نظر من هنوز برای رسیدن به غایت اهداف انقلابی مان کمی زود است؛ چراکه این کار یک کار تدریجی است و کار جهان دفعی نیست، مراحل باید پست سر هم طی شوند.

دلیل دوم این عقب ماندگی در اهداف این است که می بایست بعد از انقلاب، برنامه ریزی آینده نگرانه ای می داشتیم. اما با توجه به مسائلی مانند جنگ و ناآشنایی مسئولین این مورد انجام نگرفت تا اینکه در سال 1384 برنامه 20 ساله را نوشتیم در حالیکه باید سالهای اولیه پیروزی مثلاً سال 1359 آن را به نگارش در می آوردیم. سومین دلیلی که می توانم ذکر کنم این است که می بایست مترادف با انقلاب اسلامی ساختار نهادهای دولتی یعنی وزارتخانه و ادارات دولتی را كه خیلی هم لَخت و تنبل بودند، بر اساس مدل انقلاب مان عوض می کردیم. این نهاد های به دلایل مختلفی تغییر کیفی نکرد و این مسئله روند رسیدن به اهداف را کند نمود.

ایجاد روحیه تکنوکراتی در برخی از مسئولین و کارگزاران نظام به خصوص بعد از جنگ را می توان به عنوان دلیل چهارم نرسیدن به اهداف انقلاب اسلامی بیان کرد. این روحیه تکنوکراتی یا استحاله كارگزاران با آرمان های امام هماهنگی نداشت و تا حدی پیش رفت که این روحیه حالت سکولار به خود گرفت. به نظرم آخرین دلیل نیز موضع گیریها خصمانه غربی ها و دشمنان در برابر انقلاب است. هر جا که ما ساکت بودیم علیه ما کار کرده اند. تحریم، كودتا، جنگ و هم اكنون هم جنگ نرم از جمله اقدامات دشمن است.

مدل و الگوی نه شرقی و نه غربی ما مورد توجه آنها است، اینكه می شود كشور را بدون وابستگی اداره كرد، آن هم با پشتوانه اسلام این معنای صدور انقلاب است كه در خیلی كشورهای اسلامی جای خود را باز كرد

پس ما به آرمانها نرسیده ایم، نباید هم متوقع باشیم كه به آنها برسیم، بلكه راه طولانی است و سخت و باید خسته نشویم. این راه هم اضافه كنم كه مشكلات محتوایی هم سر راه ما بود و هست، مثلاً پدیده مذموم غرب زدگی در میان اساتید و بعضاً كارگزاران نظام مثلا در دانشگاهها به خصوص در حوزه علوم انسانی آنچه باید می شد، نشد. یا دنیاطلبی كه خوره بسیار بدی است به جان برخی از انقلابیون سابق افتاد. البته انحرافات کلی در اهداف نداشته ایم، ما راه را گم نكردیم و آن هم به دلیل رهبری امام و مقام معظم رهبری و حضور مومنانه ملت به ویژه جوانان آرمانخواه بود، آنچه گفتم، برخی موانعی است كه از آنها چاره نیست، مثل تدریجی بودن حصول همه نتایج، یا دشمنی های غرب اما برخی چالشها خوساخته است و خلاصه با برنامه ریزی دقت و آینده نگرانه و عمل مومنانه راه همواره تر می شود.

لواسانی

اما امام (ره) و مقام معظم رهبری با توجه به همه این انحرافات باز هم از سیاست های دولت ها حمایت کردند. چرا قبل از اینکه این انحرافات دامنه وسیع تری پیدا کند جلوی مسئله گرفته نشد؟

با توجه به اینکه ملت ایران نوعی بی اعتمادی تاریخی نسبت به دولتها داشتند، اگر دولت ها توسط امام و رهبری حمایت نمی شدند و انتقادات جدی از آن ها صورت می گرفت، فضای کار کردن در کشور از بین می رفت. بنابراین منطق كار این است كه دولتها هدایت و حمایت شوند تا بتوانند به كار مردم رسیدگی كنند، البته تذکرات جدی در زمینه های مانند دنیاطلبی، فساد و ... داده می شد، این این تذكرات گاهی بسیار شدید و محكم بود و چه بسا به صورت علنی هم داده می شد..

چرا این تذکرات مورد توجه قرار نگرفت؟ مثلا در سال 1373 مقام معظم رهبری در رابطه با صدا و سیما و موسیقی تذکرات زیادی داشتند.

