تبیان، دستیار زندگی
6 ـ استدلال بر مقام والاى اهل بیت علیهم السلام الف ـ مراد از"ناس" ما اهل بیت هستیم ب ـ این آیه درباره ما نازل شده است 7 . تطبیق برخى آیات بر امیرمومنان علیه السلام 8 . پاسخ با استناد به آیات  در قسمت پیشین مقا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

با امام حسین علیه السلام در محضر قرآن

(2)


6 ـ استدلال بر مقام والاى اهل بیت علیهم السلام

الف ـ مراد از"ناس" ما اهل بیت هستیم

ب ـ این آیه درباره ما نازل شده است

7 . تطبیق برخى آیات بر امیرمومنان علیه السلام

8 . پاسخ با استناد به آیات

در قسمت پیشین مقاله مواردی از انس و الفت امام حسین علیه السلام با قرآن بیان نمودیم که در این مطلب به ادامه بحث می پردازیم.

6 ـ استدلال بر مقام والاى اهل بیت علیهم السلام

همچنین به آیات دیگرى برمى خوریم كه حضرت امام حسین علیه السلام شان نزول آنها را اهل بیت مى داند و یا آنها را به اهل بیت تفسیر كرده است:

الف ـ مراد از"ناس" ما اهل بیت هستیم

سعید بن مسیب نقل مى كند: از امام سجاد علیه السلام شنیدم كه مى فرمود: مردى خدمت امیرمومنان علیه السلام رسید و عرض كرد: اگر عالم هستى، مرا از تفسیر"ناس" و"اشباه الناس" و"نسناس" آگاه كن. حضرت امیر علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود: اى حسین! جواب این مرد را بده. امام حسین علیه السلام فرمود: اما این كه پرسیدى"ناس" چه كسانى اند؛ ما همان ناس هستیم (كه خداى سبحان مردم را به پیروى از ما فرمان داده است). از این رو، خداى پاك در كتاب آسمانى خویش مى فرماید:"ثم افیضوا من حیث افاض الناس"(25)؛ "از همان جایى كه مردم كوچ مى كنند (عرفات)، شما هم كوچ كنید." این رسول خدا(ص) بود كه مردم را كوچانید. و اما سوال تو كه"اشباه الناس" چه كسانى هستند؛ آنان شیعیان و دوستان ما هستند و آنان از ما مى باشند. از این رو، حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود:"فمن تبعنى فانه منى"(26)؛هر كه از من پیروى كند، حقا كه او از من است. اما سوال تو كه"نسناس" چه كسانى هستند؛ آنان همین توده مردم اند. و حضرت با دست [ مبارك] خود به انبوه مردم اشاره كرد و این آیه را خواند:"ان هم الا كالانعام بل هماضل سبیلا"(27)؛اینان جز همانند چهارپایان نیستند؛ بلكه (نادان تر و) گمراه تر از آنهایند.(28)

ب ـ این آیه درباره ما نازل شده است

ابن شهرآشوب در كتاب خود آورده است كه حضرت موسى بن جعفر و امام حسین علیهماالسلام در تفسیر آیه شریفه"الذین ان مكناهم فى الارضاقاموا الصلوه ...)(29)؛آنان كه چون در زمین به قدرت رسیدند، نماز را بر پاى مى دارند، فرمودند: این آیه درباره ما اهل بیت آمده است.(30)

7 . تطبیق برخى آیات بر امیرمومنان علیه السلام

امام حسین علیه السلام علاوه بر تطبیق بعضى آیات شریفه بر اهل بیت عصمت علیهم السلام، برخى دیگر از آیات را خصوصا بر امیرمومنان على علیه السلام تطبیق مى كرد و مى فرمود: این آیه در شان مولا على علیه السلام نازل شده است. در این جا چند مورد از آنها را ذكر مى كنیم:

الف) امام علیه السلام در تفسیر آیه شریفه"تراهم ركعا سجدا"(31)؛آنان را در حال ركوع و سجود بسیار مى‌بینى، فرمود: این آیه شریفه در شان على بن ابى طالب علیه السلام نازل شده است.(32)

ب) همچنین امام باقر علیه السلام، از امام سجاد علیه السلام، از جدش نقل مى كند كه وقتى آیه شریفه"و كل شىءاحصیناه فى امام مبین"(33)؛و همه چیز را در كتابى روشنگر برشمارده ایم، بر پیامبر اكرم(ص) نازل شد، ابوبكر و عمر از جاى برخاستند و گفتند: اى رسول خدا! آیا امام مبین، تورات است؟ فرمود: نه. عرض كردند: انجیل است؟ فرمود: نه. سوال كردند: قرآن است؟ فرمود: نه. در این هنگام امیرمومنان علیه السلام وارد شد. پیامبر خدا(ص) به على علیه السلام اشاره نموده و فرمود: امام مبین، این است. حقا كه او همان امامى است كه خداى تبارك و تعالى علم هر چیزى را در آن به شمار آورده است.(34)

ج) امام مى فرماید كه از پیامبر(ص) درباره آیه"طوبى لهم و حسن مآب"(35) سوال شد. پیامبر فرمود: این آیه درباره امیرمومنان على علیه السلام نازل شده است و"طوبى" درختى است در خانه على كه در فردوس مى باشد و هیچ میوه اى از میوه هاى بهشتى نیست، مگر آن كه در آن خانه موجود است.(36)

د) حارث بن اعور به امام حسین علیه السلام گفت: فدایت شوم اى فرزند رسول خدا! مرا از فرمایش خدا در كتاب خویش خبر ده كه مى فرماید:"والشمس و ضحیها"(37) منظور چیست؟ فرمود:"ویحك یا حارث ذلك محمد رسول الله؛ اى حارث! این محمد رسول خداست عرض كرد: فدایت شوم منظور از"والقمر اذا تلاها" چیست؟ فرمود: منظور امیرمومنان است كه پشت سر پیامبر(ص) بود. عرض كردم: منظور از"والنهار اذا جلاها" چیست؟ فرمود: آن قائم آل محمد است كه زمین را پر از عدل و داد مى كند.(38)

8 . پاسخ با استناد به آیات

در مواقع گوناگونى امام حسین علیه السلام با استناد به آیات قرآن كریم به اتهامات واهى دشمنان پاسخ گفته و آنها را سركوب مى كرد و در نتیجه، دشمن جز تسلیم در برابر امام چاره دیگرى نداشت.

