تبیان، دستیار زندگی
گفتگوی اختصاصی تبیان با مصطفی محدثی خراسانی، شاعر وترانه سرا) شعرانقلاب اسلامی ، شعری آرمان طلب و عدالتخواه است. شعری مردمی که از زبان مردم و برای مردم سروده شد و از ابتدای تولد خود از مبارزات آنها الهام گرفت و از سوی دیگر در پیشبرد مسیر مقاومت نقشی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منجی ادبیات ما امام راحل است

( گفتگوی اختصاصی تبیان با مصطفی محدثی خراسانی، شاعر وترانه سرا)

مصطفی محدثی خراسانی

شعرانقلاب اسلامی ، شعری آرمان طلب و عدالتخواه است. شعری مردمی که از زبان مردم و برای مردم سروده شد و از ابتدای تولد خود از مبارزات آنها الهام گرفت و از سوی دیگر در پیشبرد مسیر مقاومت نقشی به سزا ایفا کرد .در این عرصه شاعران بسیاری قلم زده اند و با پیوند شعر انقلاب و شعر دفاع مقدس ، تا به امروز آثار درخشانی از خود بر جای گذاشته اند.

مصطفی محدثی خراسانی یکی از همین شعراست. او نه تنها به نام که به واقع اهل خراسان است. وی در سال 1340 در شهرستان تایباد متولد شد.اما از دوران کودکی به مشهد مقدس رفت و تحصیلات عالی را نیز در همانجا گذراند.آغاز فعالیت جدی او در سرودن ، همزمان بود با تشکیل گروه شعر حوزه ی هنری مشهد در سال 1364. محدثی از سال 70 تا سال 80 مسئولیت این گروه را به عهده داشت و پس از انتقال به تهران سردبیری فصلنامه ی شعر نیز به او واگذار شد.  وی هم اکنون عضو شورای عالی شعر در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.

محدثی خراسانی در گفتگویی که در خصوص شعر انقلاب با او ترتیب دادیم ، شخصیت اسطوره ای امام خمینی (ره) را از مهم ترین منابع الهام شاعران انقلاب معرفی می کند...

- آقای محدثی می دانید که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی موج تازه ای در شعر و ادبیات کشورمان ایجاد شد . کمی از ویژگی های شعر انقلاب برایمان صحبت کنید .

مهمترین ویژگی شعر انقلاب در واقع برمی گردد به همان محتوای انقلابی و متفاوتی که به تبع دیدگاه های امام (ره) و ارزشهایی که انقلاب برای ما ترسیم نمود در شعر جریان پیدا کرد . بحث هایی مثل مبارزه با استبداد، عدالت خواهی، وحدت امت و در افق بالاترش وحدت امت اسلامی ، دفاع از مستضعفین و آن شور و هیجانی که انقلاب به همراه خودش آورده بود ، اینها وارد حوزه ی شعر انقلاب شد . باید بگویم که ، هم شعر توانست در خدمت انقلاب باشد وهم انقلاب تأثیرات دیدگاهی خود را بر شعر گذاشت.

- به عقیده ی شما شعر انقلاب و گرایش شعرای معاصر به این موضوع دقیقا در چه دوره ای متولد شد و در چه زمانی به نقطه ی اوج خود رسید؟

شعر انقلاب نقطه ی آغازش و زمزمه های شروعش بر می گردد به سالهای قبل از پیروزی انقلاب ، یعنی در فاصله ی سالهای خرداد 42 تا پیروزی انقلاب.از شاعران پیشتاز آن سالها می توان به آقای موسوی گرمارودی، خانم طاهره صفارزاده و آقای حمید سبزواری اشاره کرد و چهره های دیگر که زمزمه های اولیه را آغاز کردند ، اما شعر انقلاب در واقع شناسنامه ی خودش را در آستانه ی انقلاب و پس از انقلاب ثبت کرد و خصوصا در سالهای دفاع مقدس. چون در این سالها بود که شاعران جوان پا به میدان گذاشتند ، جوانهایی که توانمندی های لازم را به لحاظ شعری پیدا کرده بودند و از طرفی کماکان شور و غلبه ی فرهنگ شهادت و ایثار در فضای کشور حضور داشت و درآمیختگی این دو منجر به خلق درخشانترین آثار در سالهای پس از دفاع مقدس شد به گونه ای که من معتقدم بین شعر انقلاب و شعر دفاع مقدس نمی شود چندان تفکیکی قایل شد چون در شعر دفاع مقدس هم تمام ارزشهای انقلاب متجلیست و متبلور است و حدود سالهای63 تا 66 به نظر من سالهای شکوفایی شعر انقلاب بود و دفترهای شکوهمند شعر انقلاب در این سالها منتشر شد.

