تبیان، دستیار زندگی
قبل از سفر تصمـیـم گـرفته بودم که خاک جبهـه بـا خودم نیاورم .به منطقه و جبهه هـای زیادی رفتیم و از جایی خاک برنداشتیم تا اینکه به شلمچه رسیدیم...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آرامش خاک شلمچه

قبل از سفر تصمـیـم گـرفته بودم که خاک جبهـه بـا خودم نیاورم .به منطقه و جبهه هـای زیادی رفتیم و از جایی خاک برنداشتیم تا اینکه به شلمچه رسیدیم .

راهیان نور

وقتی دیدار از شلمچه بـه پـایـان رسید و منتظر آمـدن بـچـه هـا بودم در گوشه ای سر بر خاک شلمچه گذاشتم تا با او خلـوت کنـم و حـرف های دلـم را بـزنم .همیـن کـه سـر بـر خاک گذاشتم چنان آرامشی پیدا کردم که تا به حال در زندگی ام نداشتم .سریع گفتم : "خدایا یک دنیا حرف با خاک شـلـمـچـه دارم و دوسـت دارم اینـجـا بمانم ." گـویـا گمشـده ام را پیدا کـرده بودم ، گـویا از بی پناهی بـیـرون آمده بودم ، احساس می کردم بر زخم های دلم یکی پس از دیـگــری مــرهـم گـذاشـتـه مـی شــد .چــقــدر شــیــریــن و لذت بـخـش بـود، در آغـوش محـبـوب بودن! دوستـانم بـه سراغم آمدند . وقتی گفتند باید برویم احساس کردم دنیا بر سرم خراب شد .غم های عالم بر دلم نشست ، پشتـم لـرزید، دلم شکست ، شروع به گریه کردم و از ته دل گفتم من نمی آیم .هر چه آنها بیشتر اصرار می کردند، برای مـن جدا شدن از خاک شلمچه دردناک تر می شد . گویا محبوبم را از دست می دادم .مسئول کاروان آمـد و نـاگـزیـر سـر بــرداشـتـم امـا دیـگـر طـاقـت و تحـمــل برخاستن نداشتم . گویا زانوهایم از کار افتاده بود .چقدر سخت بود، احساس می کـردم چیـزی از دلم کنده می شد .تصمـیـم گرفتم از خاک شلمچه مقداری بردارم و همین کار را هم کردم شاید اگر این کار را نمی کردم ، هیچ وقت از جایم تکان نمی خوردم . ندایی از تـه وجـودم گفت : "از خاک شلمـچـه بـردار بـرای شب های دلتـنـگـی کـه دوری و هجـران از شلمـچـه عذابت می دهد، برای وقتی که زخم ها یکی یکی ، دوباره بر دلت سرباز خواهند کرد، باشد که مرهمی بر دل زخم دیده ات گردد."

حال که برگشته ام ، هـرگاه دلم می گیرد خاک شلمچه را بر سینه ام می فشارم و اشک می ریزم . دلم آرام می گیرد و چند لحظه آرامشی از خاک شلمچه می یابم .

ملیحه صدری فر

بخش فرهنگ پایداری تبیان


مطالب مرتبط :

شلمچه جایی که ...

شلمچه جای بازی نیست!

شلمچه محل تفریح بود ولی...

شلمچه محل تفریح بود ولی... (2)

خاطرات سرداران شلمچه

شلمچه(1)

شلمچه(2)

صدها نفر با لب‌های تشنه شربت شهادت نوشیدند

خاطرات یک سرهنگ عراقی از شلمچه

شلمچه

شلمچه قدمگاه حضرت زهرا (س)

پر از عطر شهید است سرزمین شلمچه