تبیان، دستیار زندگی
یکی از ارزش‌های اصیل اسلامی که در منابع روایی به عنوان نعمتی پر ارج و سودمند از آن یاد شده است، شرح صدر است. داشتن شرح صدر به خصوص در مدیریت اسلامی، پیش فرض لازم و ابزاری کارآمد در اخلاق مدیران است. چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: «آلةُ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیامبر(صلی الله علیه و آله)، فراخ سینه بود

پیامبر

یکی از ارزش‌های اصیل اسلامی که در منابع روایی به عنوان نعمتی پر ارج و سودمند از آن یاد شده است، "شرح صدر" است.

داشتن شرح صدر به خصوص در مدیریت اسلامی، پیش فرض لازم و ابزاری کارآمد در اخلاق مدیران است. چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام می‌فرماید: «آلةُ الرّیاسةِ سعةُ الصدرِ؛ گشایش سینه، ابزار مدیریت است».

از طرف دیگر، ضیق صدر و تنگی سینه، آفتی زیان بخش در مدیریت اسلامی است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)که پیش و بیش ازهمه به خلعت شرح صدر و تحمل پذیری ناملایمات آراسته بود یکی از بهترین الگوهای شناخته شده در فرهنگ اسلامی است که برای هر انسان کمالگرا و آرمان خواهی، اسوه هدایت و سعادت است.

در مقال حاضر، ضمن تبیین مفهوم شرح صدر و نقش آن در دعوت حضرت ختمی مرتبت، به نمونه‌هایی از شرح صدر آن بزرگ رهبر اسلامی اشاره خواهد شد.


شرح در لغت به معنای باز کردن، گشادن، ظرفیت بخشیدن، و روشن و آشکار ساختن است.1

کلمه شرح در اصل به معنای ولو کردن گوشت و امثال آن است. وقتی گفته می‌شود، «شرحت اللحم و شرحته»،2 یعنی گوشت را ولو و گسترده کردم.

معنا و مفهوم شرح صدر

صدر به معنای سینه و قفس قلب می‌باشد که در اینجا مراد از شرح صدر یا سعه صدر معنای مادی و لغوی آن نیست، بلکه مقصود از صدر، قلب است، در معنای کنایی آن. یعنی روح انسان، بنابراین شرح صدر یک امر روحی و معنوی است نه یک امر مادی و جسمانی و هیچ چیز چون روح انسان قابل شرح نیست و قلب و روح آدمی، بیشترین قابلیت شرح را دارد.3

بنابراین در اصطلاح به معنای گستردگی سینه به نورالهی و آرامش روحی و روانی از جانب خداست.4 از آنجا  که حضرت در دعوتش با سختی‌ها و مشکلات فراوان همراه بود، باید صبر و تحملی عظیم می‌داشت تا می‌توانست در مقابل دشمنان و مشکلات ایستادگی کند به همین علت خدا به حضرتش فرمود: «الم نشرح لک صدرک»5 خداوند خطاب به رسولش می‌فرماید که ما قلب و روح تو را در مقابل دشمنان و سختی‌های دعوت بزرگ و پر تحملل قرار دادیم تا بتوانی موفق شوی.

«کان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویه». رسول ‌خدا نگاه‌های خود را میان اصحابش تقسیم می‌کرد و به این و آن به طور مساوی می‌نگریست

نقش شرح صدر در دعوت رسول خدا

اخلاق پیامبر اسلام (ص)

وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان مشرکان قریش برای هدایت و رهبری آنان برگزیده شد پیدا بود که جز با شرح صدر نمی‌توانست با آن لجاجت اعراب جاهلی و بدوی کنار بیاید و بدون صبری عظیم نمی‌توانست در مقابل این همه دشمنی و آزار دوام بیاورد، بلکه به کمک همین شرح صدر بود که توانست آن همه نامردمی و سختی را تحمل نماید و با آن همه مشکلات و کار شکنی‌ها کنار بیاید و از پا ننشیند، راز موفقیتش صبر و تحمل بود که در سایه شرح صدر از خود نشان می‌داد.

