تبیان، دستیار زندگی
حتماً می دانید ما شیعیان دوازده امام داریم. یعنی معتقدیم پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) دوازده پیشوای معصوم برای راهنمایی مردم معرفی شده اند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غریب آشنا

امام رضا(ع)

حتماً می دانید ما شیعیان دوازده امام داریم. یعنی معتقدیم پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) دوازده پیشوای معصوم برای راهنمایی مردم معرفی شده اند.

امام رضا (ع) هشتمین امام از این پیشوایان پاک و گرامی است. امام رضا (ع) تنها امام از این عزیزان است که مرقد مطهرش در ایران قرار دارد.

امام رضا(ع) حدود 1250 سال پیش در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام موسى بن جعفر(ع)، یعنى امام هفتم شیعیان و مادرشان بانویى بزرگوار و خردمند به نام (تكتم) یا (نجمه) بود. امام رضا(ع) در همان سالى زاده شد كه پدربزرگ ایشان، یعنى حضرت امام جعفر صادق(ع)، به شهادت رسید.

امام رضا یار و همراه پدر بزرگوار خویش، امام موسی کاظم علیه السلام بود تا این که در 35 سالگی و پس از شهادت آن حضرت، امامت و هدایت امت اسلامی را برعهده گرفت.

ایشان پس از هفده سال سکونت در مدینه و تبلیغ دین و ارشاد مردم، با نقشه و حیله مأمون عباسی، راه خراسان را در پیش گرفت. آن حضرت پس از قبول اجباری ولایتعهدی مأمون و گذشت سه سال، در 55 سالگی به دست آن دشمن بد اندیش به شهادت رسید.

امام هشتم داراى لقب هاى متعددى است. از جمله معروف ترین این القاب رضا، عالم آل محمد، غریب الغرباء، شمس الشموس و معین الضعفاء است.گفته اند كه وى را به این جهت رضا لقب داده اند كه خدا از او راضى است.

امامان معصوم برای جلوگیری از گمراهی مردم، همواره جانشین پس از خود را معرفی می کردند. امام موسی کاظم علیه السلام نیز در حضور بسیاری از اصحاب خود فرزندش رضا علیه السلام را جانشین پس از خود معرفی کرده است.

از خوش اخلاقى امام سخن بسیار گفته اند. در این جا به چند نمونه آن توجّه كنید و ببینید كه امام در برخورد با مردم به چه نكات ریزى دقّت مى كرده است:

ـ هیچ گاه با سخن خود، دیگران را آزار نداد.

ـ سخن هیچ كسى را قطع نكرد.

ـ به نیازمندان بسیار كمک مى فرمود.

ـ با خدمتگزاران خود بر سر یک سفره مى نشست و غذا مى خورد.

ـ همیشه چهره اى خندان داشت.

ـ هرگز با صداى بلند و با قهقهه نمى خندید.

ـ هنگام نشستن، هرگز پاى خود را در حضور دیگران دراز نمى كرد.

ـ در حضور دیگران هرگز به دیوار تكیه نمى زد.

ـ به عیادت بیماران مى رفت.

ـ در تشییع جنازه ها شركت مى جست.

ـ از مهمانان خود، شخصا پذیرایى مى كرد.

ـ وقتى بر سر سفره اى مى رسید، اجازه نمى داد تا به احترام او از جاى برخیزند.

ـ به پاكیزگى بدن، موى سر و پوشاك خود بسیار توجه داشت.

ـ بسیار بردبار و صبور و شكیبا بود.

امام رضا(ع)

اینها گوشه اى از اخلاق امام بود. آیا با داشتن این اخلاق و رفتار نباید خدا از او راضى و خرسند باشد؟ و آیا سزاوار نیست كه او را رضا بنامند؟

آیا كسى كه خدا از او خشنود است، مردم از او خرسند نیستند؟ این گونه هست كه نام رضا براى آن امام بزرگوار برازنده و سزاوار است.

ده سال از دوران امامت حضرت رضا(ع)، با حكومت هارون همزمان بود. اما... در میان همه حاكمان عباسى، مأمون چهره اى دیگر داشت. او كه برادر خود، امین را كشت تا خود به حكومت برسد، در برخورد با شیعیان و به ویژه شخص امام رضا(ع) از راهى دیگر وارد شد و شیوه اى دیگر را در پیش گرفت.

به هرحال، مأمون پس از رسیدن به قدرت، و به منظور پایدار ساختن اركان حكومت خود، تصمیم گرفت با امام رضا(ع) به گونه اى دیگر برخورد نماید. پس، براى امام نامه نوشت و حضرت را به ولى عهدى خود منصوب كرد. امام ابتدا از پذیرش این امر خوددارى فرمود، اما پیگیرى و پافشارى مأمون و خوددارى امام، به آن جا انجامید كه مأمون دو تن را به نمایندگى از سوى خود كه در خراسان بود، روانه مدینه كرد و آنان در نزد امام هدف خود را چنین بیان كردند: مأمون ما را مأمور كرده كه شما را به خراسان ببریم.

امام هشتم داراى لقب هاى متعددى است. از جمله معروف ترین این القاب رضا، عالم آل محمد، غریب الغرباء، شمس الشموس و معین الضعفاء است.گفته اند كه وى را به این جهت رضا لقب داده اند كه خدا از او راضى است

امام هم كه شیوه هاى حاكمان را مى شناخت و مى دانست مأمون كه از كشتن برادر خود پروا ندارد، از این تصمیم خود دست بردار نیست، ناگزیر از ترك مدینه شد. به هرترتیب، امام رضا(ع) وارد شهر مرو، مقر حكومت مأمون شد. مأمون مجلسى آراست و در آن امام را در مراسمى رسمى ، به ولى عهدى خود منصوب كرد.

بر خلاف پندار مأمون، امام بیش از گذشته در میان مردم شناخته شود و در دل آن ها جاى گرفت. مأمون كه روز به روز گرایش بیشتر مردم به امام رضا(ع) را مى دید، در برابر هم مسلكان خود، یعنى خاندان عباسى هیچ بهانه اى نداشت. پس برنامه حذف امام رضا(ع) را دنبال کرد، اما مى كوشید كه این برنامه را به گونه اى عملى سازد كه دامان خود را از این امر پاك نشان دهد. پس در راه سفر به بغداد، در توس توقف مى كند و در همان جا با خوراندن انار یا انگور زهرآلود به حضرت، امام رضا(ع) را مسموم مى سازد.

در میان نقل قول هاى گوناگون درباره روز و ماه و سال شهادت امام رضا(ع)، مشهورتر آن است كه حضرت در روز جمعه، آخر ماه صفر سال 203 هجرى قمرى به شهادت رسیده، در حالى كه 55 سال از عمر مبارك امام سپرى شده است.

کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم
چون که روزی مادرم می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
پس بیا، من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است
روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من، مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم
با دو دست مهربانت باز کن

فرآوری: نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان


منابع:

شبکه امام رضا (ع)،سایت حوزه

* مطالب مرتبط:

حفظ آبرو

پند هایی از امام رضا علیه السلام

سلطان خراسان

پندهایی از امام رضا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.