ما از نظر فرهنگی در یک آشفتگی فرهنگی به سر می بردیم. از جنبه تاریخی از زمان ناصرالدین شاه فرهنگ سنتی ایرانی مورد تهاجم نوعی فرنگی مآبی واقع شد، این مسئله در عصر مشروطه به اوج خود رسید و در دوره پهلوی در سطح دولت حاکم شد. به صورتیکه در سال 1340 جلال آل احمد بحث غرب زدگی را مطرح می کند. قبل از انقلاب در بحث فرهنگ به یک استحاله فرهنگی رسیده بودیم و به همین دلیل پس از انقلاب موفق نشدیم فرهنگ اسلامی را در جامعه پیاده کنیم. به همین دلیل آشفتگی فرهنگی شکل گرفت و مسئولین نمی دانستند باید چه کاری انجام دهند. در بحث فرهنگ مانند برخی از مقوله های دیگر گرفتار مهندس زدگی شدیم که متاسفانه بعد از انقلاب تشدید شد. تنها راه برون رفت از این مهندس زدگی نیز پرداختن به کارها از بعد کیفی بود که ما از آن غفلت کردیم. ما در امر فرهنگ باید ابتدا مبانی خود را می شناختیم و بعد برنامه ریزی می کردیم اما هیچ گاه به این شناخت نرسیدیم. متاسفانه عزم جدی برای «مهندسی فرهنگی» - علی رغم تذكرات مكرر مقام م عظم رهبری - در سطح کلان نبوده است، نه به این دلیل كه نمی خواستند فرهنگ را مهندسی كنند، بلكه فهم موضوع برایشان مشكل بود.

حجت الاسلام لواسانی:

تا رسیدن به همه آرمانهای انقلاب اسلامی راه بسیار است

به نظر شما این آشفتگی تا کجا ادامه پیدا می کند؟ آیا ممکن است این روند موجب از بین رفتن مبانی و معیارهای انقلاب در حوزه فرهنگ شود؟

نه! مردم ایران فرهنگ عمیق بیش از هزار ساله اسلامی دارند که به این سادگی از بین نمی رود. اگر می خواست از بین برود تا به حال از بین رفته بود. ممکن است در جامعه افراد زیادی تحت تاثیر تهاجم فرهنگی قرار بگیرند اما این تهاجم نمی تواند کل جامعه را تغییر دهد. جوانانی که جنگ را اداره کردند نه تنها از جوانان انقلابی امروز بیشتر و بهتر نبوده اند بلکه به نظر من جوانان امروز ما قوی تر هم هستند. بنابراین من از این بابت نگرانی ندارم، بله كار سختی بر دوشمان است و باید راه را از چاه پیدا كنیم و در آن قدم بگذاریم تا به مقصد برسیم. البته نباید غفلت كرد، تهاجم فرهنگی یا به تعبیر دقیقتر جنگ نرم دشمن با ماهواره ها و امكانات مدرن بسیار جدی و خطرناك است و ما با قدرت تكنولوژیكی نمی توانیم با آن مقابله كنیم. نمی گوییم فیلترینگ كار غلطی است اما در واقع تاثیر لازم را ندارد. اما با كار فرهنگی در فرهنگ نورانی اسلام راه مقابله جدی است. به تعبیر نظامی ما نباید همواره در مقام دفاع و یا پاتك باشیم ما باید در موضع حمله باشیم. می دانید كه فرهنگ را هم باید با زبان روز مطرح كرد. در این صورت وقتی ملت اشباع شود، فرهنگ تزریقی مبتذل را پس می زند. مسئله مهم اینست که ما نتوانستیم ماوریت خود را درست تشخیص بدهیم و لذا خوب عمل نكرده ایم.

در بعضی از جمع ها گاهی اوقات شنیده می شود که دینداری مردم پیش از انقلاب قوی تر و بهتر بوده است. این دیدگاه از کجا نشأت می گیرد؟

قبل از انقلاب مردم به دو دسته کاملا دین دار و کاملا بی دین تقسیم می شدند. در این بین حکومت هم دست بی دین ها بود و عمیقا نه بی دین را در جامعه ترویج می كرد. اما با حضور انقلاب اسلامی بیداری اسلامی مردم را به سمت اسلام كشاند و پس از پیروزی انقلاب با توجه به تغییر نوع حکومت به اسلامی، برخی سعی کردند تنها در ظاهر خود را اسلامی نشان دهند که این مسئله نفاق و ریا را در میان عده ای گسترش داد. عامه مردم به علت ریایی که می بینند، فکر می کنند دین مردم در آن زمان بهتر بوده است، در حالیکه اصلا این طور نیست. در دوره قبل از انقلاب کمتر در نگاه مردم دین عمیق داشتیم. در حال حاضر آمار تحصیل کرده ها بسیار رشد و دین عاقلانه و عمیق ارزش بسیار زیادی پیدا کرده است. دیگر هیچ کس نمی تواند سر مردم کلاه بگذارد، هر كس كه باشد، حقیقتاً اگاهی و بصیرت دینی مردم ما بسیار عمیق شده است.