مشرکان مکه او را مسخره می‌کردند، کودکان و غلامان را به آزار رساندن به آن حضرت تشویق و تحریک می‌کردند تا حدی که وقتی آن حضرت به سجده می‌رفت، شکنبه و سرگین حیوانات را بر سر و روی و شانه‌های آن حضرت می‌ریختند تا جایی که در مقابل این اهانت قریش شکایت به ابوطالب عمویش برد، ایشان نیز به سراغ آنان رفته و ضمن تهدیدشان به غلامش دستور داد تا شکنبه و سرگین را بر یکایک آنان بمالد.6

  این صبر و تحمل و پافشاری پیامبر در دعوت حق در مقابل این همه آزار و اذیت، بسیاری از مشرکان را به حقیقت دعوت آن حضرت آگاه ساخته بود؛ ولی همان روحیه لجاجت جاهلی آنان مانع از پذیرفتن دعوت آن حضرت می‌شد و این چنین آن حضرت برای به نتیجه رساندن رسالت الهی از پا نمی‌نشست، چنانکه «با چنان جفا و انکار که از قوم خویش می‌دید، پیوسته از نصیحت ایشان باز نمی‌ایستاد و ایشان را به اسلام دعوت می‌کرد و شرط شفقت ایشان را در دین و دنیا به جای آوردی».7

شرح صدر مهم‌ترین ابزار مدیریت

بهترین وسیله اداره امور داشتن شرح صدر است؛ زیرا آنکه سینه‌اش گشاده است، تنگناهای کار در برابرش گشوده می‌شود و این چنین مهم‌ترین آلت و ابزار در مدیریت است.

منشأ شرح صدر

منشأ شرح صدر، سعه وجودی انسان است.  هر کس سعه وجودی دارد بر اراده‌های قلبی خود چیره است و ناملایمات و سختی‌ها و همچنین خوشی‌ها و شادی‌ها نمی‌تواند وی را تحت تأثیر قرار دهد. آنکه سعه وجود دارد، هیچ چیز از ظرف وجودش لبریز نمی‌شود.

نمونه‌هایی از شرح صدر رسول‌اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)

آن حضرت در اداره امور بردباری و شکیبایی خاصی داشت، چنانکه در توصیف ایشان آمده است که «کان اوسع الناس صدراً».8 رفتار پیامبر در خانه و اجتماع حاکی از سعه صدر بسیار ایشان بود، چنانکه هیچ وقت به خاطر خودش خشمگین نمی‌شد و کسی را سرزنش نمی‌کرد و آرامش و وقار خود را از دست نمی‌داد. چنانکه انس بن مالک در مورد آن حضرت می‌گوید: «پیامبر هرگز در مورد کاری که کرده بودم نفرمود: چرا چنین کاری کردی یا در مورد آنچه ترک کرده بودم نفرمود چرا چنان کردی؟»9 همچنین «هرگز مرا دشنام نداد، تنبیه نکرد، سرزنشم ننمود، به رویم چهره درهم نکشید، و در کاری که مرا فرمان داده بود و من کوتاهی کرده بودم، مؤاخذه‌ام نکرد و زمانی که یکی از اهل خانه مرا به سبب کاری مورد مؤاخذه قرار می‌داد، آن حضرت می‌فرمود: رهایش کن که اگر شدنی بود انجام گرفته بود».10

این رفتارهای پیامبر همگی نشان از شرح صدر آن حضرت بود و  بر اساس همین شرح صدر و بزرگواری بود که پس از غزوه حنین در سال هشتم هجری وقتی رسول‌خدا غنایم را تقسیم می‌کرد، مردی از بنی‌تمیم به نام «حرقوص بن زهیر» که از نحوه تقسیم غنایم ناراضی بود به آن حضرت توهین نموده و ایشان را غیر عادل خطاب کرد، و برخی از اصحاب قصد کشتن وی را داشتند، اصحابش را از کشتن وی نهی نمود.11

یا وقتی در جریان غزوه «ذات الرقاع» در سال چهارم هجری فردی به نام «غورث بن حارث» با شمشیر آخته قصد کشتن آن حضرت را داشت؛ ولی وقتی حضرت بر وی غلبه یافت، از او گذشت و رهایش کرد12 و این چنین با گذشت و سعه صدر خود باعث تألیف قلوب دوست و دشمن به خود می‌شد.

