تبیان، دستیار زندگی
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رابطه جالب عقل و زیبایی کلام

(فن سخنوري 14)

31†4eg (j'f

در مقاله پيشين درباره عقل و تعليم و تعلم، نکاتي بيان شد. درادامه به بررسي زبان و بيان پرداخته و شاخصه هاي شناخت انسانها از طريق اين دو نعمت بزرگ الهي خدمت شما عزيزان ارائه مي‌شود. همانطور که در مقاله گذشته گفته شد، در اين نوشتار بيشتر به مباحث مقدماتي خواهيم پرداخت.

در اينکه زبان، وسيله تکلم و تفاهم است شکي نيست. اما همانطور که هر وسيله‌اي، آفتي نيز دارد، زبان نيز از اين قاعده مستثنا نيست. از طرف ديگر ميان زبان و عقل روابطي وجود دارد که هر کدام مي‌تواند مبين و روشن کننده ديگري بوده و به ما در شناخت متکلم و گوينده کمک کنند.

جميل القول دليل وفور العقل: علت و دليل زيبايي کلام، زيادي و وفور عقل است.

اميرالمومنين علي عليه السلام مي فرمايد:

جميل القول دليل وفور العقل(1): علت و دليل زيبايي کلام، زيادي و وفور عقل است.

اين بيان زيبا، رابطه تنگاتنگ و عميق بين زبان و کلام را به تصوير مي‌کشد. حتما شما هم بارها شنيده ايد که گفته اند اول فکر کن و بعد حرف بزن. چرا که سرچشمه کلام و سخن هر کسي عقل اوست و هر چه سرچشمه تميز تر، آب گواراتر.

در روايت ديگري از آن بزرگوار  اين رابطه به گونه ديگري بيان شده. آن حضرت فرمود: اذا تم العقل نقص الکلام (2) وقتي عقل کامل شود، سخن کم مي‌شود. - يکي از نشانه‌هاي انسان عاقل اين است که کم سخن مي‌گويد-

با اين حال زبان نيز با تمام ارزش واهميتى كه دارد، اگر صاحبش آن را آزاد بگذارد، عنانش را به دست عقل نسپارد، و بى‏حساب سخن بگويد، عضوى است مضر و خطرناك مى‏تواند مفاسد زيادى به بار آورد و موجب هلاكت و تباهى صاحبش گردد. در اين باره، روايات بسيارى از اولياى اسلام رسيده و در اين جا به ذكر يكى از آن‏ها اكتفا مى‏شود:

عن على عليه السلام اللسان سبع ان خلى عنه عقر(3)

على (عليه السلام) فرموده است: زبان هم مانند حيوان درنده است كه اگر آزاد گذارده شود، زخم مى‏زند، مجروح مى‏كند، و مصيبت به بار مى‏آورد.

زبان به منزله پلى است كه مغزهاى از هم جدا را با يكديگر مرتبط مى‏كند و كالاى ارزشمند علم را از اين راه به مغزها مى‏رساند.

انسان با نيروى سخن، معلوماتى را كه در باطن اندوخته، ظاهر مى‏سازد، نهفته‏هاى درونى را آشكار مى‏كند، و آن چه را كه خودش درك نموده و فهميده است، به دگران منتقل مى‏نمايد. مى‏توان گفت زبان به منزله پلى است كه مغزهاى از هم جدا را با يكديگر مرتبط مى‏كند و كالاى ارزشمند علم را از اين راه به مغزها مى‏رساند و دگران را نيز عالم و آگاه مى‏سازد. به بيان ديگر، مى‏شود گفت عقل هم مانند دستگاه گيرنده است و زبان به منزله دستگاه فرستنده. على (عليه السلام)، درباره قدر و منزلت عقل و زبان فرموده است:

للانسان فضيلتان عقل و منطق فبالعقل يستفيد و بالمنطق يفيد(4).

دو فضيلت و برترى، از جمله مزاياى انسان است. يكى عقل و آن ديگر منطق.

على (عليه السلام)، در اين روايت، براى بيان، دو فضيلت اختصاصى انسان، عقل و منطق را با هم آورده و در كنار هم ذكر نموده است، ولى بايد توجه داشت كه ارزش سخن آدمى بر معيار درجه عقل اوست، در واقع، عقل به منزله پشتوانه كلام است. به هر نسبت كه عقل گوينده، روشن‏تر و مراتب علم و دركش بيشتر باشد، به همان نسبت، كلامش وزين‏تر و ارزش سخنش زيادتر است.

[تا مرد سخن نگفته باشد                 علم و هنرش نهفته باشد]

به هر نسبت كه عقل گوينده، روشن‏تر و مراتب علم و دركش بيشتر باشد، به همان نسبت، كلامش وزين‏تر و ارزش سخنش زيادتر است

كسانى كه عقل خود را به كار بسته، از اين سرمايه، گران بها استفاده ننموده، و بر اثر عدم تعقل همچنان جاهل مانده‏اند، سخنانشان بى محتوا و كلامشان وزن و ارزشى ندارد. اين مطلب، در خلال سخنان اولياى گرامى اسلام به تعبيرهاى گوناگونى آمده است. از آن جمله، على (عليه السلام) فرموده است:

اللسان معيار ارجحه العقل و اطاشه الجهل‏(5).

زبان به منزله ميزانى است كه عقل، آن را وزين و سنگين مى‏كند و جهل، سبك وزن و بى محتوايش مى‏سازد.


1. غررالحکم، 210.

2. غرر الحکم، 52.

3. نهج البلاغه، كلمه 60.

4. غرر الحكم، ص 853.

5. ميزان الحكمه، ج 8، ص 490.

تهيه: محمد حسين امين - گروه حوزه علميه تبيان