- انقلاب ما یک تحول بزرگ سیاسی اجتماعی و از همه مهمتر تحولی عقیدتی بود. خوب است بدانیم که  اصلا شعر و ترانه می تواند قالب مناسبی برای انعکاس تحولاتی از این دست باشد ؟ یا هنرمند باید فارغ از این مسایل تنها به بیان احساسات شخصی خود بسنده کند؟

طبیعیست که هنرمند سفارش را از درون خودش می گیرد نه از بیرون. یعنی آن ضمیر ناخودآگاه شاعر که البته حاصل آموخته ها و دیده ها و تجربیات خودآگاه است در لحظه ی خلق اثر به شاعر فرمان می دهد و شاعری که در چنین کشوری زندگی می کند، کشوری که در آن انقلاب شده و موج انقلاب در آن جاری و ساریست از فضای انقلاب متأثر می شود و قطعا در اثرش هم آن تأثیرات تجلی پیدا می کند مگر اینکه شاعر زمانه ی خودش نباشد و بخواهد در غفلت به سر ببرد و در گذشته سیر کند با این توصیف طبیعیست که شعر انقلاب در آثار شاعران معاصر متجلی بشود و به نظر من تأثیری که شعر در انقلاب و نقشی که در فرهنگ سازی و انتقال فرهنگی در بستر انقلاب داشته است با سایر هنرها قابل مقایسه نیست. شعر بیشترین خدمت را به ارزشهای انقلاب کرده است و انقلاب هم بیشترین تأثیر را بر شعر گذاشته است.

- با توجه به تجربه ی بسیار شما در زمینه ی شعر، از نظر شما شعر متعهد چه ویژگی هایی می تواند داشته باشد؟

تعهد صفت شاعر است نه صفت شعر، یعنی وقتی شاعر دیدگاه خاصی داشت جهان بینی خاصی داشت و پایبند یک سری اصول و ارزش ها بود این پایبندی و این دیدگاه ها  در شعرش هم متجلی می شود.ما نمی توانیم تعهد را به شعر تزریق کنیم این چیزیست که ذاتی شاعر است و در لحظه ی خلق اثر به شکل ناخودآگاه در لایه های سطحی و زیرین شعر خودش را نشان می دهد با این تفسیر ، شعر متعهدی که ما در حوزه ی شعر انقلاب بیشتر روی آن تأکید داریم شعریست که متعهد به ارزشهای انقلاب باشد و در پی تعمیق ، ترویج و نشر آنها باشد و قطعا اینگونه شعر از شاعری صادر خواهد شد که خودش هم این دیدگاه و این اعتقادات را داشته باشد.

- بحث آزادی قلم چطور؟ در عرصه شعر و شاعری تا چه حد به آزادی قلم معتقد هستید؟

اصلا اگر آزادی قلم نباشد که هیچ اثری خلق نمیشود.من به شدت معتقدم و به هیچ وجه اعتقاد به سفارشی کار کردن ندارم و این ادبیات متعهدی که شما می بینید در بستر انقلاب خلق شده است را کسی به شاعران ما سفارش نداده است.این ارزشها و جلوه های انقلاب آنقدر بر شاعران ما تأثیر گذار بوده است که آینه ی جان شاعر انعکاس دهنده ی این تجلیات شده است . متعهدترین و ارزشی ترین و متناسب ترین شعرهایی که در بستر انقلاب  و برای انقلاب سروده شده اند هیچ کدام سفارشی نبودند و در آزادی صددرصد قلم خلق شده اند.

مصطفی محدثی خراسانی

- نظرتان درباره ی شعر ولایی چیست؟ آیا شاعران معاصر در به تصویر کشیدن سیمای امام راحل آنچنان که شایسته ی مقام ایشان می باشد ، موفق بوده اند؟

یکی از درخشان ترین منابع الهام برای شاعران ما به خصوص شاعران جوان ، شخصیت حضرت امام بوده است ، آن شخصیت اسطوره ای ایشان . ما قرن ها در ناخودآگاهمان منتظر ظهور و آمدن چنین چهره ای بوده ایم یعنی ادبیات ما منتظر یک منجی بوده است البته جدای از امام زمان . یک رهبر، کسی که بتواند امت را به وحدت برساند و نیروی پنهان انسانی را به تجلی برساند و بتواند ملت را برای رسیدن به آرمان های خودش همسو و همجهت کند . ما همه ی این آرزوها را در وجود امام متجلی دیدیم . هیچ شخصیتی در طول تاریخ شعر فارسی و شعر حتی می توانم بگویم تاریخ شعر جهان نداریم که به این اندازه پیرامون او و در رسای او شعر سروده باشند چه در قبل از پیروزی انقلاب، چه در دوران حیات ایشان در مسند رهبری و چه در سوگ ایشان شعرهایی که سروده شده است بسیار کثیر است و تمام اقشار ملت و تمام شاعران با گرایش های مختلف برای امام شعر سروده اند . ما شاعرانی داریم که حتی ممکن است یک شعر هم برای انقلاب نداشته باشند اما برای حضرت امام (ره) شعر سروده اند.

