تبیان، دستیار زندگی
ابن ابی الحدید درباره معاویه می گوید: «او به پرخورى و شیفتگى خوراک مشهور بود. شكم او چندان بزرگ بود كه وقتی می نشست روى رانهایش مى افتاد. معاویه در عین حال كه در مورد صله دادن و اعطای اموال، بخشنده بود، اما در مورد خوراک بخل می ورزید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شکمی که هرگز سیر نشد!

معاویه

نسایی یکی از شش دانشمند بزرگ اهل تسنن است که یکی از «صحاح سته» را به رشته تحریر در آورده است. «صحاح سته» به مجموع شش کتاب حدیثی اهل تسنن گفته می شود که در دیدگاه آنان از اعتبار و صحت بالایی برخوردار است. بنابراین می توان گفت که نویسندگان این شش کتاب نیز مقبولیت ویژه ای در میان اهل تسنن دارند.


نسایی که متولد سال 215 هجری قمری است، محبت ویژه ای نسبت به اهل بیت داشته است. به همین خاطر کتابی را با نام «خصایص امیر المومنین علی بن ابی طالب» در مورد فضایل امیر مومنان نوشت. او در مورد علت نگارش این کتاب می گوید: «وقتی وارد شام شدم، مردم آن سامان را منحرف از علی یافتم، از این رو به نگارش این کتاب روی آوردم تا باعث هدایت آنان شود.» (سیر اعلام النبلاء، ج 14، ص 129)

شامیان که کینه امام علی علیه السلام را در دل می پروراندند و از جمله دشمنان اصلی و اصیل امیر مومنان به حساب می آمدند، چنین کتابی را برنتابیدند و پس از نگارش آن از نسایی خواستند تا حداقل کتابی را در فضایل و ویژگی های معاویه نیز بنگارد. پاسخ نسایی در برابر این درخواست نابجا چنان دندان شکن بود که مقدمات مرگ او را فراهم کرد.

وی در پاسخ چنین گفت: «چه بنویسم درباره کسی که پیامبر خدا او را نفرین کرد و درباره اش فرمود: خداوند شکمش را سیر نکند.»

آنان با شنیدن این سخن، او را مورد هجوم قرار دادند و پس از ضرب و شتم فراوان از مسجد و در نهایت از شهر بیرون کردند. او که پیرمردی ضعیف بود و به خاطر این ضرب و شتم مجروح و علیل هم شده بود، به مکه رفت و در آنجا از دنیا رفت و میان صفا و مروه مدفون شد.(تهذیب التهذیب، ج1، ص 33) بنابراین بی راه نیست اگر او را شهید راه علی علیه السلام بخوانیمش.

اما داستان نفرین معاویه چیست؟

شکمی که هرگز سیر نشد!

به گواه تاریخ، پیامبر خدا بارها معاویه (و همچنین پدرش ابوسفیان) را نفرین کرده که نمونه بارز آن همان جریان مشهوری است که نسایی به آن اشاره کرده است. این قبیل روایات که هم در منابع روایی و تفسیری اهل تسنن و هم در منابع مهم شیعه وجود دارد، هیچ جایی برای انکار باقی نگذاشته است. به همین خاطر برخی از بزرگان اهل تسنن که قایل به عدالت همه صحابه از جمله معاویه هستند، ضمن پذیرش این روایات، توجیهات اعجاب انگیزی را ارائه داده اند.

ابن ابی الحدید درباره معاویه می گوید: «او به پرخورى و شیفتگى خوراک مشهور بود. شكم او چندان بزرگ بود كه وقتی می نشست روى رانهایش مى افتاد. معاویه در عین حال كه در مورد صله دادن و اعطای اموال، بخشنده بود، اما در مورد خوراک بخل می ورزید.

آنان بر این باورند که پیامبر نیز همانند دیگران عصبانی می شده و برخی از مومنان را که مستحق نفرین و ناسزا نبوده اند، نفرین می کرده است. بنابر روایتی که ابوهریره از پیامبر نقل کرده، چنین نفرین هایی نه تنها تاثیری ندارد بلکه تقرب نفرین شده را در روز قیامت به دنبال خواهند داشت!!!

بر اساس این روایت نفرین پیامبر برای کسانی که مستحق نفرین نبوده اند، رحمت است و معاویه یکی از کسانی است که شایسته نفرین پیامبر نبوده است. عجیب تر آنکه گفته اند چنین نفرینهایی نه تنها نشان از پستی معاویه نیست بلکه از جمله مناقب و فضایل او نیز به حساب خواهد آمد!!(صحیح مسلم بشرح النووی، ج 16، ص 392)

شما پس از شنیدن داستان، خود قضاوت کنید که آیا معاویه مستحق نفرین بوده یا نه؟ ثانیا پیامبری که از روی عصبانیت کسی را نفرین کند، همان پیامبر دلسوز ما است؟ ثالثا ... .