حجت الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی

از ابتدای انقلاب اسلامی، همواره بر صدور انقلاب از جهات مختلف تاکید کرده ایم که یکی از مهمترین این مباحث صدور شاخصه های فرهنگی بوده است. با این ضعف های فرهنگی که در جامعه امروز ایران مشاهده می کنیم آیا در جایگاهی هستیم که بخواهیم الگو باشیم؟

ما چون در ایران هستیم خیلی عظمت انقلاب را درك نمی كنیم اما وقتی از جغرافیای ایران خارج می شویم، می بینیم آن ها با معیارهای خود می سنجند و تصور آن ها در مورد انقلاب ما اینگونه نیست که خود ما فکر می کنیم. امام (ره) می گفت آن ها از اصل کار ما الگوبرداری می کنند نه از جزئیات. در حقیقت مدل و الگوی نه شرقی و نه غربی ما مورد توجه آنها است، اینكه می شود كشور را بدون وابستگی اداره كرد، آن هم با پشتوانه اسلام این معنای صدور انقلاب است كه در خیلی كشورهای اسلامی جای خود را باز كرد .

مثلا در سفر به لبنان در دیدار با رهبران شیعه و سنی لبنان و رهبران فلسطین که داشتم به وضوح می دیدم که این اتفاق افتاده است؛ و جهان اسلام این پیام را بخوبی درك كرده است، الان هم در تونس و مصر و دیگر كشورهای اسلامی همین اتفاق دارد می افتد. این همه نگرانی غربیها و صهیونیستها كه باید مراقب بود در مصر اتفاقی چون انقلاب اسلامی ایران نیافتد، نشان از صدور انقلاب دارد. البته ما برای نشر افکار انقلاب اسلامی؛ همانند كمونیستهای سابق نیازی به كشورگشایی و توطئه و كودتا نداشتیم و نداریم، چون فرهنگ اسلامی ذاتاً ضد ستم و غنی است، همین كه مردم الگویی را در كشوری ببیند كه موفق بوده است كه حقیقتاً ما موفقیتهای چشمگیری داشتیم، به سمت آن گرایش پیدا می كنند. مردم كشورهای اسلامی این پیام را دریافتند كه ما می توانیم روی پای خود بایستیم. بنابراین صدور انقلاب به معنای وابسته كردن كشورها به خودمان نیست، بلكه به معنای بازگشت به فرهنگ نورانی اسلام است كه می بینیم در حال حاضر لبنان – در برخی امور - از ما جلوتر است و ما باید از آنها الگوبرداری کنیم.

جوانانی که جنگ را اداره کردند نه تنها از جوانان انقلابی امروز بیشتر و بهتر نبوده اند بلکه به نظر من جوانان امروز ما قوی تر هم هستند

با توجه به اینکه در سی و یکمین سالگرد انقلاب قرار داریم، و با توجه به برنامه 20 ساله چه چشم اندازی را برای انقلاب پیش بینی می کنید؟

اگر طرح «پیشرفت و عدالت» كه رهبری فرموده اند در این دهه به نتیجه برسد، تا سال 1397 به عدالت، رشد سیاسی، علمی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خواهیم رسید. با توجه به اینکه ایران کشوری قوی در معادلات منطقه ای است، ما یک قدم مهم به جلو برخواهیم داشت تا به سطح اول منطقه برسیم. سطح كار ما دوم نهادینه شدن معنویت یعنی تزکیه و رشد دینی است. در آن صورت است که مردم ایران را می توان نسل سلمان فارسی دانست. اگر به امید خداوند بتوانیم  كشور را در دو بعد پیشرفت و عدالت جلو ببریم كه علائم نشان می دهد كه این كار شدنی است، وارد مرحله دوم می شویم كه آن تربیت انسان تراز انقلاب اسلامی است، یعنی انسان تزكیه شده و رشدیافته كه عینیت اسلام ناب محمئی صلی الله علیه و آله و سلم است و این یعنی ورود به جامعه و كشور اسلامی كه ماموریت انقلاب اسلامی است. این را هم باید گفت که رسیدن به جامعه طراز اسلام و انقلاب بدون ایجاد دولت اسلامی اگر نگوییم محال است، بسیار مشکل است. بنابراین الان ما در مرحله ایجاد دولت اسلامی هستیم و این همه مقاومتها و فتنه ها هم برای این است كه دولت اسلامی یعنی دولت طراز انقلاب اسلامی ایجاد نشود.

البته ما نباید ناامید بشویم اما باید بدانیم راه بسیار سختی پیش رو داریم. نباید ساده لوح باشیم. راه سنگلاخ است و امکان ریزش زیاد است. اما در عین حال راه باز است و اصلا جای ناامیدی نیست. به تعبیر حضرت امام ما مامور به تكلیفیم و تکلیف هم یعنی سختی کشیدن و با سختی كار كردن. ما هیچ گاه اجازه خوابیدن نداریم. بر طبق روایتی اگر هرکسی بخوابد دشمن نمی خوابد. ما در جهانی زندگی می کنیم که پر از ظلم و فساد و زورگویی است. اگر بخواهیم خلاف جریان رود حرکت کنیم روشن است که سخت است اما اگر در راه باشیم خداوند متعال کمک می کند.


پریسا چیذری

بخش سیاست تبیان