مشرکان مکه او را مسخره می‌کردند، کودکان و غلامان را به آزار رساندن به آن حضرت تشویق و تحریک می‌کردند تا حدی که وقتی آن حضرت به سجده می‌رفت، شکنبه و سرگین حیوانات را بر سر و روی و شانه‌های آن حضرت می‌ریختند تا جایی که در مقابل این اهانت قریش شکایت به ابوطالب عمویش برد، ایشان نیز به سراغ آنان رفته و ضمن تهدیدشان به غلامش دستور داد تا شکنبه و سرگین را بر یکایک آنان بمالد

نشانه‌های شرح صدر

آن حضرت در جواب اصحابش که نشانه‌های شرح صدر را می‌پرسیدند، فرمود: «التجافی عن دار الغرور و الانابة الی دار الخلود، و الاستعداد( الاعتداد) للموتِ قبلَ نزوله (الموت)».13

[نشانه‌های شرح صدر] جدا شدن از سرای غرور و توجه به سرای جاوید و آماده شدن برای استقبال از مرگ پیش از نزول مرگ است. در واقع نشانه شرح صدر، آزادی از منشأ همه تباهی‌ها، یعنی دوستی دنیا می‌باشد.

ثمرات شرح صدر

پیامبر اکرم

شرح صدر، ثمرات و نتایج بسیاری دارد که به چند نمونه آن اشاره می‌شود.

1- گشادگی چهره: زیرا بر اثر گشادگی قلب و دل انسان، همه اعضا و جوارح تابع آن هستند که بیشتر از همه در گشادگی چهره جلوه می‌یابد، چنانکه رسول‌خدا که مظهر تام شرح صدر بود، چنین توصیف شده است « متبسم‌ترین مردم و گشاده روترین و خوشروترین آن‌ها بود».14

2- عطوفت و لطف: یکی دیگر از نتایج شرح صدر، عطوفت و مهربانی با دیگران است، زیرا آن کس که روحش بزرگ باشد، مهر و عطوفتش شامل دیگر افراد نیز می‌شود و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمونه تمام عیار عطوفت و مهربانی بود، چنانکه گفته شده «کان رسول الله... من اشد الناس لطفاً بالناس»15 رسول ‌خدا بیشترین نرمی و مهربانی و خوشرفتاری را نسبت به مردم داشت.

خصوصاً که حیطه مسئولیت و مدیریت آن حضرت بسیار زیاد بود، عطوفت و لطفش نیز زیاد بود؛ زیرا به وسیله همین لطف و مهربانی سبب جذب دل‌های بسیاری می‌شد.

3- عیب پوشی: یکی از نشانه‌های اشخاصی که شرح صدر یافته باشند، این است که پرده دری نمی‌کنند، کسی را رسوا نمی‌کنند و رفتار آنان را حمل بر صحت می‌نمایند، همانگونه که آن  حضرت از اعمال منافقین  باخبر بود؛ ولی آبروی آنان را نمی‌برد و به روی خود نمی‌آورد و این عیب‌پوشی حضرت به سبب شرح صدرش بود تا آنجا که می‌فرمود: «من ستر اخاه المسلم فی الدنیا، ستره الله فی الدنیا و آلاخره».16

4- بردباری، شکیبایی و فرو خوردن خشم: بردباری و شکیبایی در برابر مصائب و مشکلات و سختی‌ها از دیگر نشانه‌های شرح صدر است و نمونه بارز آن پیامبر بود که در مقابل همه سختی‌ها و آزارهای دشمنانش، بیشترین صبر و شکیبایی را از خود نشان می‌داد، چنانکه خود آن حضرت می‌فرماید: «بعثت للحلم مرکزاً و للعلم معدناً و للصّبر مسکناً»17

برانگیخته شده‌ام که مرکز بردباری و معدن دانش و مسکن شکیبایی باشم.

زیرا هر انسانی که سینه‌اش مالامال از نور علم و حکمت و دانش باشد، کانون بردباری و شکیبایی است. در مورد بردباری آن حضرت گفته‌اند: «کان رسول‌الله اصبر الناس علی اوزار (اقذار) الناس»18 رسول‌خدا از همه خلق بر گناهان(هرزگی‌های) مردم شکیباتر بود.