- آقای محدثی کمی هم از تأثیر متقابل «انقلاب و دفاع مقدس» و «شعر آیینی  و یا به عبارتی همان شعر عاشورایی » برایمان صحبت کنید.

درست است؛ موضوع دیگری که بد نیست اینجا به آن اشاره کنم ، همین درآمیختگی شعر انقلاب و دفاع مقدس با حماسه ی حسینی و جریان عاشوراست ، چون از ابتدای گام نهادن ما در مسیر انقلاب ، الگوی ما برای پیروزی ، امام حسین (ع) بوده است و در جریان دفاع مقدس به شدت آن شعار " کل یوم عاشورا و کل أرض کربلا " را متجلی دیدیم و درواقع در هشت سال دفاع مقدس ما مقیم اردوگاه امام حسین (ع) بودیم . ادبیات انقلاب و دفاع مقدس هم با حماسه ی حسینی اجین است و این منجر به این شد که شعر عاشورایی ما و شعر آیینی ما هم در بستر انقلاب دچار تحول بشود و پیشرفت چشمگیری داشته باشد . به نظر من شعرهای عاشورایی که در بستر انقلاب سروده شده است برابری می کند با تمام پیشینه ی شعر عاشورایی ما در تمام طول تاریخ شعر فارسی و حتی از بعضی ابعاد ارجمند تر است ، از این لحاظ که در گذشته در شعر آیینی بیشتر به توصیف حماسه ی حسینی پرداخته می شد اما در شعر انقلاب ما به تبیین این حماسه رسیدیم و ابعاد فلسفه ی قیام امام حسین (ع) را بیشتر متجلی می بینیم.

- هنرمندان ما در حوزه ی شعر دفاع مقدس به اندازه ی کافی فعال بوده اند یا هنوز هم جا برای پیشرفت بیشتر در این عرصه وجود دارد؟

شعر دفاع مقدس به نظر من یک  موضوع پشت سر نیست که ما هر وقت حرفی از دفاع مقدس می شود برگردیم و به سروده های سالهای جنگ نگاه کنیم . این ادبیات در کشور ما و در جان ملت ما ریشه دوانده است و به نظر من در آینده و تا سالهای سال باید منتظر خلق آثاری متأثر از آن فرهنگ باشیم ، البته با یک تعریف تازه .طبیعیست که ادبیات دفاع مقدسی که امروز خلق می شود و جاری و ساری هست آن جلوه ی سالهای دفاع مقدس را نداشته باشد ، چون الان دیگر جنگی نیست، جبهه ای نیست ، رزمنده ای نیست و دشمنی نیست البته به آن شکل نظامی اش.اما آن تفکر هست.همانطور که رزمندگان ما سنگرهایشان را عوض کردند و در حوزه های دیگری مدافع ارزش های انقلاب هستند ، شعر انقلاب هم سنگر خودش را عوض کرده است و در حوزه های دیگری مروج آن ارزش هاست. امروز ممکن است در برخی شعرهای اجتماعی یا عرفانی و حتی شعرهای عاشقانه ردپای فرهنگ شهادت و ایثار را ببینید. ما برای ادبیات دفاع مقدس به نظر من نیازمند یک باز تعریف هستیم نه اینکه توقع داشته باشیم امروز هم مثلا همان رجزخوانی های زمان جنگ را شاعران ما مطرح کنند و آن را بخواهیم ادبیات دفاع مقدس نام بنهیم.

- و به عنوان آخرین سوال بفرمایید نقش شاعران معاصر را در شناساندن  انقلاب اسلامی  به جهانیان ، چطور ارزیابی میکنید؟

اینجا به نظر من ، شاعران ما کم کاری نکرده اند . شاعران ما وظیفه ی خودشان را انجام داده اند اما متولیان و برنامه ریزان فرهنگی کشور عقب مانده اند و در این حوزه ها کم کاری کرده اند . متأسفانه رایزنی های فرهنگی ما در کشورهای دیگر چهره هایی نبودند که خیلی فرهنگی باشند. اینها انتخابشان متأثر از یک سری مسائل سیاسی بوده است. آدمهایی کم ذوق و بیگانه با حوزه ی  فرهنگ و هنر و ادبیات ، متولی کارهای فرهنگی ما در خارج از کشور بوده اند.از طرفی ما در حوزه ی ترجمه ی آثار شاعران انقلاب به زبانهای دیگر برای جهانیان کوتاهی کردیم و چون زبان فارسی ، زبانی با برد محدود است و تنها دو سه کشور در جهان به این زبان آشنا هستند و با آن سخن می گویند طبیعیست که علیرغم تلاشهای ارزشمندی که شاعران ما کرده اند و توانسته اند شعر جهانی  و شعری که قابل ترجمه  و قابل انتقال به تمامی زبانها و فرهنگ ها باشد بسرایند ؛ این کم کاری ها موجب شده است که شعر انقلاب آنطور که شایسته و بایسته است در جهان شناخته شده نیست.

گفت و گو از: زینب محسنی نیا- بخش ادبیات تبیان