اما پیش از نقل این جریان باید دانست که معاویه پس از فتح مکه یعنی در سال هشتم هجری ایمان آورده و تنها دو سال پیامبر خدا را درک نموده است.

همچنین به دلیل آنکه در آن دوران باسوادان جامعه بسیار اندک بودند، مسئولیت نگارش وحی و همچنین کتابت نامه ها بر دوش همین تعداد اندک قرار می گرفت. معاویه نیز که یکی از همین افراد بود در همین دو سال آخر عمر پیامبر مسئولیت نگارش نامه های پیامبر را بر عهده گرفت.

شکم چاق

ابن عباس می گوید: «در یکی از روزها من با کودکان بازی می کردم که پیامبر آمد و به من فرمود: برو و به معاویه بگو تا نزد من بیاید (و نامه ای بنگارد). من نیز به در خانه او رفتم و او را به سوی پیامبر خواندم. اما او پیغام داد که مشغول غذا خوردن است.

من هم به خدمت پیامبر رسیدم و جریان را گفتم. حضرت فرمود: دوباره برو و او را بیاور. بار دوم هم که به در خانه او رفتم، پیغام داد که مشغول غذا خوردن است. خدمت پیامبر رسیدم و همان جریان برای بار سوم اتفاق افتاد. هنگامی که برای مرتبه سوم خدمت پیامبر رسیدم و جریان را عرض کردم، حضرت فرمود:

لا أَشْبَعَ اللَّهُ بَطْنَهُ؛ خداوند شکمش را سیر نسازد.

امیر مومنان علی علیه السلام نیز در نهج البلاغه خطاب به یاران خویش می فرماید: آگاه باشید كه پس از من بزودى مردى با گلوی گشاده و شكم برآمده بر شما چیره خواهد شد. او هر چه بیابد، می خورد و تلاش می کند آنچه ندارد به دست آورد. (خطبه 57)

این جریان در صحیح مسلم (ج 4, ص 2010، ح 96) که دومین کتاب معتبر اهل تسنن به شمار می آید نیز آمده است.

بیهقی پس از نقل این روایت به نکته جالبی اشاره می کند. وی می گوید: «کسی که این حدیث را از ابن عباس شنیده، گفته است که از آن پس هیچگاه شکم معاویه سیر نشد.» بیهقی در ادامه می گوید: «و این نشانگر استجابت دعای پیامبر است.»(دلائل البیهقی، ج 6، ص 242)

خلیفه شکمباره

ابن ابی الحدید درباره معاویه می گوید: «او به پرخورى و شیفتگى خوراک مشهور بود. شكم او چندان بزرگ بود كه وقتی می نشست روى رانهایش مى افتاد. معاویه در عین حال كه در مورد صله دادن و اعطای اموال، بخشنده بود، اما در مورد خوراک بخل می ورزید.

معاویه هنگامی که بر سر سفره می نشست، به کم قانع نبود و فراوان می خورد، اما با این حال سیر نمی شد. هنگامی که دستور می داد سفره را جمع کنند، می گفت: به خدا سوگند سیر نشدم ولى خسته و ملول گشتم. (شرح نهج‏البلاغة ابن أبی الحدید، ج 4، ص 54)

یکی از شاعران عرب در این باره گفته است:

و صاحب لی بطنه كالهاویة                                   كأن فی أحشائه معاویة

«دوستی دارم که شکمش همانند چاه های جهنم است. گویا که معاویه در احشاء و شکم او است».

امیر مومنان علی علیه السلام نیز در نهج البلاغه خطاب به یاران خویش می فرماید: آگاه باشید كه پس از من بزودى مردى با گلوی گشاده و شكم برآمده بر شما چیره خواهد شد. او هر چه بیابد، می خورد و تلاش می کند آنچه ندارد به دست آورد. (خطبه 57)

خوب است که از این داستان یک نتیجه اخلاقی هم بگیریم. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

«دلها را با خوردن و آشامیدن زیاد نمیرانید؛ زیرا همان گونه كه زراعت بر اثر آب زیاد از بین مى رود، دلها نیز بر اثر پرخورى مى میرند.» (تنبیه الخواطر، ج 1، ص 46)

سید مصطفی بهشتی

گروه دین و اندیشه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.