5- انصاف: از دیگر نشانه‌های شرح صدر و یکی از لوازم اساسی مدیریت و رهبری داشتن انصاف و عدالت است. آن حضرت انصاف را حتی در نگاه کردن به اصحابش نیز رعایت می‌کرد. تا آنجا که گفته‌اند: «کان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه فینظر الی ذا و ینظر الی ذا بالسویه».19 رسول‌خدا نگاه‌های خود را میان اصحابش تقسیم می‌کرد و به این و آن به طور مساوی می‌نگریست.

6- آرامش و وقار: از دیگر نشانه‌های شرح صدر آرامش و وقار است؛ زیرا قلبی که به نور حق و ایمان گشاده می‌شود، آرامش و وقار می‌یابد؛ زیرا به دلیل ایمان، دل و روحش از دنیا و غیر خدا آزاد می‌شود و هیچ دلبستگی به آن ندارد و همین باعث آرامش روحی و وقار می‌شود و پیامبر با وقارترین مردم در مجلس خویش بود «کان النبی أوقر الناس فی مجلسه».20

فرآوری: شکوری

گروه دین تبیان


[1]. ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، چاپ اول، 1405، ج2، ص 497.

[2]. حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشرکتاب، چاپ اول، 1404، ص258.

[3]. مرتضی مطهری، درس‌هایی از قرآن، قم، چاپخانه مهر، 1360، ص23.

[4]. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، مکتب النشر الثقافة الاسلامیه، چاپ دوم، 1408ق، ج2، ص 495.

[5]. سوره انشراح، آیه 1.

[6]. ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، 1371ش، ج1، ص380-381.

[7]. عبدالملک بن هشام، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع الدین قاضی ابرقوه، با مقدمه و تصحیح اصغر مهدوی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، ج1، ص 410.

[8]. ابوالفضل عیاض یحصبی، الشفا به تعریف حقوق المصطفی، بیروت دارالفکر، 1409، ج1، ص 119؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، مؤسسه عزالدین، 1406، ج2، ص 423.

[9]. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، دارالفکر، 1415ق، ج3، ص 266؛ ترمذی، سنن ترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمدعثمان، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1402ق، ج3، ص 248؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1417، ج6، ص 393؛ ترمذی، شمائل المحمدیه، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، چاپ اول 1412ق، 285، دارمی، سنن دارمی، دمشق، مطبعه اعتدال، ج10، ص 31.

[10]. ابن اثیر، اسد الغابه، تهران، اسماعیلیان، ج1، ص 29؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، ج7، ص17.

[11]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، چاپ اول، 1368ق، ج2، ص 271؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج2، 140؛ ذهبی، البدایه و النهایه، تحقیق علی شیری، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408ق، ج4، ص 416.

[12]. صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414، ج5، ص 183؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعرفه للطباعه و النشر و التوزیع، 1393ق، ج3، ص4.

[13]. طبرسی، مکارم الاخلاق، منشورات شریف رضی، چاپ ششم، 1392ق، 447؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، مکتبة الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1414، ج1، ص 402.

[14]. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج1، ص513.

[15]. مسند ابی حنیفه، ریاض، مکتبی الکوثر، چاپ اول 1415، ص51؛ ابوبکر هیثمی، بغیة الباحث، تحقیق سعد عبدالحمید سعدنی، دارالطلائع، ص 287.

[16]. خطیب به غددی، تاریخ بغداد، ج10، ص 84.

[17]. امام جعفر صادق، مصباح الشریعه، بیروت، مؤسسه الاعلمی، چاپ اول، 1400ق؛ ص155.

[18]. ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، ج1، ص 378؛ صالحی شامی، سبل الهدی، ج7، ص 25.

[19]. کلینی، کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه آخوندی، چاپ چهارم، 1365ق، ج2، ص 671؛ حر عاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم 1414، ج12، ص 143.

[20]. ذهبی، میزان الاعتدال، بیروت، دار المعرفة، تحقیق محمد علی بجاوی، ج3، ص212؛ المزی، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، مؤسسه الرساله، چاپ اول، 1413، ج21، ص 447؛ یحصبی، الشفا به تعریف حقوق المصطفی، ج1، ص 137.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.