جای خالی کتابهای انقلاب
حکومت فاسد پهلوی که تحت فرمان ابرقدرتهای غرب انواع و اقسام مصائب و گرفتاریها را به مردم خود تحمیل میکرد، تا به خیال خود ژاندارم خاورمیانه شود، در بهمن 1357 سرنگون و تومار سلسلهی پادشاهی در ایران برای همیشه بسته شد. ملت ایران در آن سال، رژیمی را سرنگون کرد که مورد حمایت همهجانبهی قدرتهای بزرگ بود و این حادثهای بود که کسی آنرا پیشبینی نمیکرد.
در طول تاریخ، نظامهای سیاسی مختلفی سقوط کرده یا شکل گرفتهاند. اما نوع و شکل ظهور و سقوط این نظامها با هم متفاوت است. در بعضی موارد گروههای مخالف حکومت، که شاید چندان نیز مورد حمایت عامهی مردم نبودهاند، با کمک نیروهای خارجی، رژیم را سرنگون کرده و خود بر تخت قدرت تکیه زدهاند. در اکثر قریب به اتفاق این موارد، حکومت جدید، حکومتی خودکامه و دیکتاتوری بوده است که عرصه را بر مردم تنگ کرده و اقدام به قتل و خونریزی نمودهاند.
اما در مواردی، مردم یک جامعه بر علیه حکومت فاسد موجود قیام کرده و موجبات سرنگونی آنرا فراهم میآورند. در چنین مواردی که عموم مردم یک کشور باعث سرنگونی یک کشور میشوند، معمولاً "دیکتاتوری" شکل نمیگیرد؛ مگر این که عوامل خارجی و بیرونی قیام مردم را از مسیر اصلی خارج کنند و به مقصود خود برسند.
با مروری بر آثار موجود میتوان دریافت که ما به عنوان کسانی که باید انقلاب اسلامی خود را به جوانان و نسلهای بعدی ایران بشناسانیم، اصلاً موفق نبوده و از قضا، بسیار هم کمکار بودهایم
انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 1357، که با رهبری امام خمینی(ره) به وقوع پیوست، یکی از نمونههای کامل قیام مردمی است که نتیجهی آن، برپایی حکومتی دینی با تکیه بر آرای مردم بود.
مردم ایران که در نظام شاهنشاهی پهلوی، سیستم ارباب رعیتی را تجربه کرده بودند با تکیه بر رهبری مرجع دینی خود و در اعتراض به ظلم،فساد، ترویج بیدینی، اوضاع بد اقتصادی، سرسپردگی مسوولان حکومتی به قدرتهای خارجی و... قیام کرده و توانستند آن رژیم فاسد را که از حمایت آمریکا و دیگر دولتهای غربی بهره میبرد، سرنگون سازند.
به طور کلی بعد از هر انقلابی، موج کتابها، فیلمها و... با هدف معرفی آن انقلاب در جامعه شکل میگیرد؛ تا به این وسیله، نسلهای بعد بتوانند از دلائل و عوامل بروز انقلاب آگاه شده و روند شکلگیری و پیروزی آن را مرور کنند. اما آیا در کشور ما، این اتفاق افتاده است؟
به طور حتم در ایران نیز آثاری با این موضوع تولید شده و در دسترس مردم قرار گرفتهاند اما با مروری بر آثار موجود میتوان دریافت که ما به عنوان کسانی که باید انقلاب اسلامی خود را به جوانان و نسلهای بعدی ایران بشناسانیم، اصلاً موفق نبوده و از قضا، بسیار هم کمکار بودهایم.
انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 1357، که با رهبری امام خمینی(ره) به وقوع پیوست، یکی از نمونههای کامل قیام مردمی است که نتیجهی آن، برپایی حکومتی دینی با تکیه بر آرای مردم بود
کافی است سری به کتابفروشیهای خیابان انقلاب بزنیم و از فروشندگان کتاب، در بارهی کتابهایی با موضوع انقلاب اسلامی سوال کنیم. در این صورت، تنها چیزی که به دست خواهیم آورد خاطرات رجال پهلوی، خاطرات مسوولان و مبارزان انقلاب اسلامی و مواردی از این دست است.
اگر کتابهایی نیز با موضوع انقلاب اسلامی موجود باشد، اولاً بسیار کم است و علاوه بر آن مشتریهای خاص خود را دارد که بسته به نیاز درسی خود، اقدام به خرید کتابهای مذکر میکنند.
یکی از دلائل عدم وجود چنین کتابهایی به صورت گسترده در مراکز فروش کتاب، توزیع نامناسب آنهاست. کتابهایی از این دست معمولاً توسط سازمانها و نهادهای دولتی خریداری شده و به مناسبتهای مختلف بین کارکنان توزیع میشوند. کتابهای مذکور به صورت گسترده در کتابفروشیها توزیع نمیشوند؛ و اگر هم توزیع بشوند، به دلیل تبلیغات ضعیف، به فروش نمیرسند.
نویسندگان ایرانی(به استثنای نویسندگانی که به طور اختصاصی در حوزهی انقلاب و دفاع مقدس فعالیت دارند) به حادثهی انقلاب نپرداخته و ترجیح میدهند موضوعات مردمپسندتری را انتخاب کنند
بعضی از فعالان حوزهی نشر و کتاب نیز معتقدند، علاوه بر دلائل فوق، عدم وجود نگاه هنرمندانه به موضوع انقلاب اسلامی است. کتابهایی که با موضوع انقلاب اسلامی منتشر میشوند، بیشتر به اسناد و مدارک این واقعه میپردازند و جنبهی تحقیقی دارند. از طرفی، نویسندگان ایرانی(به استثنای نویسندگانی که به طور اختصاصی در حوزهی انقلاب و دفاع مقدس فعالیت دارند) به حادثهی انقلاب نپرداخته و ترجیح میدهند موضوعات مردمپسندتری را انتخاب کنند.
نتیجهی بیتوجهی مسوولان و متولیان فرهنگی به موضوع کمبود کتابهایی با موضوع انقلاب اسلامی، این خواهد بود که نسلهای بعدی آنطور که باید از تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی مطلع نخواهند بود و فلسفهی آن را درک نخواهند کرد؛ و این بزرگترین آفتی است که میتواند گریبان یک جامعه را بگیرد.
امیر مقیمی
بخش کتابخوانی تبیان