از موسى بن عقبه نقل شده كه به معاویه گفته شد: اكنون چشم مردم به سوى حسین رفته است؛ چه خوب است كه او را دستور دهى منبر برود و سخن بگوید تا بدین وسیله، از شان و منزلتش در بین مردم كاسته و خجل گردد،  چرا كه در او لكنت و كندى زبان هست. معاویه گفت: ما همین خیال را نسبت به برادرش امام حسن داشتیم؛ اما بر خلاف انتظار، او در چشم مردم بسیار بزرگ شد و ما را مفتضح ساخت.

اما آنان دست بردار نبودند و پیوسته از او مى خواستند تا چنین دستورى بدهد. معاویه به ناچار به امام گفت: اى اباعبدالله! چه خوب است بر منبر رفته و خطبه اى بخوانى. امام بر منبر رفت؛ همین كه خواست شروع كند، شنید كه فردى مى گوید: چه كسى سخن مى گوید؟ امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمود: ما حزب الله كه غالب هستیم و عترت پیامبر كه به او نزدیكیم و اهل بیت طیب او و یكى از دو ثقلى كه رسول خدا ما را ثقل دوم كتاب خدا قرار داده، مى باشیم كه در اوست تفصیل هر چیز:"لایاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه"(39)؛ هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمىآید. ماییم كه تفسیر قرآن به ما واگذار شده است. پس از ما پیروى كنید كه پیروى از ما بر شما واجب است؛ چرا كه پیروى ما به پیروى از خدا گره خورده است.

خداى متعال در قرآن مى فرماید:"اطیعواالله واطیعواالرسول و اولى الامر منكم فان تنازعتم فى شىء فردوه الى الله و الرسول"(40)؛اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولواالامر (اوصیاى پیامبر) را و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر خدا باز گردانید (و از آن ها داورى بطلبید). همچنین فرمود:"ولو ردوه الى الرسول و الى اولى الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم و لولا فضل الله علیكم و رحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا"(41)؛اگر آن را به پیامبر و پیشوایان ـ كه قدرت تشخیص كافى دارند ـ بازگردانند، از ریشه هاى مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده كمى،همگى از شیطان پیروى مى كردید و به شما هشدار مى دهم كه به پیام هاى شیطان گوش نكنید كه او دشمن شماست؛ پس همانند اولیاى شیطان مى شوید كه به آنها گفت:"لا غالب لكم الیوم من الناس و انى جارلكم فلما ترائت الفئتان نكص على عقبیه و قال انى برىء منكم"(42)؛امروز هیچ كس از مردم بر شما پیروز نمى گردد و من همسایه شما هستم؛ اما هنگامى كه دو گروه در برابر یكدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم. این جاست كه فرود آمدن شمشیرها و وارد آمدن نیزه ها و درهم شكستن گرزها و نشانه رفتن تیرها را به سوى هدف و غرض خواهید دید؛ در وقتى كه دیگر از كسى كه پیشاپیش ایمان نیاورد و یا در ایمان خود خیرى كسب نكرده است، عذرى پذیرفته نخواهد شد.

این جا بود كه معاویه فریاد بر آورد و گفت: اى اباعبدالله! بس است كه پیام خود را رساندى.(43)

عمروبن عاص براى این كه این رسوایى را بپوشاند، چند سوال كرد؛ از جمله این كه پرسید:

به چه علت محاسن شما از محاسن ما بیشتر است؟

امام فرمود:"والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه و الذى خبث لایخرج الا نكدا"(44)؛سرزمین پاكیزه گیاهش به فرمان پروردگار مى روید، اما سرزمین هاى بد طینت و (شوره زار) جز گیاه ناچیز و بى ارزش، از آن نمىروید.

معاویه به عمروبن عاص گفت: به حقى كه من بر تو دارم، سخن را كوتاه كن كه این، فرزند على ابن ابى طالب است. در این هنگام امام فرمود:

ان عادت العقرب عدنا لها

و كانت النعل لها حاضره

قد علم العقرب و استیقنت

ان لا لها دنیا و لا آخره

اگر بار دیگر عقرب به سراغ ما بیاید، ما نیز به سراغش رفته و كفش ها براى كشتن او آماده است. عقرب به علم و یقین مى داند كه نه دنیا دارد و نه آخرت.(45)

پى نوشت ها:

25 ـ بقره / 199.

26 ـ ابراهیم / 36.

27 ـ فرقان / 44.

28 ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 625.

29 ـ حج / 41.

30 ـ مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 47.

31 ـ فتح / 29.

32 ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 634.

33 ـ یس / 12.

34 ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 633.

35 ـ رعد / 29.

36 ـ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 628.

37 ـ والضحى / 3 ـ 1.

38 ـ تفسیر فرات كوفى، ص 212.

39 ـ فصلت / 42.

40 ـ نساء / 59.

41 ـ همان / 83.

42 ـ انفال / 48.

43 ـ احتجاج طبرسى، ج 2، ص 22.

44 ـ اعراف / 58.

45 ـ مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 67.

كوثر، شماره 51

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.